إذا قتلت الحرة الحرة قتلت بها و إذا قتلت الحر فكذلك، و ليس لولي المقتول مطالبة وليها بنصف الدية.

اگر زن آزادی، زن آزاد دیگری را بکشد قصاص می‌شود و هم چنین اگر مرد آزادی را بکشد قصاص بر او ثابت است و اولیای دم مرد مقتول حق مطالبه نصف دیه از اولیای او را ندارند.

اینکه اگر زن آزاد زن آزاد دیگری را بکشد محکوم به قصاص است به دلیل اطلاقات قصاص نفس است و آیه شریفه الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى و آیه شریفه وَ كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ و آیه شریفه وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَاناً جایی که مقتول زن باشد و قاتل هم زن باشد مشمول همه این آیات شریفه است.

در روایات هم این حکم ذکر شده است و حکم اجماعی هم هست اما اجماع تعبدی نیست بلکه بر اساس فهم از ادله است.

اما اینکه اگر زن آزاد، مرد آزادی را بکشد قصاص بر او ثابت است به دلیل اطلاقات قصاص نفس مثل آیه شریفه  وَ كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ و ... است. و فحوای ادله ثبوت قصاص بر مردی که مرد دیگری را بکشد. علاوه بر روایات متعددی که در این مساله وارد شده است که اگر زن مردی را بکشد قصاص بر او ثابت است.

آنچه محل بحث است این است که آیا بعد از قصاص می‌تواند از اولیای زن قاتل پرداخت فاضل دیه را مطالبه کند؟ آنچه در روایات آمده است این است که لایجنی الجانی اکثر من نفسه. یعنی جانی به چیزی بیش از بذل نفسش مکلف نیست.

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجِرَاحَاتِ فَقَالَ جِرَاحَةُ الْمَرْأَةِ مِثْلُ جِرَاحَةِ الرَّجُلِ حَتَّى تَبْلُغَ ثُلُثَ الدِّيَةِ فَإِذَا بَلَغَتْ ثُلُثَ الدِّيَةِ سَوَاءً أُضْعِفَتْ جِرَاحَةُ الرَّجُلِ ضِعْفَيْنِ عَلَى جِرَاحَةِ الْمَرْأَةِ وَ سِنُّ الرَّجُلِ وَ سِنُّ الْمَرْأَةِ سَوَاءٌ وَ قَالَ إِنْ قَتَلَ رَجُلٌ امْرَأَةً عَمْداً فَأَرَادَ أَهْلُ الْمَرْأَةِ أَنْ يَقْتُلُوا الرَّجُلَ رَدُّوا إِلَى أَهْلِ الرَّجُلِ نِصْفَ الدِّيَةِ وَ قَتَلُوهُ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ قَتَلَتْ رَجُلًا قَالَ تُقْتَلُ بِهِ وَ لَا يَغْرَمُ أَهْلُهَا شَيْئاً‌ (الکافی، جلد ۷، صفحه ۲۹۹)

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي رَجُلٍ قَتَلَ امْرَأَةً مُتَعَمِّداً فَقَالَ إِنْ شَاءَ أَهْلُهَا أَنْ يَقْتُلُوهُ وَ يُؤَدُّوا إِلَى أَهْلِهِ نِصْفَ الدِّيَةِ وَ إِنْ شَاءُوا أَخَذُوا نِصْفَ الدِّيَةِ خَمْسَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ قَالَ فِي امْرَأَةٍ قَتَلَتْ زَوْجَهَا مُتَعَمِّداً فَقَالَ إِنْ شَاءَ أَهْلُهُ أَنْ يَقْتُلُوهُ قَتَلُوهَا وَ لَيْسَ يَجْنِي أَحَدٌ أَكْثَرَ مِنْ جِنَايَتِهِ عَلَى نَفْسِهِ‌ (الکافی، جلد ۷، صفحه ۲۹۹)

و روایات دیگری که در این موضوع هست.

اما در یک روایت خلاف این مطلب آمده است.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى وَ مُعَاوِيَةُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ رِبَاطٍ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ فِي امْرَأَةٍ قَتَلَتْ رَجُلًا قَالَ تُقْتَلُ وَ يُؤَدِّي وَلِيُّهَا بَقِيَّةَ الْمَالِ وَ فِي رِوَايَةِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ بَقِيَّةَ الدِّيَةِ‌ (تهذیب الاحکام، جلد ۱۰، صفحه ۱۸۳)

روایت از نظر سندی معتبر است و دلالت آن هم واضح است. مرحوم آقای خویی به استدلال به این روایت دو اشکال کرده‌اند یکی اینکه این روایت شاذ است و دیگری اینکه مخالف با کتاب است چون در آیه شریفه النَّفْسَ بِالنَّفْسِ آمده است و ظاهر آن نفی چیزی بیش از قصاص است پس این روایت با اطلاق کتاب مخالف است و در فرضی که این روایت معارض دارد یکی از مرحجات باب تعارض موافقت با کتاب است بنابراین سایر روایات که موافق با کتابند بر این روایت که مخالف با کتاب است مقدمند.

