جلسه سی و سوم ۲۸ آذر ۱۳۹۴


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

قاعده لاضرر

بحث در معنای ضرر بود. گفتیم برای ماده ضرر (با قطع نظر از هیئت آن) معانی متعددی ذکر شده است. منظور ما از ضرر، مصدر در مقابل اسم مصدر و ... نیست بلکه خود مصدر نیز از مشتقات است و خود مصدر که معنای حدثی دارد هیئتی است در مقابل هیئات دیگر.

و اینکه گفته‌اند اصل در مشتقات مصدر است و مشتقات از مصدر ساخته می‌شوند صحیح نیست و مصدر نسبت به مفاد فعل لابشرط نیست بلکه مباین با مفهوم فعل است و معنا ندارد مباین از مباین اخذ شود.

و شاید منظور از اصل بودن مصدر این است که این هیئت کمتر تغییر می‌کند و به همین جهت برای تعلیم مناسب‌تر است و لذا اصلا معنا ندارد مصدر با هیئتی که دارد (که مباین با سایر هیئات است) در سایر هیئات وجود داشته باشد.

ضرر را به نقص معنا کرده‌ بودند و اشکالاتی را از کلام مرحوم اصفهانی و مرحوم صدر نقل کردیم.

به نظر ما ضرر اگر چه به معنای نقص است ولی منظور از نقص (چه آن را امر وجودی بدانیم یا عدمی) صرف نبود نیست بلکه منظور از نقص زوال بعد از بود است.

کسی که مادر زادی کور است نابینایی برای او ضرر نیست بلکه ضرر جایی است که فرد ابتدا بینا باشد و بعد کور شود. لذا اطلاق کلمه «ضریر» بر کور مادر زاد بالعنایة و مجاز است. بله عیب هست و فرد معیوب است اما ضرر به آن گفته نمی‌شود.

در ماده ضرر، زوال و از دست دادن وجود دارد. اما عیب کمتری و بیشتری از خلقت اصلی است. عیب و ضرر با یکدیگر تلازم ندارند. این بیان منبهاتی دارد:

فردی واجد کمالی باشد و کمال از او زایل شود مثلا حافظه فوق العاده‌ای داشته باشد یا ثروت زیادی داشته باشد و از کمال را از دست بدهد ضرر کرده است اما معیوب نیست.

بنابراین ضرر یعنی زوال امر موجود و فرقی ندارد آنچه زائل می‌شود بالاتر از حد نصاب تمامیت و اعتدال باشد یا همان حد باشد.

لذا اینکه مرحوم اصفهانی فرموده بودند اگر نقص از مقدار بیشتر از حد نصاب باشد ضرر نیست و اگر نقص از حد نصاب باشد ضرر است صحیح نیست و زوال امر مطلوب موجود، ضرر است حتی اگر آن امر مطلوب موجود بیش از حد نصاب باشد.

حاصل اینکه ضرر نقص است و در آن دو شرط وجود دارد یکی اینکه زوال امر موجود باشد و دیگری اینکه معتد به باشد و ضرر، نقصی است که موجب ضیق و شدت بشود و در نتیجه ضرر امر نسبی است.

مرحوم آخوند در معنای ضرر نوعی بودن را نیز تصویر کرده‌اند و نقصی که نوعا منشأ ضیق و سختی است ضرر است بنابراین اگر نوعا منشأ ضیق باشد ولی برای شخص منشأ ضیق نباشد باز هم ضرر صادق است و اگر نوعا منشأ ضیق نباشد ولی برای شخص باعث ضیق شود ضرر صادق نیست.

«ضرر یعنی زوال امر مطلوب موجود و معتد به که نوعا منشأ ضیق و سختی بشود.»

و بنابراین اگر در معنای ضرر ضیق و شدت داخل است، ضرر اخص از حرج خواهد بود و هر حرجی ضرر نیست اما در هر ضرری حرج وجود دارد و لذا برای قاعده لاضرر می‌توان به ادله نفی حرج هم استناد کرد و همه مصادیق ضرر، با ادله نفی حرج منفی خواهند بود.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است