جلسه پنجاه و دوم ۸ دی ۱۳۹۵

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در اصول سال ۹۶-۱۳۹۵

استصحاب/ جریان در احکام وضعی

کلام آخوند و اشکالات کلام ایشان را بیان کردیم.

مرحوم اصفهانی بعد از اینکه وجه مذکور در کلام آخوند را در مجعول نبودن احکام وضعی قسم اول تقریر کرده‌اند این طور بیان کرده‌اند:

اول) سبب همه احکام، چیزی جز حاکم نیست. زوال خورشید یا استطاعت و ... سبب حکم نیستند بلکه شارع علت تامه حکم است چه حکم وضعی باشد یا حکم تکلیفی باشد.

و مثل زوال خورشید، یا شرط است یا معد است و لذا به طور کلی در احکام چیزی به نام سببیت وجود ندارد.

و سه قسم شرطیت وجود دارد که در کلام آخوند بین آنها خلط شده است.

الف) شرطیت واقعی و ماهوی.

ب) شرطیت انتزاعی

ج) شرطیت اعتباری

یعنی شرط از یک لحاظ شرطیت ماهوی است مثل شرطیت مجاورت برای سوزانندگی آتش. سببیت آتش برای سوزاندن، منوط به مجاورت است. این شرطیت واقعی است در مقابل امور اعتباری و ناشی از خصوصیتی در آتش است که مقتضی مجاورت است نه اینکه مقتضی شرطیت چیز دیگری باشد و این شرطیت ماهوی است یعنی در ماهیت آتش است و متوقف بر وجود آتش نیست. بلکه حتی اگر آتشی هم وجود نداشته باشد، باز هم شرط سوزاندن آتش مجاورت است.

شرط به این لحاظ مجعول نیست نه به جعل تکوینی و نه به جعل تشریعی.

شرطیت زوال خورشید در وجوب نماز از این لحاظ یعنی تاثیر زوال در وجوب نماز ناشی از خصوصیتی در زوال است که حتی اگر زوالی هم وجود نداشته باشد این خصوصیت در ماهیت آن هست. اما در این صورت اصلا مجعول نیست نه اینکه مجعول تکوینی باشند.

و شرط به لحاظ دیگر شرطیت انتزاعی است که در این صورت مجعول تکوینی به عرض است. مثل فوقیت برای سقف که به جعل تکوینی مجعول است اما جعل آن به عرض جعل خود سقف است.

وقتی در خارج آتش موجود شد و مجاورت هم اتفاق افتاد در این صورت شرطیت هم تکوینا موجود شده است اما این وجود انتزاعی و به عرض وجود منشأ انتزاعش است.

شرطیت زوال هم برای وجوب نماز از این لحاظ به این بیان است که تاثیر خارجی و حقیقی نماز در آن هدف و غرض مطلوب، متوقف بر وجود خارجی زوال است و بعد از وجود خارجی زوال و نماز، شرطیت زوال هم محقق می‌شود به جعل تکوینی به عرض.

یا شرطیت طهارت برای نماز از این لحاظ به این بیان است که تاثیر خارجی و حقیقی نماز در آن هدف و غرض مطلوب متوقف بر وجود خارجی طهارت است و بعد از وجود خارجی طهارت و نماز، شرطیت طهارت هم محقق می‌شود.

و این شرطیت مجعول به جعل تشریعی نیست بلکه مجعول به همان جعل تکوینی ذات شرط و مشروط است.

که در مثل نماز شرطیت تکوینی و انتزاعی طهارت، مجعول به همان وجود خارجی طهارت و نماز است که فعل مکلف است.

البته دقت کنید که این شرطیت اگر چه یک امر انتزاعی است اما یک وجود خارجی است بله ما به ازاء مستقلی در خارج ندارد.

تا اینجا این دو قسم از شرطیت (شرطیت ماهوی و شرطیت تکوینی و انتزاعی) مجعول تشریعی نیستند.

پس تا اینجا شرطیت مجعول تشریعی نبود اما مرحوم اصفهانی می‌فرمایند مشکل آخوند این است که فقط همین دو مرحله را تصویر کرده‌اند و البته بین آنها هم خلط کرده‌اند.

شرطیت ماهوی امری غیر مجعول است و شرطیت تکوینی مجعول به تبع جعل تکوینی شرط و مشروط است و نه شرطیت ماهوی و نه شرطیت تکوینی، مجعول تشریعی نیستند و حکم نیستند.

اما شرطیت به بیان دیگری متصور است که هم مجعول است و هم مجعول به جعل تشریعی است و قوام آن به جعل و اعتبار شارع است و شرطیت زوال برای وجوب نماز، متوقف بر امر شارع است. یعنی امر شارع وقتی محرک مکلف است که زوال باشد اگر شارع زوال را در امرش اخذ نمی‌کرد حتی قبل از زوال هم امر شارع محرک و داعی مکلف بود و اینکه امر شارع قبل از زوال محرک و داعی نیست به این دلیل است که شارع آن را در امرش اخذ کرده است و امرش را به آن مقید کرده است و اگر شارع این کار را نکرده بود شرطیتی برای زوال برای امر شارع وجود نداشت.

تاثیر زوال در ایجاب ناشی از خصوصیتی است که در زوال هست که بدون آن شارع ایجاب نمی‌کند چون غرض شارع قائم به شرط است و شرط تحقق آن غرض همان زوال است اما اینکه زوال شرط امر شارع است به طوری که تا وقتی زوال نباشد امر شارع هم نیست ناشی از اعتبار شارع است که داعویت و محرکیت امرش را مشروط به زوال کرده است.

و شرطیت به این معنای سوم است که حکم وضعی است و این شرطیت مجعول است.

برچسب ها: استصحاب

چاپ