جلسه شصتم ۲۶ بهمن ۱۳۹۰

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در اصول سال ۹۱-۱۳۹۰

کلام مرحوم آخوند در حاشیه رسائل و اشکال ایشان در کفایه گذشت. ایشان فرمود حرف ما در حاشیه رسائل ناتمام است چون مستلزم دور است.

به نظر ما این اشکال دور ناتمام است. اگر ما فرض کردیم که کلام به دلالت التزامی عرفی دلالت بر جعل خود اماره منزله قطع و علم به واقع می کند هیچ دوری پیش نمی آید. اینجا ممکن است بین دو جهت خلط شود. منظور آخوند که گفت اگر شارع بخواهد محتوای اماره را به جای واقع قرار دهد باید خود اماره را هم به جای علم اعتبار کند اگر منظورتان از این توقف این است که علت و وجود بخش اعتبار مودای اماره، اعتبار اماره به جای علم است خوب اشکال واضح است که جعل حجیت برای مودای اماره معلول اعتبار شارع است نه اینکه معلول اعتبار اماره به جای علم باشد. هر دوی این ها یعنی اعتبار اماره به جای علم و اعتبار مودای اماره هر دو معلول علت ثالث هستند که همان اعتبار و جعل شارع است. حداکثر این است که اینجا دور معی است و دور معی محذوری ندارد. نکته عدم معقولیت دور این است که دور مستلزم علیت الشی لنفسه است. و این در حقیقت به اجتماع نقیضین بر می گردد چون علیت الشی لنفسه یعنی آن شی هم باشد و هم نباشد. و در دور  معی چنین محذوری وجود ندارد.

محذوری در جعل مودی در فرضی که شارع می خواهد خود اماره را جایگزین قطع قرار دهد وجود ندارد. و اگر منظور مرحوم آخوند از اینکه شارع بخواهد اماره را جایگزین علم و قطع قرار بدهد مستلزم دور است یعنی اینکه دلالت دلیل محال است و دلالت دلیل بر جعل مودی منزله واقع که دلالت مطابقی دلیل است موقوف بر این است که آن دلیل دلالت دیگری هم داشته باشد و آن اینکه دلیل دلالت کند بر جعل خود اماره به جای علم و قطع و این دلالت التزامی است.. و خود این دلالت متوقف بر مدلول مطابقی است. و دلالت مطابقی هم متوقف بر این است که دلالت التزامی کلام بر جایگزینی اماره به جای علم دلالت کند.

دلالت التزامی معلول دلالت مطابقی است و اگر بخواهد دلالت مطابقی هم متوقف بر دلالت التزامی باشد دور خواهد بود.

جواب این هم روشن است که دلالت التزامی متوقف بر دلالت مطابقی هست اما بر عکس نیست. و دلالت مطابقی هیچ توقفی بر دلالت التزامی ندارد. مثلا دلالت آیه شریفه  «لاتقل لهما اف» بر حرمت گفتن اف متوقف بر دلالت آن بر حرمت زدن نیست اما دلالت آیه بر حرمت زدن متوقف بر دلالت بر حرمت گفتن اف است.

حاصل کلام اینکه اگر منظور آخوند دور در مقام ثبوت باشد جواب این است که اگر شارع بخواهد محتوای اماره را به جای واقع قرار بدهد این معلول جایگزینی خود اماره جایگزین علم و قطع باشد و هر دو معلول علت ثالث هستند و دوری نیست و اگر باشد دوری که محذور داشته باشد نیست. و اگر منظور دور در مقام دلالت و اثبات باشد حتی دور معی هم نیست.

و حتی بر فرض که دلالت مطابقی هم متوقف بر دلالت التزامی باشد باز هم دور محال پیش نمی آید چون دلالت مطابقی و التزامی هر دو معلول علت ثالث هستند که همان واضع است. و این حداکثر دور معی است نه اینکه دور محال باشد.

تا اینجا از اشکال دور جواب دادیم. اما با این حال کلام آخوند در حاشیه هم تمام نیست.

اساس کلام ایشان در حاشیه این بود که کلامی که دلالت بر جعل مودای اماره به جای واقع دارد علاوه بر آن دلالت دارد که شارع خود اماره را هم جایگزین علم و قطع قرار داده است.

جواب این است که حتما منظور ایشان همان طور که تصریح دارند منظور تلازم عرفی است نه ملازمه عقلی. هیچ اشکال عقلی در تفکیک آثار قطع موضوعی و قطع طریقی وجود ندارد. اما حرف اینجا ست که عرفا هم چنین ملازمه ای وجود ندارد. این از قبیل مثبتات است و اینکه لازمه اعتبار مودای اماره به جای واقع این است که اماره هم جایگزین علم باشد و به نظر ما چنین ملازمه ای وجود ندارد. همان طور که خیلی های دیگر این ملازمه عرفی را نفهمیدند و نپذیرفتند مثل مرحوم آغاضیاء. و عرف نیز تفکیک بین آثار قطع طریقی و قطع موضوعی را کاملا می فهمد و قبول دارد.

پس نه کلام آخوند در حاشیه رسائل و نه کلام آخوند در کفایه تمام نبود. اما حق در مساله چیست؟ ان شاء الله خواهد آمد.

چاپ