جلسه بیست و ششم ۱۱ آبان ۱۳۹۵


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

استصحاب/ ادله: روایات/ روایت محمد بن مسلم و ابوبصیر

گفتیم مرحوم آقای صدر نسبت به شمول سند مشیخه صدوق، نسبت به مواردی که صدوق به صورت مشکوک نقل کرده است، تشکیک کرده‌اند.

و ما گفتیم سند مشیخه اطلاق دارد چه در فقیه به صورت جزمی نقل شده باشد و چه به صورت مشکوک نقل شده باشد.

بیان دیگری نیز قابل ارائه است. مرحوم صدوق در مواردی روایت را به صورت مشکوک «روی عن» نقل کرده است. مواردی که مرحوم صدوق در مورد شخصی هر دو نوع نقل را داشته باشد (هم جزمی و هم مشکوک) اشکال مرحوم آقای صدر توهم می‌شود اما در کتاب فقیه موارد فراوانی هست که مرحوم صدوق از کسی فقط یک روایت آن هم به صورت مشکوک نقل کرده است و بعد در مشیخه سندش به آن را هم ذکر کرده است. با این بیان به نظر می‌رسد که عبارت مرحوم صدوق حتما مواردی را که روایت به صورت مشکوک نقل شده است هم شامل است.

مثلا یحیی بن عباد که مرحوم صدوق از او فقط یک روایت را نقل کرده است و آن هم به صورت مشکوک است با این حال در مشیخه، طریق خودش به او را ذکر کرده است.

میمون بن مهران، ابوعبدالله خراسانی، ابوحمام، حارث بیاع الانماط، بشیر النبال، روح و ... موارد بسیار زیاد دیگری وجود دارد که همه آنها این چنین هستند.

بنابراین تشکیک در شمول عبارات مشیخه، نسبت به مواردی که مرحوم صدوق روایات را مشکوک نسبت داده است جا ندارد.

حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَن‏ آبَائِهِ ع‏ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاه‏ ... مَنْ كَانَ عَلَى يَقِينٍ فَشَكَّ فَلْيَمْضِ‏ عَلَى‏ يَقِينِهِ فَإِنَّ الشَّكَّ لَا يَنْقُضُ الْيَقِين‏

(الخصال،‌ جلد ۲، صفحه ۶۱۹)

مرحوم آخوند این روایت را به صورت مرسل نقل کرده است و بلکه حتی متعرض نام راوی هم نشده است.

بحث سندی روایت:

دو نفر در این سند توثیق صریحی ندارند. یکی القاسم بن یحیی است و دیگری جدش الحسن بن راشد.

مرحوم آقای خویی بر اساس وجود در اسناد کامل الزیارات به وثاقت آنها حکم کرده است اما خود ایشان هم در اواخر عمر از این مبنا دست برداشت و فقط مشایخ بدون واسطه ابن قولویه را ثقه دانست.

مرحوم علامه او را تضعیف کرده است که ممکن است ناشی از تعضیف ابن غضائری باشد. و مرحوم آقای خویی اگر چه توثیقات و تضعیفات متاخرین مثل علامه را نمی‌پذیرد و آن را مبتنی بر حدس می‌داند اما وجه این کلام ایشان برای ما روشن نشده است خصوصا که مسلما منابع زیادی در اختیار علامه و استاد او بوده است.

برای وثاقت القاسم بن یحیی چند وجه می‌توان بیان کرد:

اول) قاسم بن یحیی از معاریف و مشاهیر است و در مورد این افراد اگر قدحی نقل نشود نشان از وثاقت آنها دارد. اما مشکل این است مرحوم علامه او را تضعیف کرده است و مبنای این وجه این است که در مورد مشاهیر و معاریف حتی به طریق ضعیف هم قدحی وارد نشده باشد.

دوم) نقل احمد بن محمد بن عیسی از او که روایات متعددی از او نقل کرده است و طبق یک مبنا در رجال نقل احمد بن محمد بن عیسی بن عبید، به خاطر سخت گیری ایشان نشان از وثاقت دارد.

سوم) کثرت نقل اجلاء از او. احمد بن محمد بن عیسی، ابراهیم بن هاشم و محمد بن عیسی بن عبید نیز از او روایات متعددی دارند.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است