جلسه صد و ششم ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
مرحوم شیخ بر خلاف مرحوم آخوند انحلال علم اجمالی را منکر هستند.

ایشان بعد از تقریر دلیل عقل، اولین اشکالی که به آن می کنند این است که اینجا انحلال نیست.

گفتیم که اثر حجیت که در فرض انحلال هم همان اثر هست فقط جریان اصول ترخیصی در اطراف علم اجمالی کبیر است و باقی آثار حجیت در فرض انحلال جاری نیست.

تنها اثر همین است که ما در غیر مورد روایات بتوانیم اصل برائت و اصل ترخیصی را جاری کنیم. و اگر این اثر هم از آن گرفته شود انحلال ارزشی ندارد.

مرحوم آخوند انحلال را پذیرفتند و گفتند جریان اصول ترخیصی در اطراف علم اجمالی کبیر غیر از روایات اشکالی ندارد.

اما مرحوم شیخ انحلال را انکار کرده اند و ما برای سهولت تصور بحث فقط اخبار و شهرت را در نظر می گیریم.

فرض کنید ما علم به وجود صد تکلیف در شریعت داریم و می دانیم و هزار روایت متضمن حکم الزامی داریم که علم اجمالی داریم صد روایت از این هزار روایت حتما از معصوم علیه السلام صادر شده است که ما به خاطر همین باید هزار روایت را عمل کنیم.

و از طرف دیگر فرض کنیم که هزار شهرت هم در هزار مساله داریم.

ادعا این بود که علم اجمالی کبیر ما به علم اجمالی صغیر منحل می شود.

اما مرحوم شیخ می فرمایند انحلال نیست. ایشان می فرمایند درست است که به تعداد روایات وافی به احکامی که به تعبیر آخوند معظم فقه هست داریم اما این کافی برای انحلال نیست.

پس ایشان پذیرفته اند که مقدار روایات وافی به معظم فقه است و ایشان می گویند ما علم به صدور جل روایات داریم. یعنی ایشان اگر چه اخباری نیست اما می فرمایند به خاطر قرائن متعددی که هست خصوصا با توجه به اهتمام اصحاب در نقل روایات یقین به صدور روایات هست. اما آنچه مهم است علم به وجود تکالیف در شریعت هست که ممکن است در غیر روایات هم باشند. علم اجمالی محدود به خصوص روایات نیست بلکه می دانیم که تکالیفی هست که در ضمن غیر روایات نیز وجود دارد. معلوم بالاجمال کبیر ما در ضمن غیر روایات هم هست.

یعنی ما علم اجمالی به وجود تکالیف در مجموع امارات غیر معتبره داریم.

دقت کنید بیان مرحوم شیخ این است:

متعلق علم اجمالی خصوص روایات نیست بلکه ما علم اجمالی داریم که تکالیفی در شریعت هست و این علم اجمالی محدود به خصوص روایات نیست بلکه در غیر روایات هم احتمال انطباق معلوم بالاجمال وجود دارد.

و شاهد آن هم این است که اگر از روایات به مقدار معلوم بالاجمال جدا کردیم به نحوی که در روایات دیگر علم اجمالی نداشته باشیم. مثلا اگر از هزار روایت در مثال ما صد روایت را جدا کنیم در اینجا علم اجمالی به وجود یک تکلیف در نهصد روایت باقی نداریم.

حالا اگر بقیه امارات دیگر را ضمیمه روایات کنیم بالوجدان می بینیم باز هم علم اجمالی به وجود تکلیف در آنها داریم.

یعنی تراکم ظنون پیش می آید یعنی وقتی قیمت احتمالی هر کدام از آنها وقتی به یکدیگر ضمیمه شدند بالا می رود. و ما دیگر احتمال کذب همه آنها را نمی دهیم.

ایشان می فرمایند بعد ضمیمه سایر امارات به اخبار، حتی بعد از جدا کردن آن مقدار معلوم بالاجمال در روایات باز هم علم اجمالی به وجود تکلیف در ضمن آنها هست.

یعنی ایشان می فرمایند بعد از خروج صد روایت از ضمن همه روایات، ما دیگر علم به وجود معلوم بالاجمال در ضمن باقی روایات نداریم بلکه حداکثر احتمال می دهیم چون ممکن است همان صد تا که جدا شدند معلوم بالاجمال من باشند اما وقتی باقی امارات به باقی روایات ضمیمه می شوند علم داریم که برخی از تکالیف معلوم بالاجمال ما (که همان صد تکلیف بود) در ضمن آنها هستند.

خلاصه کلام مرحوم شیخ در مقام این است که شما با فرض اینکه در امارات دیگر مستقلا علم به مطابقت با واقع نیست اما وقتی ضمیمه به یکدیگر می شوند علم به وجود تکالیف در ضمن آنها داریم و این نشان دهنده عدم انحلال است.

این خلاصه اشکال مرحوم شیخ است و بعد ایشان باز هم مثال می زنند که البته مثال ایشان با محل بحث ما تطابق ندارد.

مرحوم آقای صدر هم مثال زده اند اما مثال ایشان هم مطابق با محل بحث نیست.

شیخ می فرمایند اگر شما هزار گوسفند داشته باشید و علم داریم که صد تا از آنها حرام است و می دانیم در گوسفند های سیاه رنگ صد تا از آنها حرام است. مرحوم شیخ می فرمایند اینجا علم اجمالی منحل نمی شود.

چون اگر از تعداد گوسفندهای سیاه صد تا جدا کنیم علم اجمالی به وجود حرام در باقی گوسفندهای سیاه نداریم اما اگر به باقی مانده گوسفندهای سیاه، گوسفند های سفید رنگ را ضمیمه کنیم باز هم علم اجمالی داریم که در آنها حرام هست. و این نشان دهنده عدم انحلال است.

این بحث صغروی است و کبرویا مفروض است که اگر منحل نشد باید در تمام اطراف احتیاط کرد.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است