جلسه بیست و دوم ۴ آبان ۱۳۹۵


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

استصحاب/ ادله: روایات/ صحیحه سوم زراره

بحث در کلام مرحوم عراقی در  صحیحه سوم زراره بود.  کلام ایشان در رد سخن آخوند و اشکال مرحوم آقای خویی و مرحوم آقای صدر گذشت.

ما هم عرض کردیم ملاک استصحاب، صدق بقاء و استمرار با قطع نظر از استصحاب است. موضوع استصحاب و حکم به بقاء جایی است که صدق بقاء با قطع نظر از استصحاب مفروض باشد. استصحاب به تحقق بقاء حکم می‌کند نه اینکه به صدق بقاء حکم کند.

موضوع استصحاب چیزی غیر از حکم ثابت به استصحاب است. آنچه استصحاب است حکم به بقاء است و موضوع استصحاب، صدق بقاء است. یعنی مفاد ادله استصحاب این است که هر کجا عرفا بقاء صدق کند، شارع به بقاء حکم کرده است.

و در محل بحث ما که مکلف بین رکعت سه و چهار شک دارد، اگر مکلف بنا را بر سه بگذارد و یک رکعت دیگر بخواند که شک دارد رکعت چهارم است یا پنجم، اگر رکعت چهارم باشد، صدق می‌کند که مکلف در رکعت چهارم است اما صدق نمی‌کند که بقاء رکعت چهارم است. مجموع رکعت چهارم تحقق دفعی دارد نه اینکه استمرار داشته باشد و امری باشد که قابلیت استمرار داشته باشد.

و با وجود عدم صدق بقاء، استصحاب جاری نخواهد بود. اگر دلیل استصحاب شامل موارد صدق بقاء و غیر آن باشد، استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد است و حق این است که دلیل استصحاب فقط متکفل حکم به بقاء در موارد صدق بقاء است چرا که مفاد دلیل استصحاب نهی از نقض است و نقض فقط در جایی صادق است که با قطع نظر از استصحاب، بقاء و استمرار صدق کند.

با این بیان روشن شد که اشکال مرحوم آقای خویی به کلام مرحوم عراقی وارد نیست اما نه به بیانی که مرحوم آقای صدر داشتند بلکه به خاطر عدم مقتضی برای جریان استصحاب.

و لذا جریان استصحاب در رکعت چهارم، حتی از جریان استصحاب در فرد مردد هم بدتر است. در فرد مردد مثلا فرد می‌داند از او حدثی صادر شده است و نمی‌داند حدث اکبر بود یا اصغر، و بعد از وضوء، اگر حدث اکبر باشد، بقای همان حدث سابق است نه اینکه حدث جدیدی باشد و لذا آنجا امر مردد است بین چیزی که قطعا مرتفع است و قطعا باقی است در حالی که در محل بحث ما اصلا بقاء هم صدق نمی‌کند و حتی اگر این رکعت، چهارمین رکعت باشد باز هم بقاء نیست چه برسد به جایی که مشکوک است.

مرحوم عراقی بعد از اینکه به کلام آخوند اشکال کرده‌اند بیان دیگری برای استصحاب ارائه کرده‌اند. ایشان فرموده‌اند مکلف تا وقتی از نماز با تمام اجزاء و شرایط خارج نشود، از عهده امر به نماز خارج نمی‌شود.

وقتی مکلف در رکعت سه و چهار شک می‌کند، نمی‌داند اگر در این رکعت سلام بدهد، از عهده امر به نماز خارج می‌شود یا نه؟ استصحاب می‌گوید هنوز ذمه به امر به نماز مشغول است و با سلام در این رکعت از عهده آن خارج نمی‌شود.

امام علیه السلام در این روایت می‌گویند وقتی فرد شک کرد، استصحاب بقای اشتغال به امر به نماز جاری است. اما اینکه باید به چه صورت از عهده نماز خارج شود، مساله‌ای است که امام علیه السلام توضیح می‌دهند و چون فضای تقیه بوده است امام علیه السلام این قدر تکرار کرده‌اند و کلمات مختلفی را به کار برده‌اند که به مخاطب شیعه بفهمانند نباید مانند اهل سنت رفتار کند.

استصحاب نسبت به اینکه رکعت باید متصل باشد یا منفصل باشد هیچ اقتضایی ندارد و ذیل روایت به مکلف می‌فهماند که باید رکعت را به صورت منفصل از سایر رکعات به جا آورد.

البته اشکال تفکیک در فقرات مختلف روایت بر مبنای کلام ایشان نیز مطرح می‌شود. و اشکال مرحوم ایروانی نیز اینجا مطرح است که ظاهر روایت این نیست که منظور از یقین، یقین به اشتغال ذمه و منظور از شک، شک در فراغ باشد.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است