جلسه پنجاه و سوم ۲۹ دی ۱۳۹۳


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

احتیاط: دوران بین متباینین/ تنبیهات: اضطرار

بحث در فرض اضطرار سابق یا مقارن با علم و معلوم به غیر معین بود گفتیم مشهور قائل به تنجیز علم اجمالی هستند و احتیاط را در باقی اطراف لازم می‌دانند و فقط مرحوم آخوند هستند که علم را منجز نمی‌دانند.

مبنای این اختلاف یک نکته است و آن اینکه در اضطرار به غیر معین اگر قائل شویم که آن طرفی که مکلف برای دفع اضطرار انتخاب می‌کند واقعا تکلیف ندارد و واقعا مباح است همان طور که در اضطرار به معین بود، و ترخیص در ارتکاب برای مکلف ترخیص واقعی است نتیجه این است که مکلف در ثبوت تکلیف شک دارد و علم اجمالی منجز نیست و حق با آخوند است اگر آنچه مکلف انتخاب می‌کند مورد تکلیف نباشد و واقعا مباح باشد اگر معلوم در ضمن آن فرد باشد تکلیف ندارد واقعا و اگر در ضمن فرد دیگر باشد تکلیف دارد اما مشکوک به شک بدوی است. اضطرار حد تکلیف است و حدوث تکلیف از ابتدا مشروط به عدم اضطرار است و در صورت اضطرار، تکلیف شکل نمی‌گیرد با این مبنا، در حقیقت علم اجمالی شکل نمی‌گیرد.

اما اگر گفتیم آنچه مکلف انتخاب می‌کند واقعا مورد تکلیف است اما مکلف در ارتکاب آن معذور است و ترخیص در ارتکاب آن فرد، ترخیص ظاهری است در اینجا ممکن است بگوییم علم اجمالی منجز است و ممکن است بگوییم علم اجمالی منجز نیست.

در اینجا ممکن است کسی بگوید چون نسبت به آن طرف، تکلیف در واقع هست و حداکثر مکلف معذور در ارتکاب است بنابراین باید احتیاط کرد.

اما اینکه چرا ممکن است کسی ترخیص را در موارد اضطرار به غیر معین ظاهری بداند و ترخیص واقعی نباشد، چون آنچه حدیث رفع اضطرار دلالت می‌کند رفع واقعی است اما در موارد اضطرار به حرام یا اضطرار به ترک واجب این دلالت هست. در اضطرار به معین، همین طور است و لذا ترخیص واقعی است اما در اضطرار به غیر معین،‌ چون مکلف به جامع مضطر است و همه اطراف در رفع اضطرار یکسان هستند، در این صورت مکلف مضطر به حرام یا مضطر به ترک واجب نیست. بله از این جهت که مکلف به جامع نمی‌تواند رفع اضطرار کند بلکه باید با یکی از اطراف رفع اضطرار کند، ترخیص ظاهری است.

اضطرار مکلف به جامع است و اضطرار به حرام نیست. و لذا در علم تفصیلی که فرد دو لیوان آب در اختیار دارد که یکی را به علم تفصیلی می‌داند پاک است و دیگری را به علم تفصیلی می‌داند نجس است، و هر دو رافع اضطرار مکلف هستند، در اینجا مکلف نمی‌تواند لیوان نجس را بنوشد.

در اضطرار به معین، طرفی که مکلف به آن مضطر است چه معلوم در ضمن آن باشد و چه نباشد،‌ واقعا حلال است و مباح است. اما در اضطرار به غیر معین آنچه را مکلف انتخاب می‌کند اگر معلوم در ضمنش باشد، مباح برای مکلف نیست و مکلف نسبت به آن تکلیف دارد.

پس علم اجمالی مانند علم تفصیلی است و مکلف مضطر به حرام نیست بنابراین وجه جواز ارتکاب چیست؟ وجه جواز، فحوی و اولویت است. اگر مکلف علم تفصیلی داشته باشد و مضطر به ارتکاب باشد، ارتکاب برایش جایز است به طریق اولی و به فحوی در جایی که علم اجمالی دارد، ارتکاب جایز است و اینکه شارع بگوید در علم تفصیلی حق ارتکاب هست ولی در علم اجمالی حق ارتکاب نیست اصلا محتمل نیست. بله نهایتا این است که این ترخیص ظاهری است و با همین مقدار اضطرار رفع می‌شود و دلیلی بر رفع واقعی حکم نداریم.

از این مساله به تبعض در تنجیز تعبیر می‌شود یعنی اگر آنچه مکلف انتخاب می‌کند همان باشد که در عالم واقع حرام است، تکلیف نسبت به آن هست اما تکلیف بر مکلف منجز نیست و مکلف ترخیص ظاهری نسبت به آن دارد اما اگر در طرف دیگر باشد تکلیف نسبت به آن هست و تکلیف هم منجز است.

یعنی تکلیف در هر صورت ثابت است اما اگر اضطرار منطبق بر معلوم اجمالی شود تکلیف منجز نیست و اگر منطبق بر آن نشود تکلیف در طرف دیگر منجز هم هست.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است