جلسه پنجاه و یکم ۷ دی ۱۳۹۵


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

استصحاب/ جریان در احکام وضعی

گفتیم مرحوم آخوند در قسم اول از احکام وضعی، سببیت و شرطیت و مانعیت اصل تکلیف را ناشی از خصوصیتی در ماهیت آنها می‌داند و حکم تکلیفی ناشی از آنها هم ناشی از همان خصوصیت است و لذا نه سببیت امری مجعول است و نه حکم تکلیفی ناشی از آن امری مجعول است بلکه هر دو (هم سببیت و هم حکم تکلیفی ناشی از آن) امور واقعی هستند و لذا مجرای استصحاب نیستند. یعنی استصحاب نه در سببیت جاری است و نه در حکم تکلیفی مسبب از آن.

این قسم از احکام وضعی با انشاء قابل جعل نیستند. یعنی اگر سببیت واقعی وجود داشته باشد مسبب و حکم هم وجود خواهد داشت و گرنه خلف فرض سببیت است و اگر سببیت واقعی وجود نداشته باشد با انشاء نمی‌توان سببیت را در آن ایجاد کرد.

و لذا فهم مرحوم آقای روحانی از این کلام آخوند فهم صحیحی است که شارع هیچ دخالتی در این نوع حکم ندارد چون ترتب حکم بر این قسم از احکام وضعی، امری غیر مجعول است که در اختیار شارع نیست.

و لذا مرحوم آخوند در نهایت کلامش فرموده است:

«إذا عرفت اختلاف الوضع في الجعل فقد عرفت أنه لا مجال لاستصحاب دخل ما له الدخل في التكليف إذا شك في بقائه على ما كان عليه من الدخل لعدم كونه حكما شرعيا و لا يترتب عليه أثر شرعي و التكليف و إن كان مترتبا عليه إلا أنه ليس بترتب شرعي فافهم.»

و ما عرض کردیم بالوجدان احکام امور اختیاری جاعل و مقنن است و درست است که این احکام ناشی از مصالح و مفاسد واقعی هستند اما این مصالح و مفاسد منشأ جعل هستند یعنی دواعی جعل هستند و گرنه علت تامه برای حکم، همان اعتبار مقنن است. و وجود مصالح و مفاسد واقعی، باعث نمی‌شود جاعل در جعل حکم مجبو باشد و این جعل امری قهری باشد. بله خداوندی که حکیم است در فرض وجود مصالح و مفاسد واقعی، حتما حکم جعل می‌کند اما به اختیار نه اینکه مجبور به جعل باشد و اختیاری نداشته باشد همان طور که جعل حکم در فرض نبود این مصالح و مفاسد، ممکن است هر چند شارع چون حکیم است در فرض عدم مصلحت و مفسده حکمی جعل نمی‌کند.

و لذا به نظر ما مصالح و مفاسد و خصوصیات واقعی، دواعی جعل حکم هستند و حتی شرط جعل هم نیستند. (که مرحوم اصفهانی فرموده است). چون شرط آن است که نبود آنها موجب امتناع تحقق مشروط می‌شود در حالی که در محل بحث ما حتی اگر مصلحت و مفسده واقعی هم وجود نداشته باشد، جعل حکم و تکلیف برای شارع ممکن است اما اینکه چون مفسده و مصلحت ندارد شارع جعل نمی‌کند نه اینکه مجبور است به جعل نکردن و نمی‌تواند جعل کند.

مرحوم نایینی در مقام اشکال دیگری به مرحوم آخوند مطرح کرده است و فرموده است مرحوم آخوند بین شرایط جعل و شرایط مجعول خلط کرده است.

اشکال ایشان مبتنی بر پذیرش سببیت و شرطیت و مانعیت در آن مصالح و مفاسد و خصوصیات واقعی است ولی اشکالشان این است که این موارد سبب و شرط و مانع برای جعل است نه برای مجعول و حکم.

و این خلط در موارد دیگری هم از مرحوم آخوند سر زده است از جمله در بحث شرط متاخر.

آنچه اینجا مهم است این است که علت تامه حکم، مقنن است و لذا جعلی بودن در ماهیت حکم مفروض است ولی چون جعل خودش از حوادث است بنابراین به علت و شرط و عدم مانع نیازمند است. و لذا این موارد سبب و شرط و عدم مانع برای جعل است نه برای مجعول.

در باب شرط متاخر، مرحوم آخوند فرمود شرط متاخر نداریم چون آنچه شرط است لحاظ امر متاخر است نه اینکه خود امر متاخر شرط باشد مرحوم نایینی اشکال می‌کنند که آنچه شرط است خود امر متاخر است و لحاظ امر متاخر، شرط جعل است نه اینکه شرط مجعول باشد. بنابراین آنچه مجعول است، مشروط به حقیقت و وجود شرط متاخر است و آنچه مشروط به لحاظ شرط متاخر است جعل است نه مجعول.

و عرض ما این است که اینکه می‌گویند علت و شرط و مانع برای جعل است منظور این است که در فرض وجود آنها شارع اختیاری در جعل و عدم جعل ندارد، مشکل حل نمی‌شود بلکه همان محذور باقی است.

مرحوم اصفهانی به نایینی اشکال کرده‌اند که اینکه وجوب امری مجعول است و تکوینی و واقعی نیست نه به بیانی است که نایینی دارد چرا که حقیقت جعل و مجعول یکی است و تغایر آنها اعتباری است پس اگر این موارد سبب و شرط و مانع برای جعل باشند، سبب و شرط و مانع برای مجعول هم خواهند بود.

به نظر ما این هم ناشی از خلط بین معانی حقیقی و غیر آن است این موارد که از آنها به سبب و شرط و مانع تعبیر می‌شود، سبب و شرط و مانع حقیقی نیستند بلکه صرفا دواعی جعل هستند.

سبب و شرط چیزی است که با نبود آنها مسبب و مشروط ممتنع خواهد بود، و مانع چیزی است که با وجود آن معلول ممتنع است در حالی که در محل بحث ما این گونه نیست یعنی حتی اگر این اسباب و شرایط موجود هم نباشند جعل ممکن است و لذا حرف اشاعره، امتناع عقلی ندارد. علت تامه برای حکم، همان اراده و اعتبار مولی است و این امور صرفا دواعی برای اراده و اعتبارند.

خلاصه اینکه اشکال ما به مرحوم آخوند و اصفهانی و حتی نایینی این است که این امور اصلا سبب و شرط و مانع نیستند نه برای جعل و نه برای مجعول، بلکه فقط و فقط داعی برای جعل هستند.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است