عرض ما این است: اینکه اطلاق آیه شریفه مقتضی تعین باشد و اینکه پرداخت دیه بیش از قصاص را نفی کند روشن نیست. بلکه ممکن است منظور از آیه شریفه این باشد که قصاص نفس فقط در مواردی ثابت است که جانی به نفس تعدی کرده باشد و در غیر نفس قصاص ثابت نیست هر چه باشد و در این صورت منافاتی ندارد که علاوه بر قصاص چیز دیگری ثابت باشد و لذا ترجیح به موافقت کتاب متوقف بر فهم حصر حق ولی دم در قصاص است. بله بعد از تساقط نوبت به اصول عملیه می‌رسد که مقتضای اصل عملی، برائت از پرداخت زائد است. قبلا دو حمل دیگر از مرحوم صاحب وسائل بیان کردیم و لذا دیگر تکرار نمی‌کنیم.

مساله دیگری که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا در این مورد که زن مردی را بکشد آیا اولیای دم مرد بین قصاص و مطالبه به دیه مخیرند یا قصاص متعین است؟ این بحث در احکام قصاص خواهد آمد و در ضمن اینکه حکم در موارد قتل عمد خصوص قصاص است یا تخییر بین قصاص و مطالبه به دیه است بحث خواهیم کرد.

مساله بعد که مرحوم آقای خویی مطرح کردند تعبیر دیگری از شرط عمد است.

إذا قتل الحر الحر أو الحرة خطأ محضا أو شبيه عمد فلا قصاص نعم تثبت الدية و هي على الأول تحمل على عاقلة القاتل، و على الثاني في ماله على تفصيل يأتي في باب الديات إن شاء اللّه تعالى.

و چون ما قبلا در مورد شرط عمد صحبت کرده‌ایم مجددا بحث نمی‌کنیم. مساله بعد:

إذا قتل الحر أو الحرة العبد عمدا فلا قصاص و على القاتل قيمة المقتول يوم قتله لمولاه إذا لم تتجاوز دية الحر و إلا فلا يغرم الزائد، و إذا قتل الأمة فكذلك و على القاتل قيمتها إذا لم تتجاوز دية الحرة و لو كان العبد أو‌ الأمة ذميا غرم قيمة المقتول إذا لم تتجاوز دية الذمي أو الذمية. و لا فرق فيما ذكرناه بين كون العبد أو الأمة قنا أو مدبرا و كذلك إذا قتل الحر أو الحرة مكاتبا مشروطا أو مطلقا، و لم يؤد من مال الكتابة شيئا و لا فرق في ذلك بين الذكر و الأنثى و مثل ذلك القتل الخطائي غاية الأمر أن الدية تحمل على عاقلة القاتل الحر إذا كان خطأ محضا و الا ففي مال القاتل نفسه على تفصيل يأتي.

اگر مرد یا زن آزادی، مملوکی را بکشد قصاص بر او ثابت نیست چون صریح آیه شریفه ثبوت قصاص بر حر در موارد قتل حر است.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى

اینکه حر فقط در موارد قتل حر قصاص می‌شود صریح آیه شریفه است که فرموده است الْحُرُّ بِالْحُرِّ. البته باید دقت کرد از الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ این استفاده نمی‌شود که اگر عبد انسان حری را بکشد قصاص بر او ثابت نیست بلکه منظور این است که عبد هم در قتل مسئولیت دارد و وقتی عبد عبد دیگری را بکشد قصاص می‌شود به فحوی دلالت می‌کند که اگر حر را بکشد قصاص بر او ثابت است. بنابراین مفاد الْحُرُّ بِالْحُرِّ حصر است و مفاد الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ حصر نیست بلکه ذکر فرد خفی است. و بعد هم که گفته است الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى معنایش حصر نیست بلکه باز هم برای بیان فرد خفی است و البته ذکر آن از باب ذکر خاص بعد از عام است چون همان الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ بر حکم زنان هم دلالت می‌کند. و مفاد الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى این نیست که اگر زن آزاد زن مملوکی را بکشد قصاص بشود چون در الْحُرُّ بِالْحُرِّ گفت که حر فقط در مقابل حر قصاص می‌شود.

در ادامه مسائل متعددی در مساله عبد و امة مطرح شده است که ما اکثر آنها را ذکر نمی‌کنیم چون ثمره عملی بالفعل ندارند و مسائل علمی خاصی نیز در آنها مطرح نیست.

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است