قضای بر غایب (ج۱۴۱-۲۳-۳-۱۴۰۰)

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در فقه سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹

گفتیم یکی از ادله مشروعیت قضای بر غایب تمسک به اطلاقات است ما از این دلیل جواب دادیم و تذکر این نکته هم لازم است که اگر مراد از اطلاقات مثل روایت ابی خدیجه یا عمر بن حنظله یا آیه امر به رد به رسول در فرض تنازع باشد، موضوع آنها منازعه و مخاصمه است در حالی که در فرض قضای بر غایب، اصلا منازعه و مخاصمه‌ای اتفاق نیافتاده است چون اصلا مدعی علیه غایب است و مدعی طرح دعوی کرده است و بینه اقامه کرده است. یعنی موضوع مشروعیت قضای بر غایب از نظر فقهاء مخاصمه نیست بلکه طرح دعوی است و آن ادله چنین دلالتی ندارد.

برای تحقیق مساله قضای بر غایب چند جهت باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرد:

مساله اول: چرا باید از این مساله بحث کرد؟ بحث از قضای بر غایب باید به لحاظ آثار مترتب بر آن باشد که چند اثر برای آن قابل تصور است:

اول: اثبات مشروعیت قضای بر غایب. یعنی احتمال دارد یکی از شرایط نفوذ قضاء، حضور مدعی علیه در دادگاه است و بر همین اساس هم مشهور معتقدند مدعی علیه اگر در شهر حاضر است قضای بدون حضور او مشروع نیست. بنابراین علماء که قضای بر غایب را مشروع می‌دانند در حقیقت در مقام بیان دفع توهم اشتراط حضور مدعی علیه در دادگاه هستند.

دوم: قضای بر غایب خصوصیاتی داشته باشد که در قضای بر حاضر آن آثار وجود ندارند. آثار قابل تصور عبارتند از:

الف) در موارد قضای بر غایب، اعطای حق مدعی فقط با کفالت جایز است بر خلاف قضای بر حاضر که در صورتی که مدعی حقش را اثبات کند، حقش را اخذ می‌کند و کفالت هم نیاز نیست.

این اثر در صورتی تمام است که روایت جمیل را بپذیریم و البته ما گفتیم دلالت این روایت بر قضای بر غایب تمام نیست.

ب) قضای بر غایب قابل اعتراض است بر خلاف قضای بر حاضر. از قانون آیین دادرسی مدنی همین مطلب قابل استفاده است و اینکه اگر رأی غیابی باشد مدعی علیه تا زمان مشخصی حق واخواهی دارد.

به نظر ما این اثر تمام نیست. چون در موارد حضور مدعی علیه هم جای پیگیری بعدی وجود دارد و لذا اگر حاکم بر اساس بینه به بدهکاری مدعی علیه حکم کند ولی مدعی علیه می‌تواند بعدا با بینه وفاء یا اسقاط دین را اثبات کند. اینکه در روایت جمیل ذکر شده بود که غایب هر وقت برگردد می‌تواند از خودش دفاع کند به این معنا نیست که حاضر چنین حقی ندارد بلکه برای بیان این است که قضای بر غایب موجب ظلم بر او نیست.

ج) در موارد قضای بر غایب، صرف طرح دعوی از طرف مدعی علیه موجب می‌شود اجرای حکم متوقف شود اما در مواردی که مدعی علیه حاضر است، صرف طرح دعوی برای توقف اجرای حکم کافی نیست بلکه پرونده دیگری است که در صورتی که بتواند ادعایش را اثبات کند جلوی حکم قبل را خواهد گرفت. این اثر هم از آیین دادرسی مدنی قابل استفاده است.

اما این اثر هم از ادله شرعی هم قابل استفاده نیست و مفاد اینکه «وَ يَكُونُ الْغَائِبُ عَلَى‏ حُجَّتِهِ‏ إِذَا قَدِمَ» این است که اگر غایب برگردد و بتواند اثبات کند، حق را به او می‌دهند نه اینکه به مجرد طرح دعوی، جلوی اجرای حکم گرفته شود.

برچسب ها: القضاء علی الغائب, واخواهی

چاپ