جلسه شصت و ششم ۲۴ بهمن ۱۳۹۱
عده ای گفته اند این روایات که نهی از خبر مخالف با کتاب کرده اند یعنی خبری که مخالف با ظهور کتاب یا عموم و اطلاق کتاب است اما اینکه منظور خبر مخالف با نص کتاب باشد محتمل نیست پس روایات ناظر به خبری است که مخالف با ظهور کتاب است. در مقابل هم روایاتی که خبر واحد را حجت می دانند می گویند اخباری که مخالف با ظاهر قرآن باشد حجت است و لازم نیست موافق با ظهور قرآن باشد.
اینکه منظور از روایاتی که می گوید خبر مخالف با کتاب مردود است اخبار مخالف با ظاهر قرآن است چون احتمال نمی رود وضاعین و معاندین اخبار مخالف با نص قرآن جعل بکنند چون کسی به آنها عمل نمی کند بلکه چیزی جعل می کنند که احتمال عمل کردن به آنها و پذیرش آنها توسط مردم باشد و لذا مخالف با ظهور جعل می کنند نه مخالف با نص قرآن.
در این صورت بین این دو دسته از روایات تعارض است. و دلیل حجیت خبر واحد مبتلا به معارض است.
ما گفتیم این روایاتی که می گوید روایات مخالف با کتاب را اخذ نکنید نهایتا بالاطلاق شامل اخباری می شود که مخالف با ظاهر قرآن باشد.
اینکه گفتید مخالفین اخبار مخالف با نص قرآن جعل نمی کنند حرف درستی نیست روایاتی که در دست ما ست تهذیب شده است و اخبار مخالف با نصوص کتاب زیاد بوده است و خیلی از کسانی که عقاید اشتباه و غلط داشته اند مطابق با عقاید غلطشان روایت جعل کرده اند.
و اتفاقا احتمال اینکه این روایات در مسائل اعتقادی هم باشد خیلی زیاد است چون قرآن متعرض بسیاری از فروع نیست اما متعرض اصول هست و لذا حتما این روایات، اخبار وارد شده در اعتقادات را هم شامل است و اختصاصی به اخبار وارد در مسائل فرعی و فقهی ندارد.
این بزرگواران این طور فکر کرده اند که منظور از روایات فقط روایات وارد شده در باب مسائل فرعی و فقهی است و لذا گفته اند منظور روایات مخالف با ظاهر قرآن است نه نص، اما یقینا روایات شامل اخبار وارد شده در مسائل اعتقادی هم هست.
و لذا بر اساس جمع بین این روایات و روایاتی که می گوید خبر واحد ثقه حجت است باید گفت این روایات می گویند روایاتی که مخالف با نص قرآن هستند را نپذیرید و عمل نکنید و آن روایات اخبار دیگر را حجت می دانند. و حمل این روایات به روایات مخالف با نص قرآن، حمل بر فرد نادر نیست.
نکته ششم این است که در برخی از این روایات آمده است که یرویه من یثق به و من لا یثق به یا بر او فاجر خوب روایتی که فرد غیر ثقه نقل می کند یا فاجر نقل می کند که اصلا حجت نیست و بین روایت ثقه و غیر ثقه که تعارضی رخ نمی دهد پس معنای این روایات چیست؟
این روایات دو محمل دارند:
۱. اینکه خبری را ثقه نقل کند به صرف اینکه ثقه است به روایتش عمل نکنید بلکه باید روایت مخالف با کتاب یا سنت نباشد حتی اگر روایت را ثقه نقل کرده باشد.
پس این روایات می خواهد بگوید