جلسه یازدهم ۹ مهر ۱۳۹۰

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در اصول سال ۹۱-۱۳۹۰

مرحوم آخوند بعد از پذیرفتن عدم وضع ادوات اطلاق برای شمول و سریان وارد بحث مقدمات حکمت شدند. ایشان مقدمه ای را علاوه بر مقدمات مذکور در کلمات قوم مطرح کردند که بحث عدم وجود قدر متیقن در مقام محاوره و تخاطب است. اگرکلام حاوی قدر متیقن باشد حداکثر ظهور کلام همان قدر متیقن است و بیشتر از آن ظاهر کلام نیست. البته کلام دلالت بر حصر مراد در خصوص قدر متیقن ندارد اما ظهوری در شمول و سریان هم ندارد هرچند محتمل است.

برخی از متاخرین از مرحوم آخوند این مقدمه را پذیرفته اند اما غالبا این مقدمه را انکار کرده اند و ما گفتیم حق این است که اگر نیاز به مقدمات حکمت باشد مقدمه مرحوم آخوند نیز نیاز است.

مرحوم صدر چهار اشکال به آخوند مطرح کرده اند که به نظر ما هیچ کدام وارد نیست.

اولین کسی که به مرحوم آخوند اشکال کرده است مرحوم نایینی است. ایشان فرموده اند این مقدمه تاثیری در شکل گیری اطلاق ندارد. این که کلام دارای قدر متیقن باشد گاهی در حدی است که موجب انصراف کلام به خصوص قدر متیقن بشود در این موارد حق با مرحوم آخوند است اما این مقدمه ابتکار نوینی نیست و همه قبول دارند و دیگر قدر متیقن خصوصیتی ندارد بلکه ملاک انصراف است و اگر مراد مرحوم آخوند این باشد که با وجود قدر میتقن در مقام تخاطب کلام مجمل می شود نه به ملاک انصراف بلکه به ملاک ما یصلح للقرینیة که کلام محفوف به خصوصیتی است که مانع از شکل گیری اطلاق و سریان می شود این هم حرف درستی است که اگر قدر متیقن صلاحیت برای قرینیت داشته باشد برای کلام ظهور در اطلاق شکل نمی گیرد اما وجود قدر متیقن ملازم با چنین چیزی نیست ممکن است گاهی این گونه بشود اما تلازمی ندارد در حالی که ظاهر کلام آخوند این است که صرف وجود قدر متیقن باعث عدم اطلاق می شود حتی اگر انصراف یا قرینه نباشد. و این را ما قبول نداریم. اگر خصوص قدر متیقن منظور مولی باشد باید بگوید و گرنه به غرض خودش اخلال وارد کرده است. و چون متکلم نقض غرض نمی کند پس کلام مطلق است. و در این میان فرقی ندارد مولی در مقام بیان واقع باشد که مبنای خود نایینی است یا اینکه برای بیان قانون باشد که مبنای مرحوم آخوند است.

لازمه حرف آخوند این است که اگر با وجود قدر متیقن کلام ظهور در شمول و سریان نداشته باشد باید در تمام مواردی که جمله بعد از سوال آمده باشد اطلاقی نباشد چون از اوضح مصادیق وجود قدر متیقن موارد سوال است پس آخوند باید در هیچ کدام از روایاتی سوال و جواب هستند اطلاق گیری نکند در حالی که یقینا ایشان به این حرف ملتزم نمی شود.

بعد می فرمایند اگر نکته اطلاق اخراج کلام از لغویت بود یعنی اگر حمل بر اطلاق نکنیم کلام لغو می شود این کلام درست بود و می گفتیم وجود قدر متیقن برای دفع لغویت کافی است ولی ملاک دلالت کلام بر اطلاق دفع لغویت نیست بلکه ظهور کلام در نفی دخالت قید است و اینکه موضوع کلام ذات مطلق بدون هیچ قیدی است.

به نظر ما عمده ترین اشکالی که به مرحوم آخوند وارد شده است همین است و اگر این اشکال دفع شود باقی اشکالات چندان مهم نیستند.

عرض ما به مرحوم نایینی این است که انصراف و ما یصلح للقرینیة مانع از ظهور اطلاق هستند اما از نظر آخوند قدر متیقن باعث می شود اصلا مقتضی برای حمل کلام بر اطلاق وجود نداشته باشد. آخوند مانند نایینی پذیرفت که کلام وضعا دلالت بر اطلاق نمی کند پس مقتضی برای اطلاق نیست اما با مقدمات حکمت می توان مقتضی برای اطلاق درست کرد اما این اقتضا در صورتی است که قدر متیقنی نباشد چون طبق مقدمه اول اگر مقصود متکلم شمول و سریان باشد با این کلام قابل بیان نیست و به مقصود خودش اخلال کرده است. پس در صورت وجود قدر متیقن کلام مقتضی دلالت بر شمول و سریان ندارد.

اما جایی که کلام قدر متیقن نداشته باشد امر دائر است بین اینکه کلام یا مجمل باشد یا مطلق باشد و گفتیم طبق قاعده لغوی و عقلایی کلام حمل بر مطلق می شود.

اما نسبت به اینکه ایشان نباید در موارد وجود سوال اطلاق گیری نکنند امری است که آخوند به آن ملتزم می شود علاوه که گاهی اصلا کلام قابل تخصیص به مورد سوال نیست. از جمله مثالی است که خود مرحوم نایینی مثال زده اند. اگر قرار باشد کلام فقط خصوص مورد سوال باشد تخصیص به فرد نادر پیش می آید و لذا یقینا در این موارد کلام مطلق است. اما در غیر آن موارد مرحوم آخوند ملتزم به عدم اطلاق می شود.

اینکه گفته اند مورد مخصص نیست جایی است که کلام متقضی برای ظهور دارد اما اینجا که اصلا مقتضی برای ظهور نیست قاعده مورد مخصص نیست جا ندارد.

و السلام علیکم

چاپ