جلسه صد و پنجم ۵ اردیبهشت ۱۳۹۴

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در اصول سال ۹۴-۱۳۹۳

احتیاط: اقل و اکثر ارتباطی

بحث در کلام مرحوم آخوند نسبت به جریان برائت نقلی در اقل و اکثر ارتباطی بود. ایشان فرمودند نسبت به اکثر برائت جاری نیست نه برائت عقلی و نه برائت شرعی. پس مرحوم آخوند در عدم جریان برائت در اکثر تفصیل نداده‌اند و برائت را مطلقا جاری نمی‌دانند.

اما در جزئیت برائت عقلی را جاری نمی‌دانند چون حقیقت جزئیت وجوب اکثر است و نفی جزئیت حقیقتا به نفی امر به اکثر است هر چند به حسب استعمال استناد نفی به جزئیت حقیقی باشد اما آنچه باعث عدم صدق جزئیت می‌شود نفی امر به اکثر است و چون برائت عقلی به حسب لسان دلیل نیست بلکه به حسب الزام محتمل است و در فرض ما الزام محتمل ناشی از احتمال وجوب اکثر است لذا برائت عقلی در وجوب اکثر باید جاری شود و فرض این است که برائت در وجوب اکثر جاری نیست.

اما برائت شرعی در جزئیت جاری است و خود جزئیت مجرای برائت شرعی است و علت آن هم اطلاق دلیل و شمول آن نسبت به خود جزئیت است.

و چون مسلک ایشان در علم اجمالی، علیت تامه است و ترخیص در برخی اطراف علم اجمالی را محال می‌دانند هر چند منتهی به تعارض نشود، فقط در صورتی می‌توانند برائت را در جزئیت جاری بدانند که جعل بدل تصور کنند و لذا گفتند برائت در جزئیت اثبات کننده وجوب اقل است و لذا محذوری در جریان برائت در جزئیت نیست.

مرحوم صدر طوری کلام آخوند را تقریر کرده‌اند که چهار اشکال به آخوند وارد کرده است و هیچ کدام از این اشکالات به کلام آخوند وارد نیست. همان طور که مرحوم خویی نیز به آخوند اشکال کرده‌اند که آن هم وارد نیست.

مرحوم آقای خویی فرموده‌اند تفصیل بین برائت نقلی و عقلی صحیح نیست. اگر محذوری در برائت عقلی متصور است همان محذور در برائت شرعی نیز متصور خواهد بود. محذور در جریان برائت عقلی، علم اجمالی و علم به غرض بود و همین دو محذور در برائت شرعی نیز وجود دارد.

علم اجمالی همان طور که مانع از جریان برائت عقلی است مانع از جریان برائت شرعی نیز هست و همین طور علم به غرض.

این اشکال وارد نیست. اگر مرحوم آخوند در وجوب اکثر برائت شرعی را جاری می‌دانست این اشکال به ایشان وارد بود ولی مرحوم آخوند در وجوب اکثر برائت شرعی را مانند برائت عقلی جاری نمی‌دانند. مرحوم آخوند برائت شرعی را در جزئیت جاری دانستند و برائت عقلی در جزئیت جاری نیست.

علم اجمالی و علم به غرض مانع از جریان برائت شرعی در جزئیت نیست. چون اصل برائت در جایی در اطراف علم اجمالی جاری نمی‌شود که نسبت به برخی اطراف علم اجمالی ملزم دیگری نباشد. اما اگر در برخی اطراف علم اجمالی، با قطع نظر از علم اجمالی تکلیف منجز باشد، علم اجمالی منجز نخواهد بود. در محل بحث ما، نفی جزئیت اثبات کننده وجوب باقی است پس با قطع نظر از علم اجمالی، در باقی اجزاء تکلیف منجز است و لذا علم اجمالی منجز نیست. پس علم اجمالی مانع از جریان برائت در اکثر هست (چون اصل ترخیصی در برخی اطراف علم اجمالی جاری نیست و اصل برائت از اکثر هم اثبات کننده تکلیف در باقی نیست) اما مانع از جریان برائت در جزئیت نیست.

