جلسه صد و نوزدهم ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
گفتیم این طور نبوده است که اخبار رجالیینی که آثارشان دست ماست از وثاقت و ضعف روات مرسل باشند بلکه مسند هستند و ایشان از کتب رجالی متقدم بر خودشان نقل کرده اند.

مرحوم آقای خویی می فرمایند:

و لا ريب في أن احتمال الحس في أخبارهم - و لو من جهة نقل كابر عن كابر و ثقة عن ثقة - موجود وجدانا.

كيف؟ و قد كان تأليف كتب الفهارس و التراجم لتمييز الصحيح من السقيم أمرا متعارفا عندهم، و قد وصلتنا جملة من ذلك و لم تصلنا جملة أخرى. و قد بلغ عدد الكتب الرجالية من زمان الحسن بن محبوب إلى زمان الشيخ نيفا و مائة كتاب على ما يظهر من النجاشي و الشيخ و غيرهما.

و قد جمع ذلك البحاثة الشهير المعاصر الشيخ آقا بزرگ الطهراني في كتابه مصفى المقال. (معجم رجال الحدیث ج ۱ ص ۴۱)

و لذا اخبار این بزرگواران هم حسی است و هم مسند است. بله ممکن است آنها در رد تضعیفات بر اجتهاد و حدس اعتماد کرده باشند اما توثیقات آنها حسی است.

و برفرض که این مساله را نپذیریم و بگوییم توثیقات این عده مبتنی بر حدس است. البته ادعای جزم که گزاف است و نمی توان چنین ادعایی کرد حداکثر این است که احتمال حدسی بودن در آنها هست و قبلا گفتیم در امور حسی که نقل می شود اگر شک بین حدس و حس شود اصل عقلائی و بنای عقلاء بر حس است.

البته در برخی فروع اصل حس ما تشکیک کردیم اما گفتیم که اصل حس امری پذیرفته شده در نزد عقلاء است و در امور حسی که نقل می شود اگر شک در حسی بودن آنها شود بنا را بر حس می گذارند.

و حتی اگر اصالة الحس هم نپذیریم و احتمال ارسال و حدس را هم بپذیریم نتیجه اش این می شود که توثیقات رجالیین مبتنی بر حدس است.

اما این معنایش عدم حجیت نیست. آنچه هست این است که قول مبتنی بر حدس برای کسی که خودش تمکن از اطلاع بر آن مساله دارد (چه به نحو حسی و چه به نحو حدسی) حجت نیست.

مثلا کسی که تمکن از به دست آوردن حکم مساله ای فقهی را دارد حال یا به نحو حس مثل اینکه از امام سوال کند یا حدسی مثل اینکه خودش اجتهاد کند در اینجا حدس دیگران برای او حجت نیست.

اما اگر جایی برای فرد تمکن از اطلاع از آن مساله نبود مثل محل بحث ما که تمکن از بررسی وثاقت و ضعف روات نداریم نه به صورت حسی و نه به صورت حدسی در اینجا قول اهل خبره حجت است.

در بنای عقلاء در حجیت قول خبره تفاوتی بین فردی که خبره نیست و یا فردی که خبره است اما تمکن از اعمال حدس ندارد نیست.

بنابراین رجالیین متقدم ما که آثار آنها به دست ما رسیده است اهل خبره بوده اند و تمکن از اجتهاد و اعمال حدس هم داشته اند اما ما تمکن از اعمال حدس و اجتهاد نداریم و اینجا قول آنها برای ما از حیث قول اهل خبره حجت است نه از باب انسداد باب علم و علمی خود این حجیت قول اهل خبره مانع از انسداد است.

قول اهل خبره برای ما علمی است و خودش مصداق علمی است نه اینکه از باب انسداد حجت باشد. با این بیان حتی اگر ما بگوییم توثیقات و تضعیفات آنها مبتنی بر حدس است باز هم حجت است. قول کسانی که تمکن از اعمال حدس و اجتهاد داشته اند مثل شیخ و نجاشی و کشی و ابن غضائری و علامه و ابن داود و ... و اجتهاد کرده اند برای ما حجت است.

و لذا اینکه مرحوم آقای خویی در حجیت قول علامه و ابن داود تشکیک کرده اند و گفته اند در دست آنها مصادری غیر از این مصادری که دست ماست نبوده است (معجم رجال الحدیث ج ۱ ص ۴۳) حرف درستی نیست و شاهدی ندارد و اتفاقا شاهد بر خلاف آن است و شواهد کثیری هست که برخی از کتب در دست آنها بوده است که به دست ما نرسیده است.

با این بیان روشن شد که عدم حجیت قول رجالی چه به ملاک اخبار و چه به ملاک حدس موجب انسداد باب علم و علمی در احکام نیست و حتی اگر ما قول رجالی را حجت ندانیم باز هم بحث کبرای حجیت خبر واحد عقیم نمی شود چون تنها راه اثبات وثاقت قول رجالی نیست.

طرق متعدد دیگری غیر از قول رجالی وجود دارد مثل:

سکوت ائمه رجال در مورد اشخاص معروف که مرحوم آقای تبریزی قائل به همین بوده اند. اگر در مورد اشخاص معروف تضعیفی نقل نشود حتی اگر توثیق هم نشود نشان از توثیق آنها خواهد بود چون این عده اگر ثقه نبودند و قدحی داشتند حتما منتشر می شد و همه می فهمیدند لذا وثاقت اصحاب مشهور و بزرگ ائمه علیهم السلام متوقف بر توثیق صریح اصحاب رجال نیست. و عامه روایات ما از اصحاب مشهور و بزرگ ائمه علیهم السلام نقل شده است حتی می توان گفت بیش از هفتاد درصد روایات از اصحاب مشهور ما نقل شده است و لذا در توثیق این افراد و اعتبار این روایات نیازی به حجیت قول رجالی نداریم.

 



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است