جلسه هفتاد و یکم ۲۵ بهمن ۱۳۹۴

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در فقه سال ۹۵-۱۳۹۴

تعیین منفعت

گفتیم اگر اجاره به صورت مردد انشاء شود اجاره باطل است اما اگر اجاره را این طور انشاء کند آجرتک کل شهر بکذا یا آجرتک شهر بکذا فان زدت فبحسابه مورد اختلاف است و ما گفتیم ابتداء باید حقیقت این مساله روشن شود.

ما گفتیم اگر این عقد اجاره باشد، قرار و التزام به یک اجرت مشخص است و نسبت به مدت یا اصلا قرار و التزامی نیست یا نسبت به حداقل و قدر متیقینی قرار هست و نسبت به مازاد آن قراری نیست.

ما ابتداء باید ببینیم در این مساله عقد و قراری وجود دارد تا صحیح باشد یا باطل و اگر عقد و قرار هست بر چه چیزی است؟

ما گفتیم این نوع اجاره در حقیقت یک نوع التزام و تعاقد و پیمان بستن بر این است که استیفاء منفعت ماهانه مضمون به این اجرت باشد در مقابل اجرت المثل و این یک قرار و پیمان است چه قرار و التزامی بر مدت مشخصی باشد یا نباشد.

مثلا می‌گوید اگر در اینجا ساکن شدی این مقدار باید اجرت بدهی اما اینکه اصلا التزامی به سکنی هست یا نه در این معامله مذکور نیست.

پس در این معامله یک قرار و پیمانی بر اجرت المسمی وجود دارد که می‌تواند موضوع وجوب وفاء قرار بگیرد.

اما نسبت به مدت، اگر ظهور کلام در این باشد که مالک برای حداقل یک مدت مشخصی متعهد به عدم مزاحمت برای طرف دیگر در استفاده از منفعت است در این صورت این معامله علاوه بر پیمان و قرار بر اجرت المسمی، متضمن پیمان و قرار دیگری بر استفاده از منفعت در مدت خاصی نیز هست و در این صورت بر دو امر قرار و پیمان دارند یکی مضمون بودن منفعت به اجرت المسمی و دیگری متعهد بودن طرفین به ملکیت منفعت در حداقل زمان برای مستاجر.

و اما نسبت به مازاد بر آن مدت اصلا قرار و پیمان و التزامی وجود ندارد مگر اینکه در مدت زائد قرار را این گونه تصویر کنیم که مالک متعهد است فرد مقابل هر چقدر می‌خواهد از آن منفعت استفاده کند و خود را به عدم مزاحمت برای طرف مقابل در استفاده از منفعت تا مدتی که طرف مقابل می‌خواهد متعهد می‌داند در مقابل اجرت مشخص و معین.

یعنی می‌گوید تا هر وقت طرف مقابل بخواهد من متعهد به عدم مزاحمت هستم در قبال این اجرت مشخص.

بنابراین یک نوع قرار و پیمان و التزامی وجود دارد. حال اینکه صحیح است یا نیست محل بحث ما نیست ما فعلا در صدد تصویر عقد و قراری که در این بین وجود دارد هستیم.

و از نظر ما تفاوتی ندارد به صیغه آجرتک شهرا بکذا فان زدت فبحسابه انشاء شود یا به صیغه آجرتک کل شهر بکذا انشاء شود چون گفتیم اطلاق اجاره به صورت منجز اقتضاء می‌کند در حداقل زمان مذکور، اجاره را جاری کرده‌اند.

اما اگر هیچ تعیین و ضابطه‌ای برای مدت ذکر نکرده باشند و حتی متوقف بر اراده هیچ کدام از طرفین هم نشده باشد، در این صورت مدت مردد است و لذا در مورد مدت هیچ پیمان و قرار و التزامی وجود ندارد هر چند در همین جا هم نسبت به مضمون بودن در مقابل اجرت المسمی قرار و پیمان وجود دارد.

بنابراین در این نوع اجاره در حقیقت دو التزام و قرار و عقد و پیمان می‌توان تصویر کرد یکی مضمون بودن اجرت المسمی در قبال استفاده از منفعت که در همه صور این معامله وجود دارد و دیگری پیمان و قرار و عقد بر استحقاق منفعت برای مدتی که فقط در برخی صور این معامله وجود دارد و در برخی از صور دیگر آن عقد و قرار و التزامی نسبت به مدت وجود ندارد.

و به تعبیر دیگر در این معامله دو قرار قابل تصویر است یکی قرار بر اجرت و دیگری قرار بر مدت.

اما به نسبت قرار بر اجرت اگر فرض کنیم فقط این قرار باشد و غیر از آن هیچ قرار دیگری نسبت به مدت وجود نداشته باشد، آیا در صحت این قرار و عقد محذوری وجود دارد؟ مثلا به اجیر می‌گوید هر روز که برای من کار کنی این مقدار به تو اجرت می‌دهم در بحث اجیر فقط جعاله قابل تصور است اما در محل بحث ما قرار طرفینی قابل تصویر است یعنی طرف دیگر عقد هم خود را متعهد می‌داند که در صورت استیفای منفعت باید اجرت المسمی را بپردازد و مالک نیز نسبت به اینکه منفعت مالش در صورت استیفای آن به این اجرت مضمون باشد (نه بیشتر یا کمتر) خودش را متعهد می‌داند.

به نظر ما بعید نیست خود این قرار و عقد صحیح و نافذ باشد هر چند تحت عنوان اجاره قرار نگیرد و در این قرار و عقد غرر و جهالتی هم وجود ندارد چون مدت مورد معامله نیست.

این معامله و قرار بر این است که تا وقتی این مال را در اختیار طرف مقابل قرار داد این مقدار اجرت در مقابل آن مطالبه کند و طرف هم خود را متعهد به این می‌داند که تا وقتی این مال را در اختیارش قرار دادند و او طالب آن منفعت بود، این مقدار اجرت در مقابل آن ضامن باشد و در این معامله هیچ غرر و جهالتی وجود ندارد.

اما نسبت به مدت، اگر قرار و عقد آنها در مدتی ظهور داشته باشد مثلا در حداقل یک ماه و ... محذوری در نفوذ اجاره در آن مدت نیست چون مفاد این عقد این است که مال را در این حداقل مدت اجاره دادم و بیش از آن متعهد به چیزی نیست بنابراین نسبت به حداقل زمان، اجاره منجزا انشاء شده است و بیش از آن اجاره‌ای نیست.

بنابراین نسبت به حداقل مدت قرار بر اجاره است و بیش از آن قراری نیست نه اینکه قرار هست و مردد و مجهول است.

و اگر قرار و عقد ظهور در مدتی نداشته باشد، در مدت اصلا قراری نیست بلکه صرفا عقد و پیمان بر مضمون بودن اجرت المسمی است.

بله ممکن است قرار تعلیقی در اینجا تصویر کرد و آن اینکه اگر طرف مقابل خواست از منفعت استفاده کند مجاز و مستحق است در قبال اجرت مشخص.

در این صورت اجاره تعلیقی است مثل اینکه به کسی بگوید این خانه را یکسال به این اجرت اجاره دادم اگر خواستی و ساکن شدی.

در اینجا تردید نیست بلکه اجاره معلق است یعنی تعلیق بر خواست طرف شده است و هر آنچه در اجاره معلق گفتیم همین جا هم قابل بیان است.

 

 

 

 

چاپ