جلسه صد و یکم ۲۴ اسفند ۱۳۹۵


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

ضمان صاحب حمام

مرحوم سید فرمودند اگر فرد امین محض و مجانی باشد ضمان فقط در صورت تعدی و تفریط است اما اگر فرد امین محض و مجانی نباشد هم تعدی و تفریط سبب ضمان است و هم اشتراط ضمان سبب ضمان است.

ما گفتیم سه طایفه روایت در مساله وجود دارد. یک دسته روایاتی که می‌گوید امین ضامن نیست که مقتضی آنها عدم صحت شرط ضمان است.

و دسته دیگر روایاتی که می‌گوید اگر فرد اجیر بر حفظ شده باشد ضامن است و این روایات قابل تقیید به موارد تعدی و تفریط نیست چون لازمه آن الغای عنوان است.

ولی این روایات نسبت به فرض اشتراط ضمان،‌ یا مهمل است یا مطلق است یعنی اگر هم فرض عدم اشتراط ضمان را هم شامل باشد از باب اطلاق شامل است.

و دسته سوم روایاتی است که ضمان اجیر را مقید به فرض اشتراط دانسته‌اند و البته مورد روایات اجیر بر حفظ نیست بلکه اجیر بر عمل است و لذا این روایات از ناحیه اینکه اجیر بر حفظ باشد یا نباشد اطلاق دارد. پس این روایت اشتراط ضمان را دخیل در ضمان اجیر می‌داند.

در حقیقت این روایت می‌گوید اشتراط ضمان بر اجیر جایز است چه او اجیر بر حفظ باشد و چه اجیر بر حفظ نباشد که در این فرض اجیر، نسبت به حفظ امین محض است.

پس اگر روایات دسته دوم را نسبت به فرض اشتراط و عدم آن مطلق بدانیم، و این دسته سوم را هم نسبت به اجیر بر حفظ بودن و عدم آن مطلق بدانیم، نسبت این دو دسته از روایات عموم و خصوص من وجه است.

فرض جایی که فرد اجیر بر حفظ باشد و شرط ضمان شده باشد محل اجتماع هر دو است و هر دو دسته به ضمان او حکم می‌کنند.

و جایی که فرد اجیر بر حفظ شده باشد و شرط ضمان نشده باشد طبق دسته دوم اجیر ضامن است و طبق دسته سوم اجیر ضامن نیست.

و جایی که فرد اجیر بر حفظ نباشد اما ضمان شرط شده باشد طبق دسته دوم ضامن نیست و طبق دسته سوم ضامن است.

از این قبیل همان مثال معروف در اصول است که «اذا خفی الاذان فقصر» و «اذا خفی الجدران فقصر» آیا باید به نحو «واو» بین این دو دسته جمع کرد یا به نحو «او» جمع کرد؟ یعنی آنچه موضوع است «احدهما» است یا «کلاهما» است؟

و اینجا دیگر الغای عنوان پیش نمی‌آید چون الغای عنوان جایی پیش می‌آید که عنوان هیچ نوع دخالتی در حکم نداشته باشد اما در اینجا هر دو عنوان در حکم دخالت دارند حال یا به ضمیمه عنوان دیگر یا به صورت مستقل و بدون ضمیمه عنوان دیگر.

و البته همه این متوقف بر این است که دسته دوم روایات نسبت به فرض اشتراط ضمان و عدم آن اطلاق داشته باشند.

اما به نظر طایفه دوم اطلاق ندارد چون جمله شرطیه نبود بلکه مفاد این روایت این بود که حمامی چون اجیر بر حفظ نیست ضامن نیست و دلالت می‌کند که ماجور بودن در ضمان دخالت دارد ولی اینکه تمام موضوع است یا جزء موضوع است؟

ما اطلاق این روایت نسبت به فرض عدم تعدی و تفریط را با لزوم الغای عنوان تصحیح کردیم که این دلیل نسبت به فرض عدم اشتراط ضمان وجود ندارد.

اما اگر طایفه سوم روایات را هم مطلق بدانیم یعنی مفاد روایات این باشد که شرط ضمان جایز است چه فرد ماجور بر حفظ باشد و چه ماجور بر حفظ نباشد، باز هم در دسته دوم الغای عنوان پیش می‌آید. چون در حقیقت اخذ اجر نقشی در ضمان ندارد بلکه مهم شرط ضمان است اگر شرط ضمان شده باشد شخص ضامن است چه ماجور بر حفظ باشد و چه نباشد.

پس هر چند به مقتضای صناعت طایفه دوم اطلاق ندارند اما به خاطر اینکه دسته سوم اطلاق دارند، دسته دوم هم باید اطلاق داشته باشند و گرنه لغویت عنوان پیش می‌آید.

حال اینکه بین دو مطلق چطور باید جمع کرد همان بحث معروف است که آیا باید به نحو «واو» جمع کرد یا به نحو «او» جمع کرد.

و شاید گفته شود چون هر قضیه دو دلالت دارد یکی تاثیر و دیگری استقلال در تاثیر است لذا ترجیحی بر رفع ید نیست و مورد مجمل می‌شود که در این صورت باید به قدر متیقن اخذ کرد.

 

 



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است