جلسه چهل و هشتم ۲۲ دی ۱۳۹۴
قاعده لاضرر
مرحوم آخوند مفاد لاضرر را نفی حکم ضرری در شریعت دانستند مثل مختار مرحوم شیخ اما راه رسیدن به آن متفاوت بود.
اگر مفاد لاضرر نفی هر حکم ضرری است اشکالی مطرح میشود که در شریعت موارد متعددی داریم که حکم ضرری جعل شده است مثل اکثر تکالیف مالی، یا حج، جهاد و ... و خروج این موارد از دلیل لاضرر منجر به تخصیص اکثر خواهد بود و این نشان دهنده این است که مفاد لاضرر، نفی حکم ضرری نیست.
مرحوم آخوند فرمودند خروج این موارد از دلیل لاضرر، تخصیص نیست بلکه تخصص است. دلیل لاضرر فقط مواردی را نفی میکند که حکم بر روی عنوانی رفته است که ملازم با ضرر نیست و اتفاقا مقارن ضرر قرار میگیرد. دلیل لاضرر اطلاق حکم را مقید به مواردی میکند که آن عنوان مقارن با ضرر نباشد و مواردی که اتفاقا مقارن با ضرر است از اطلاق دلیل حکم خارج خواهد بود.
اما مواردی که عنوانی که حکم روی آن رفته است ملازم با ضرر باشد مشمول دلیل لاضرر نیست تا خروج آنها تخصیص باشد بلکه لاضرر شامل این موارد نیست چون لاضرر، به عنوان مانع حکم است و ضرر را مانع از حکم میداند و معنا ندارد این دلیل بگوید ضرری که مقتضی حکم است مانع است. در مواردی که عنوانی که حکم روی آن رفته است ملازم با ضرر است، ضرر در حقیقت مقتضی حکم است یعنی موضوع به وصف ضرری بودنش (یعنی به حمل شایع) موضوع قرار گرفته است و موضوع مقتضی حکم است و دیگر معنا ندارد لاضرر بگوید این مقتضی مانع حکم است. مفاد لاضرر این است که اگر بتوان در موردی ضرر را به عنوان مانع تصور کرد، لاضرر، آن را مانع از حکم میداند. شأن دلیل لاضرر بیان مانعیت است و این ظاهر از دلیل است یعنی اگر لاضرر نبود حکم ثابت بود اما دلیل لاضرر میگوید ضرر مانع از ثبوت حکم است (مثل اضطرار که مانع است و ظاهر دلیل نفی ضرورت، جعل مانعیت است) معنای لاضرر این است که ضرر به وصف مانعیت، مانع از حکم است و در مواردی که ضرر به عنوان مانع تصور میشود مانع از تاثیر مقتضی حکم خواهد بود و این یعنی ضرر نباید مستدعی و مقتضی حکم باشد و اگر جایی ضرر مقتضی حکم است دیگر مانع نخواهد بود چون لازمهاش این است که شیء واحد هم مقتضی باشد و هم مانع باشد و این معقول نیست. حیثیت اقتضاء باید مستند به چیزی باشد غیر از آن چیزی که حیثیت مانعیت دارد. معنا ندارد چیزی هم مقتضی باشد و هم مانع از جهت اقتضای خودش باشد.
و لذا مواردی که موضوع حکم، ملازم باشد ضرر است مشمول دلیل لاضرر نیست تا بخواهد به تخصیص از آن خارج شده باشد دلیل لاضرر فقط مواردی را شامل است که حکم بر روی عنوانی رفته است که احیانا ملازم با ضرر است.
البته این طور نیست که بحث با این بیان صرفا علمی باشد و دیگر ثمری نداشته باشد چون ثبوت تکالیف ضرری در شریعت یقینی است و این موارد یقینا مشمول لاضرر نیست حال چه به تخصیص و چه به تخصص، بلکه بحث ثمره دارد و اگر این موارد به تخصیص خارج شده باشد چون مستلزم تخصیص اکثر است نشان دهنده این است که لاضرر باید معنای دیگری داشته باشد که معلوم نیست چیست و لاضرر مجمل خواهد بود.
خلاصه اینکه از نظر آخوند لسان لاضرر، لسان مانعیت است و این یعنی باید مقتضی برای حکم غیر از ضرر تصور شود و ضرر به عنوان مانع فرض شود و مواردی که ضرر خود مقتضی حکم باشد معنا ندارد ضرر مانع باشد.
و مترتب بر همین نظر، بین لاضرر و اطلاق ادله احکام جمع میکنند. نسبت بین لاضرر و اطلاقات ادله احکام عموم و خصوص من وجه است. مرحوم شیخ دلیل لاضرر را به حکومت مقدم میدانند چون اگر ادله دیگر را بر لاضرر مقدم کنیم هیچ موردی برای لاضرر باقی نمیماند و گرنه دلیل لاضرر لغو خواهد بود و چون حکومت را برقرار میبینند نسبت بین دو دلیل لحاظ نمیشود.
مرحوم آخوند لاضرر را طوری بیان کردهاند که نمیتوانند قائل به حکومت شوند چون فرمودند لاضرر، هم احکام واقعی ثابت در موارد ضرر را نفی میکند و هم احکام موهومه را نفی میکند. یعنی دلیل لاضرر، احکام محتمل و مشکوک به شک بدوی را اگر ضرری باشند نفی میکند. مثلا اگر شک در ثبوت کفاره در موارد قضای نماز داشته باشیم دلیل لاضرر آن را نفی میکند و با وجود لاضرر که بیان کننده حکم واقعی است و اماره بر نفی حکم واقعی است نوبت به اصل برائت نمیرسد.
و اگر گفتیم لاضرر احکام مشکوک را هم نفی میکند حتی اگر همه ادله احکام هم مقدم بر لاضرر شوند، باز هم لغویت در دلیل لاضرر پیش نمیآید چون موارد احکام مشکوک تحت دلیل لاضرر باقی خواهند ماند بنابراین ایشان نمیتواند قائل به حکومت شود.