جلسه صد و چهاردهم ۰۳ خرداد ۱۳۹۳

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در اصول سال ۹۳-۱۳۹۲

تسامح در ادله سنن

متحصل از اخبار من بلغ این شد که این اخبار دال بر استحباب ذات عمل هستند. اشکالی مطرح شده بود و آن اینکه این اخبار در جایی هستند که با قطع نظر از اخبار من بلغ، احتیاط ممکن باشد. اگر احتیاط کردن و اتیان عمل به داعی انقیاد ممکن باشد مشمول ادله اخبار من بلغ خواهد بود و این اخبار آمده است تا مانع انجام را برطرف کند. همان طور که گفتیم متفاهم از اخبار من بلغ این است که ضعف خبر مانع از اقدام بر عمل به خبر نشود. اما مواردی که با قطع نظر از اخبار من بلغ، احتیاط ممکن نیست مشمول این اخبار نخواهند بود. و ما نیز این مطلب را پذیرفتیم و گفتیم ظاهر اخبار من بلغ همین است. لذا این اخبار دال بر استحباب عمل هستند اما مواردی که احتیاط در آن مورد ممکن باشد.

جهت سوم: اموری که مرتبط با اخبار من بلغ است.

مرحوم اصفهانی اموری را ذکر کرده‌اند که ما نیز متعرض آنها خواهیم شد.

تنبیه اول: موارد افتاء به استحباب. آنچه تا اینجا بحث شد مواردی بود که روایت ضعیفی بر ثواب عملی وارد شده بود و این قدر متیقن از این اخبار است. اما مواردی که روایتی بر مساله نیست نه عموما و نه خصوصا. بلکه فقط فتوای بر استحباب برای من نقل شده است. آیا این موارد هم شامل اخبار من بلغ است؟ آیا فقیه دیگر می‌تواند بر اساس این فتوای به استحباب، حکم به استحباب به خاطر اخبار من بلغ بکند؟ به هر حال کلام این است که آیا بر اساس فتوایی که فقیهی بیان کرده است اگر فقیه دیگری دلیل معتبری دال بر این استحباب یا وجوب پیدا نکرد و بطلان فتوا نیز برای او احراز نشده است، آیا این مورد مشمول ادله من بلغ هست؟

مرحوم اصفهانی می‌فرمایند ابتداء از جهت شمول اخبار، مشکلی نیست و لسان اخبار با تفاوتی که داشتند شامل این موارد می‌شوند.

ادله‌ای که می‌گوید من بلغه ثواب فعمله در اینجا یعنی عمل ما علیه الثواب و فتوا در اینجا متضمن ثواب است و فتوای به استحباب هر چند متضمن ثواب نیست اما همان طور که روایت متضمن امر به عمل بدون وعده به ثواب، مشمول ادله من بلغ هست فتوای دال بر استحباب نیز مشمول اخبار من بلغ خواهد بود.

اخبار من بلغ، دال بر استحباب عملی است که بلغ علیه الثواب چه به دلالت مطابقی یا التزامی. و اخباری که دال بر استحباب عمل است بالالتزام دال بر ثواب بر عمل است و همین بیان در مورد فتوای به استحباب نیز جاری است.

پس از این جهت مشکلی نیست اما مشکل از این جهت است که در زمان صدور روایات، معمولا روایات حاکی از ثواب و استحباب مواردی بوده است که نقل آنها حسی بوده است. یعنی ترتب ثواب یا استحباب مبتنی بر روایت بوده است نه بر افتاء و احادیث من بلغ منزل بر همان مواردی بوده است که متعارف در آن زمان بوده است. این اخبار منصرف از مواردی است که ترتب ثواب یا استحباب بر عملی مبتنی بر حدس باشد. و لذا فتوای دیگری در حق فقیه دیگر حجت نیست. بله اگر فقیه، از فقهائی باشد که می‌دانیم فتوای او متن روایت باشد طوری که ما یقین پیدا کنیم روایتی به این مضمون وجود داشته است، بعید نیست که اخبار من بلغ شامل این موارد هم بشود و در حقیقت شامل فتوا نشده است بلکه چون این فتوا ملازم با وجود روایت بود و با این فتوا وجود روایت اثبات می‌شود این مورد هم مشمول اخبار من بلغ خواهد بود نه اینکه اخبار من بلغ، مورد فتوا را هم شامل شود.

حاصل کلام اینکه مرحوم اصفهانی می‌فرمایند مفاد اخبار من بلغ مواردی است که آنچه دال بر استحباب باشد خبر حسی باشد چون متعارف در آن عصر اخبار از استحباب به این شکل بوده است و خبر مبتنی بر استحباب رایج نبوده است و اخبار من بلغ از آن موارد انصراف دارد. بله اگر فقیه کسی باشد که می‌دانیم رویه او اعمال حدس نیست بلکه عمل بر طبق متون روایات است و این فقیه بر اساس روایت خاص چنین فتوایی داده است مشمول ادله اخبار من بلغ هست و این شمول از این جهت است که می‌دانیم چنین روایتی بوده است و این فقیه اعمال حدس نکرده است. و فایده این فتوا این است که ما در مواردی می‌توانستیم حکم به استحباب کنیم (بر اساس اخبار من بلغ) که دلالت خبر بر استحباب تام باشد و نهایتا مشکل سندی داشته باشد و در اینجا که روایت برای ما نقل نشده است و ما احتمال می‌دهیم که دلالت آن تام نباشد اما به خاطر فتوای این فقیه به استحباب، چون نقل معنای خبر یا متن خبر است این مشکل حل می‌شود و مورد مشمول ادله من بلغ قرار می‌گیرد.

حاصل اینکه فتوای فقیهی بر فقیه دیگر حجت نیست مگر اینکه از مثل علی بن بابویه یا مقنع صدوق یا نهایه شیخ طوسی باشد که متضمن نقل روایات هر چند در ضمن فتوا باشد.

اما اشکال ما به فرمایش مرحوم اصفهانی این است که در آن موقع هم فتوا متعارف بوده است و این طور نیست که فتوای فقط بر اساس متون روایات بوده باشد و نقل استحباب فقط حسی بوده باشد. و لذا برخی از روات ما را متهم به مواردی مثل قیاس و ... می‌کرده‌اند.

و لذا فتوای حدسی هم در آن موقع امری شایع بوده است و این طور نیست که در آن موارد اعمال حدس نبوده باشد تا روایات منصرف از آنها باشند. در روایات شواهد متعددی بر این مساله هست که در آن موقع هم فتوای حدسی متعارف بوده است.

و بر فرض که متعارف هم نبوده باشد، شمول اطلاق نسبت به فرد نادر اشکالی ندارد. اختصاص اطلاق به مورد نادر قبیح است اما شمول اطلاق نسبت به موارد نادر اشکالی ندارد.

و لذا به نظر می‌رسد همان طور که معروف و مشهور است اخبار من بلغ، شامل فتوای به استحباب هم می‌شود.

درست است که در برخی از اخبار من بلغ، اشاره شده بود که بلغ عن النبی اما در برخی دیگر این فقره نبود و بین این دو دسته از روایات تنافی نیست و هر دو مثبت هستند.

و حتی اگر ما بگوییم اختصاص به اخبار عن النبی هم دارد اما یقینا اخبار از امام معصوم را هم شامل است چون مطابق با روایات خود اهل بیت علیهم السلام، حرف آنان همان حرف پیامبر است که از پیامبر به آنها رسیده بوده است.

چاپ