جلسه بیستم ۲۰ آبان ۱۳۹۴


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

شرایط اصول/ برائت: فحص

مرحوم آخوند بعد از بیان جواب خودشان، اشکالی را مطرح کردند که اگر مکلف مستحق عقوبت است و علت آن انجام نماز تمام است، نماز تمام صحیح نخواهد بود چون نماز تمام باعث تفویت مامور به شده است و با چنین عملی نمی‌توان به خداوند تقرب جست. ایشان جواب دادند که بین تمام و قصر تضاد و تنافر است ولی تمانع نیست.

مرحوم اصفهانی فرموده‌اند بین ضدین تمانع نیست اما بین اسباب اضداد تمانع در وجود است. بین سردی و گرمی تضاد است و این طور نیست که سردی علت عدم گرمی باشد اما بین سبب سردی و سبب گرمی تمانع است.

بین اغراض و ملاکات از نماز تمام و نماز شکسته تضاد است اما بین سبب این دو غرض تمانع است. پس نماز تمام مانع از تحقق غرض از نماز شکسته است بنابراین اشکال دفع نشده است و با عملی که سبب ترک واجب است نمی‌توان به خداوند تقرب جست.

مرحوم اصفهانی کلام مرحوم آخوند را تتمیم کرده‌اند.

مرحوم صدر از اشکال مرحوم اصفهانی، جواب داده‌اند که درست است که بین اسباب اضداد تمانع است بنابراین بین نماز شکسته و نماز تمام تمانع هست اما باز هم نماز تمام صحیح است به این بیان که نماز تمام دو حیثیت دارد یک حیثیت جامع است و یک حیثیت خصوصیت و تمامیت است. مکلف در نماز تمام قصد تقرب به لحاظ جامع دارد که آن جامع مبعد نیست. آنچه مبعد است و مبغوض مولی است حیثیت خصوصیت و تمامیت است و مکلف به حیثیت جامع تقرب جسته است نه به حیثیت خصوصیت بنابراین کلام مرحوم آخوند تمام است.

اما حق این است که کلام مرحوم صدر حل مشکل نمی‌کند چون فرض ما در ترکیب اتحادی است نه در ترکیب انضمامی.

این خصوصیت متحد با نماز است و از قبیل نگاه به نامحرم در نماز نیست بلکه از قبیل ریا در نماز است.

و لازمه کلام شهید صدر این است که اگر فرد در جماعت نمازش ریا کند نه به اصل نماز، باید نمازش صحیح باشد. یا اگر کسی به جهر در نمازش ریا کند باید نمازش صحیح باشد. و لذا ایشان در بحث اجتماع امر و نهی، با اینکه قائل به جواز اجتماع امر و نهی هستند اما عمل را صالح برای مقربیت نمی‌دانند و لذا جواز اجتماع امر و نهی را در عبادات جاری نمی‌دانند.

محصل کلام مرحوم اصفهانی این است که عدم تمام، مقدمه حصول غرض از نماز شکسته است و ترک نماز تمام مطلوب است (چون مقدمه است) و ترک ترک نماز تمام صلاحیت برای مقربیت ندارد اما فعل نماز تمام ملازم با ترک نماز تمام است و مبغوضیت از یکی از متلازمین به ملازم دیگری سرایت نمی‌کند.

پس در حقیقت نماز تمام مانع از تحقق غرض از نماز شکسته نیست بلکه ترک ترک نماز تمام مانع از تحقق غرض نماز شکسته است و فعل تمام ملازم با ترک ترک تمام است. پس مبغوضیت ترک ترک نماز، باعث مبغوضیت نماز تمام نیست.

بیان سومی در جواب به اصل اشکال مطرح شده است. که مکلف دو تکلیف دارد یک تکلیف به جامع بین نماز قصر و تمام در حال جهل است و یک تکلیف به خصوص نماز قصر است.

مثل اینکه مولی امر کند به اکرام عالم که در این امر نه خصوصیت فقیه بودن یا کلامی بودن و ... دخیل نیست بلکه جامع مطلوب است و یک امر دیگر دارد به اکرام عالم هاشمی. در اینجا مکلف با اکرام یک عالم هاشمی، هر دو غرض مولی را تامین می‌کند.

در اینجا هم خداوند دو امر دارد یکی به جامع بین نماز قصر و تمام در حال جهل است و دیگری امر به نماز قصر است.

و اگر مکلف نماز تمام در حال جهل بخواند، چون نماز در حال قصر را ترک کرده است مستحق عقوبت است و اتیان جامع در ضمن نماز تمام در حال جهل، مانع از تحقق مامور به در امر به خصوص نماز شکسته است.

مرحوم صدر چند اشکال به این بیان طرح کرده‌اند و از آنها جواب داده‌اند و فقط یک اشکال را مطرح کرده‌اند و جواب نداده‌اند. و آن اینکه امر به جامع خنثی و بیهوده و لغو است و امر به جامع هیچ گاه مکلف را وادار به امتثال نمی‌کند.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است