جلسه شصت و دوم ۱۷ بهمن ۱۳۹۱

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در اصول سال ۹۲-۱۳۹۱

بحث در ادله مانعین بود. گفتیم منظور از این ادله، دلیل هایی است که می تواند معارض با ادله مثبتین باشد.

اولین دلیلی که ذکر کردیم اجماع بر عدم حجیت خبر واحد بود که در مورد آن توضیح دادیم. و گفتیم جواب هایی که مرحوم آخوند در این مورد صحیح نیست و اصلا نمی شود قائل شد که سید خطا کرده است این مساله که از امور حسی است چیزی نیست که از مرحوم سید مخفی بماند.

و لذا مرحوم آقای صدر هم جواب ایشان را نپذیرفته است و گفتند کلام سید تقیه است. و ما هم جواب دادیم که این از اجماعات علی القاعده است.

به نظر ما اگر کسی این جواب را نپذیرد باید جواب مرحوم صدر را بگوید و گرنه نمی شود به سید نسبت اشتباه داد.

غیر از اجماع به دو وجه دیگر برای عدم حجیت استدلال شده است. یکی آیات نهی از عمل به غیر علم است.

لا تقف ما لیس لک به علم (الاسراء آیه ۳۶)

ان الظن لا یغنی من الحق شیئا ( النجم آیه ۲۸ و یونس آیه ۳۶)

ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون (الانعام آیه ۱۱۶ و یونس آیه ۶۶)

گفته شده است این آیات دال بر حرمت عمل به ظن است و این لسان تخصیص بردار نیست.

نمی شود گفت ظن مغنی از حق نیست مگر در یک جا. قابل تخصیص نیست. نسبت این آیات به ادله حجیت نسبت عام به خاص یا اصل به دلیل نیست. بلکه معارض با یکدیگرند.

مرحوم آخوند به این وجه جواب داده است:

۱. این آیات ناظر به ظن و گمان در مسائل اعتقادی است. چون مساق این آیات در مورد امور اعتقادی است.

۲. اگر نپذیریم که آیات ناظر به مسائل اعتقادی است هر چند به ملاک انصراف، جواب این است که قدر متیقن در مقام تخاطب از این آیات مسائل اعتقادی است و لذا آیات شریفه اطلاقی ندارد. و قبلا هم گفتیم کسی که دلالت اطلاق را بر اساس مقدمات حکمت بپذیرد باید قائل باشد که قدر متیقن مانع از انعقاد اطلاق است.

۳. بر فرض که از دو اشکال قبل چشم پوشی کنیم اما این عمومات تخصیص می خورند به ادله ای که دال بر حجیت است.

چرا که ما امکان حجیت را انکار نکردیم و مشکل اثباتی است و ادله حجیت در موارد خاص قطعا اطلاق آیات را نفی می کند.

بالاخره یا ما باید آیات را طوری معنا کنیم که این موارد خارج از آنها باشند یا اینکه قائل شویم قابل تخصیص است. چون قطعا ادله ظن آور حجت داریم. حجیت بینه را همه پذیرفته اند و ...

چاپ