جلسه سی و هفتم ۵ دی ۱۳۹۴
قاعده لاضرر
مرحوم اصفهانی مفاد باب مفاعله را تعدیه دانستند و مشارکت نه به نحو اصلی و نه به نحو تبعی مفاد باب مفاعله نیست.
فعل لازم اگر در باب مفاعله استفاده شود مفاد همان تعدیهای خواهد بود که با ضمیمه حرف، حاصل میشود و اگر فعل متعدی باشد و با ضمیمه حرف مفعول دیگری بگیرد اگر در باب مفاعله استفاده شود بدون حرف، همان مفاد مفعول دیگر حاصل میشود و اگر فعل متعدی باشد و قصد تعدی آن به مفعول دیگری نباشد باب استفاده از باب مفاعله، معنای قصد و تعمد از آن استفاده میشود.
مرحوم آقای خویی بعد از اشاره به کلام مرحوم اصفهانی، میفرمایند حق با ایشان است و بعد در مقام نقل و تقریر کلام مرحوم اصفهانی بیانی ذکر میکنند که با آنچه ما از کلام اصفهانی نقل کردیم متفاوت است.
ایشان میفرمایند مفاد باب مفاعله به صدد کاری برآمدن است. قتل یعنی کشت ولی قاتل یعنی قصد کشتن کرده است و عمل را انجام میدهد. مفاد باب مفاعله تصدی ایقاع فعل است حال چه فعل واقع بشود یا نشود. (مصباح الاصول، جلد ۱، صفحه ۵۲۳، دراسات فی علم الاصول، جلد ۳، صفحه ۴۹۹، غایة المأمول، جلد ۲،صفحه ۴۷۶)
در حالی که در کلام مرحوم اصفهانی نیز نبود و ایشان وقوع فعل را انکار نکردند بلکه گفتند علاوه بر دلالت بر وقوع فعل، دال بر وقوع از روی قصد و تعمد هم هست.
مرحوم اصفهانی به علت کثرت استعمال باب مفاعله در غیر مشارکت چنین مبنایی را پذیرفتهاند.
مرحوم صدر از مشهور دفاع کردهاند و گفتهاند باب مفاعله در صورتی دال بر مشارکت است که فعل به صورت ثلاثی مجرد هم استعمال شده باشد. اما اگر اصلا در ثلاثی مجرد استعمال نمیشوند یا اگر استعمال میشوند در معنای دیگری استعمال شدهاند مثل نادی، نازل (به جنگ کسی آمدن)، سافر دال بر معنای مشارکت نیستند.
این کلام مرحوم صدر صحیح است اما با این حال اشکال باقی است چون موارد زیادی از استعمالات باب مفاعله هست که با اینکه در ثلاثی مجرد هم معنای خودش نیز استعمال میشود اما در باب مفاعله دال بر مشارکت نیست. مثل خادع و ...
اما اینکه مرحوم اصفهانی مفاد باب مفاعله را تعدیه دانستند و گفتند یعنی همان مفاد با تعدیه حرف «الی» را باب مفاعله میرساند.
در نقد کلام ایشان باید گفت آیا معنای «جلست الی زید» با «مجالسه» یکی است؟
جالست زیدا یعنی هم نشینی کردن با زید و همراهی کردن با او اما جلست الی زید یعنی یک حصه از نشستن با او محقق شده است. در جالست اصلا نشستن لحاظ نشده است بلکه منظور هم مجلس بودن و همراه بودن است حتی اگر نشستنی در آن نبوده باشد و در حقیقت جالس هیئت مفاعلهای است که مجرد هم معنای خودش ندارد. و لذا میتوان گفت مشارکت و تعدیهای که از مجالست فهمیده میشود از خود ماده فهمیده میشود نه اینکه هیئت دال بر مشارکت و تعدیه باشد.
بنابراین اینکه ایشان گفتند مفاد باب مفاعله همان معنای تعدی به حرف است صحیح نیست چون میبینیم که مفاد جالست زیدا با مفاد جلست الی زید متفاوت است.
این نشان میدهد کلام مرحوم اصفهانی صحیح نیست. تعدیه به معنای عام ادبی افاده تحصیص و تخصیص میکند اما مفاد باب مفاعله مفاد آن چیزی نیست که تعدی فعل با حرف میرساند.