تعریف مدعی (ج۱۰۱-۱۷-۱۲-۱۴۰۰)

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در فقه سال ۰۱-۱۴۰۰

گفتیم تعریف مدعی که از کلمات برخی از علماء هم قابل استفاده است این است که مدعی کسی است که حرفش بر خلاف حجت است یعنی اگر این دعوا نبود و با قطع نظر از این دعوا حجتی مفروض است کسی که بر خلاف آن ادعا کند مدعی است. اما اینکه حرف او با بینه یا قسم اثبات شود در اینکه او مدعی باشد یا منکر تاثیری ندارد همان طور که صاحب جواهر هم به این مطلب تصریح کرده‌اند. این طور نیست که هر کسی که مکلف به یمین باشد، مدعی علیه باشد. مدعی با قطع نظر از وظیفه محکمه‌ای مفروض و قابل تشخیص است و البته معمولا حرفش با بینه اثبات می‌شود و گاهی ممکن است با قسم اثبات شود. لذا مواردی هستند که فرد با اینکه مدعی است اما مکلف به قسم است و حرفش با قسم ثابت می‌شود. مثلا امین یا ودعی، که ادعا می‌کند مال صاحب مال را به او برگردانده است مدعی است اما لازم نیست اقامه بینه کند بلکه اگر قسم بخورد کافی است. اینکه او مکلف به قسم است معنایش این نیست که او منکر است.

همان طور که در باب دم وظیفه مدعی علیه اقامه بینه است و وظیفه مدعی قسم است و لذا در فرض لوث می‌تواند با قسامه ادعایش را اثبات کند. اینکه او حرفش با قسم ثابت می‌شود معنایش این نیست که او مدعی علیه است و لذا در روایات هم تصریح شده است که در همه حقوق بینه بر عهده مدعی است و یمین بر مدعی علیه مگر در دم که بینه بر عهده مدعی علیه است و یمین بر عهده مدعی.

به نظر ما کبرای مرحوم صاحب جواهر حرف صحیحی است و اینکه ثبوت قسم بر عهده کسی به این معنا نیست که او مدعی علیه است بلکه ممکن است مدعی باشد و وظیفه او قسم باشد اما از نظر صغروی ممکن است در برخی موارد مثل موارد امین، صاحب مال ادعای خیانت می‌کند و امین خود را بری می‌داند و قاعده هم عدم ضمان امین است پس قول صاحب مال خلاف حجت است و او مدعی است و امین مدعی نیست بلکه منکر است.

تا اینجا پنج تعریف برای مدعی ذکر کردیم.

مدعی کسی است که یترک لو ترک

مدعی کسی است که حرف او خلاف ظاهر است.

مدعی کسی است که حرف او خلاف اصل است.

مدعی کسی است که چیزی را بر دیگری ادعا می‌کند و از نظر عقلاء مکلف به اثبات گفته خودش است.

مدعی کسی است که حرف او بر خلاف حجت در مساله است یا با حجت در مساله موافق نیست.

صاحب جواهر فرموده است آنچه در کلام محقق به عنوان تعریف مدعی ذکر شده است لوازم تعریف است و خود تعریف نیست. ایشان می‌گوید مدعی کسی است که «من قام به إنشاء الدعوى التي هي الاخبار الجازم المقتضي لترتب الحق على الغير أو الخروج من الحق الذي له عليه» و به «یترک لو ترک» از لوازم این تعریف است.

نکته‌ای که باید دقت کرد این است که ایشان در این تعریف، شروط شرعی صحت دعوا را هم درج کرده است و لذا مثل جزم در اخبار را هم در تعریف آورده است.

مرحوم صاحب جواهر بر این تعریف مترتب کرده است که معیار در مدعی و منکر، مصبّ دعوا ست نه نتیجه آن. بنابراین در جایی که زن و مرد در زوجیت اختلاف داشته باشند به سبب اینکه در تناوب یا هم زمانی اسلام آوردنشان اختلاف داشته باشند. چرا که زن و شوهری که قبلا مسلمان نبودند و بعد مسلمان شده‌اند اگر به تناوب مسلمان شوند زوجیت باطل می‌شود و اگر هم زمان اسلام بیاورند زوجیت باقی است.

زن ادعا می‌کند که اسلام ما متناوب بوده است ولی مرد مدعی هم زمانی است هر دو اخبار جازم می‌دهند اما معیار مصبّ دعوا ست نه نتیجه آن. لذا اگر زن و شوهر ادعای تناوب و تقارن داشته باشند هر دو مدعی هستند اما اگر یکی ادعا کند که زوجیت منفسخ شده است و دیگری استمرار آن را معتقد باشد یکی مدعی است و دیگری منکر است. پس مهم این است که حرفشان را چطور بیان کنند. در مقابل عده‌ای معتقدند مدعی و منکر به لحاظ نتیجه دعوا ست. پس اگر نتیجه‌ای که از دعوا گرفته می‌شود ادعا ست می‌شود مدعی و اگر انکار چیزی است می‌شود منکر و به نظر ما هم کلام صاحب جواهر مورد اشکال است و آنچه معیار است نتیجه دعوا ست و البته اینکه فرد می‌تواند حق را طوری بیان کند که به حسب نتیجه هم متفاوت باشد مثل اینکه کسی ادعا کند من طلبکارم و دیگری بگوید من بدهکار نیستم که یکی مدعی و دیگری منکر است اما اگر یکی ادعا کند من طلبکارم و دیگری بگوید من پرداخت کرده‌ام مدعی کسی است که می‌گوید من پرداخت کردم و این متفاوت است با آنچه صاحب جواهر گفته است که مهم مصبّ دعوا ست.

نکته دیگر اینکه مرحوم صاحب جواهر گفته است در مفهوم مدعی اجمال و تردیدی وجود ندارد اما اگر فرض کنیم که در مفهوم آن اجمالی وجود داشته باشد کسی که مدعی بودنش مشکوک است باید اقامه بینه کند و نمی‌توان به قسم او اکتفاء کرد. آنچه ایشان گفته‌اند مبتنی بر این است که هم بینه مدعی و هم بینه مدعی علیه مسموع است و در حق مدعی علیه ارفاقی شده است و قسم از طرف او کافی دانسته شده است اما اگر معتقد شویم بینه مدعی علیه مسموع نیست و فقط قسم او مسموع است، در موارد شک در مدعی بودن شخص، نمی‌توان گفت گفته او با بینه اثبات می‌شود و همان طور که نمی‌توان به اطلاقات «البینة علی المدعی و الیمین علی المدعی علیه» تمسک کرد به اطلاقات ادله حجیت بینه هم نمی‌توان تمسک کرد.

برچسب ها: مدعی, خواهان, تعریف مدعی

چاپ