مرحوم خویی اشکال دیگری مطرح کردند و گفتند برای اثبات وجوب باقی، نیاز به حکومت اصل برائت نداریم بلکه با علم اجمالی، وجوب اقل اثبات می‌شود. و گفتیم این اشکال وارد نیست و این اشکال هم مانند اشکال قبل به خاطر عدم التفات به مقصود آخوند است.

طبق مسلک علیت که مرحوم آخوند به آن معتقد است اصل برائت را در اطراف علم اجمالی جاری نیست و لذا جریان برائت در اکثر از نظر ایشان اشتباه است و تمسک به برائت در جزئیت، و قول به حکومت آن و اثبات وجوب باقی به وسیله آن برای دفع این اشکال است. (التزام به حکومت اصل برائت در جزئیت و اثبات وجوب باقی، مصحح جریان اصل برائت در برخی اطراف علم اجمالی طبق مسلک علیت است)

مرحوم صدر اگر چه برخی جهات کلام آخوند را به درستی توضیح داده‌اند اما برخی جهات مخفی مانده است و لذا به مرحوم آخوند چهار اشکال کرده‌اند.

ایشان می‌فرمایند طبق مسلک آخوند برائت از اکثر معارض با برائت از اقل است و برائت از جزئیت بدون معارض باقی می‌ماند چون برائت از جزئیت در طول سقوط برائت از اکثر جاری است چون شک در جزئیت مسبب از شک در وجوب اکثر است.

بعد اشکال کرده‌اند:

اول: اصل برائت در جزئیت طبق مسلک خود آخوند صحیح نیست چون اصل جاری در اطراف علم اجمالی است و طبق مسلک علیت، اصل ترخیصی در برخی اطراف علم اجمالی جاری نیست و معارض داشتن یا نداشتن تفاوتی ندارد.

با بیان ما از کلام آخوند روشن شد که اشکال مرحوم صدر صحیح نیست و طبق مسلک علیت نیز در صورتی اصل جاری نیست که علم اجمالی منجز باشد.

دوم: با نفی اکثر نمی‌توان جزئیت را نفی کرد. اینکه اکثر را نفی کنیم تا نفی جزئیت کنیم و با برائت از اکثر، جزئیت مشکوک را نفی کنیم صحیح نیست چون جزئیت، عقلی است. ترتب جزئیت بر امر به اکثر، عقلی است پس نفی وجوب اکثر با اصل برائت، نمی‌تواند جزئیت را نفی کند چون جزئیت به دست شارع نیست و جعلی نیست بلکه عقلی است.

اگر صحت این حرف به مرحوم صدر درست باشد اشتباه عجیبی است. مرحوم آخوند برائت را در خود جزئیت جاری می‌دانند نه در امر به اکثر.

درست است که آخوند فرمودند حقیقت نفی جزئیت به نفی امر به اکثر است اما مرحوم صدر تلقی کرده‌اند که مرحوم آخوند در حقیقت امر به اکثر را رفع می‌کند در حالی که آخوند می‌فرماید خود جزئیت مرفوع است چون منشأ انتزاع آن جعلی است و خود جزئیت حقیقتا قابل رفع است. بله شارع لامحالة با رفع جزئیت، باید از امر به اکثر هم رفع ید کرده باشد. مرحوم صدر می‌فرمایند رفع جزئیت یعنی رفع امر به اکثر.

ولی ما گفتیم هر چند حقیقت تکوینی رفع جزئیت به رفع امر به اکثر است، اما رفع به خود جزئیت حقیقتا مستند است و خود جزئیت قابل رفع است.

مرحوم آخوند با رفع امر به اکثر نفی جزئیت نکردند تا این اشکال به ایشان وارد باشد بلکه برائت را در خود جزئیت جاری می‌دانند چون خود جزئیت را قابل رفع می‌دانند چون منشأ انتزاع آن به دست شارع است.

چاپ