جلسه صد و دوازدهم ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در فقه سال ۹۵-۱۳۹۴

مرگ موجر یا مستاجر

مسألة لا تبطل الإجارة بموت الموجر و لا بموت المستأجر على الأقوى‌ نعم في إجارة العين الموقوفة إذا آجر البطن السابق تبطل بموته بعد الانتقال إلى البطن اللاحق لأن الملكية محدودة و مثله ما لو كان المنفعة موصى بها للموجر ما دام حيا بخلاف ما إذا كان الموجر هو المتولي للوقف و آجر لمصلحة البطون إلى مدة فإنها لا تبطل بموته و لا بموت البطن الموجود حال الإجارة و كذا تبطل إذا آجر نفسه‌ للعمل بنفسه من خدمة أو غيرها فإنه إذا مات لا يبقى محل للإجارة و كذا إذا مات المستأجر الذي هو محل العمل من خدمة أو عمل آخر متعلق به بنفسه و لو جعل العمل في ذمته لا تبطل الإجارة بموته بل يستوفي من تركته و كذا بالنسبة إلى المستأجر إذا لم يكن محل للعمل بل كان مالكا له على الموجر كما إذا آجره للخدمة من غير تقييد بكونها له فإنه إذا مات تنتقل إلى وارثه فهم يملكون عليه ذلك العمل و إذا آجر الدار و اشترط على المستأجر سكناه بنفسه لا تبطل بموته و يكون للموجر خيار الفسخ نعم إذا اعتبر سكناه على وجه القيدية تبطل بموته‌

مرحوم سید فرموده‌اند اجاره نه با مرگ مستاجر و نه با مرگ موجر باطل نمی‌شود. اما در ادامه تفصیلی را بیان کرده‌اند.

گاهی عین مورد اجاره قرار می‌گیرد و گاهی شخص مورد اجاره است و در هر صورت آنچه مورد اجاره است گاهی موقوف است مثل خانه وقفی یا عبد وقفی و گاهی مرسل است و موقوف نیست.

الف) در جایی که مورد اجاره موقوف باشد (چه عین باشد و چه شخص باشد) اگر موجر جزو موقوف علیهم باشد و لذا اجازه استفاده از آن مورد را داشته است و آن را اجاره داده است با مرگ موجر اجاره باطل خواهد شد چون تا وقتی او زنده است حق استفاده از موقوفه را دارد و منافع متجدد بعد از مرگ او در اختیارش نبوده است بلکه متعلق به دیگران است.

و لذا در حقیقت اجاره نسبت به منافع بعد از وفات از اول شکل نگرفته است نه اینکه شکل گرفته و بعدا منفسخ می‌شود بلکه موجر ولایتی نسبت به منافع بعد از مرگش ندارد تا آن را به کسی اجاره بدهد.

اما در غیر موقوفات اگر مورد اجاره شخص باشد مثل اینکه فرد اجیر شده باشد:

ب) گاهی خود شخص به عنوان خاص خودش مورد اجاره است یعنی عمل خود اجیر مورد اجاره است نه کلی عمل در ذمه او.

در این صورت به مرگ اجیر، اجاره باطل است. چون اجاره منوط به عمل خاصی بود که بعد از مرگ اجیر دیگر قابل تحقق نیست و عمل دیگری، عمل او نخواهد بود.

ج) گاهی مستاجر به عنوان خاص خودش طرف اجاره بوده است در این صورت با مرگ مستاجر  اجاره باطل است.

د) گاهی عمل در ذمه قرار گرفته است و نه متقوم به مباشرت اجیر است و نه متقوم به وقوعش برای مستاجر خاصی، در این صورت با مرگ موجر یا مستاجر اجاره باطل نمی‌شود.

بحث اثباتی در اینجا مد نظر ما نیست و اینکه حال اگر اجاره‌ای فرض شد آیا اجیر یا مستاجر قید بوده است یا نبوده است و ... بحث صغروی و اثباتی است که در هر مورد متفاوت است.

و اگر مورد اجاره عین باشد:

ه) اگر استفاده مستاجر و مباشرت او قید باشد در این صورت با مرگ مستاجر اجاره باطل است چون قرار بوده است مستاجر مباشرتا از عین استفاده کند و اکنون که مرده است اجاره باطل است.

و) اگر استفاده مستاجر و مباشرت او شرط باشد نه قید در این صورت با مرگ مستاجر اجاره باطل نیست اما موجر خیار خواهد داشت.

ز) استفاده مستاجر و مباشرت او نه به نحو قید و نه به نحو شرط لحاظ نشده است که در این صورت با مرگ مستاجر اجاره باطل نیست.

 

 

چاپ