حجیت قول خبره (ج۶۵-۱۷-۱۰-۱۳۹۹)

بحث در قاعده حجیت قول اهل خبره است. گفتیم این قاعده یکی از قواعد فقهی است که در ابواب مختلف فقه قابل تطبیق است و از جمله ثمرات آن حجیت و اعتبار نظرات کارشناسی و آزمایشات پزشکی مبتنی بر مقدمات حدسی است. و اگر چه حق این بود که ما این قاعده را به عنوان اصل موضوعی مفروض می‌گرفتیم اما چون قاعده به صورت منقح در کلمات علماء مطرح نشده است و کلمات آنان دارای اضطراب است ناچار به بررسی این مساله در بحث شدیم.

به کلمات مرحوم شیخ و مرحوم آخوند در ضمن برخی مباحث اشاره کردیم. مرحوم نایینی نیز در ضمن بحث حجیت قول لغوی به این مساله اشاره کرده‌اند که چون کلامشان مشتمل بر نکات قابل توجهی است به کلام ایشان نیز اشاره می‌کنیم.

ایشان ابتداء ضابطه خبر حسی و حدسی را بیان کرده‌اند:

«ان الفارق بين باب الشهادة و بين باب الرجوع إلى أهل الخبرة هو ان الخبر عن شي‏ء تارة يكون خبرا عن أمر محسوس مدرك بإحدى الحواس الظاهرة (و أخرى) يكون خبرا عن أمر حدسي يختص إدراكه بطائفة دون طائفة»

ایشان امور حدسی را اموری دانسته‌اند که فقط برخی از مردم آن را ادراک می‌کنند. که این ضابطه با آنچه ما مطرح کردیم متفاوت است.

سپس فرموده‌اند:

«(أما القسم) الأول فهو داخل في باب الشهادة و لا إشكال في اعتبار العدالة في مخبره و أما اعتبار التعدد في غير موارد القضاء ففيه إشكال و خلاف و المسألة محررة في محلها»

در اعتبار عدالت در شهادت و خبر حسی در موضوعات مسلم است و اعتبار تعدد در غیر باب قضاء محل بحث و اشکال است. البته قاعدتا منظور ایشان از عدالت باید همان وثاقت باشد نه عدالت فقهی.

اما در امور حدسی، هیچ کدام از شروط شهادت معتبر نیست.

«(و اما القسم) الثاني فهو داخل في باب الرجوع إلى أهل الخبرة و لا يعتبر في هذا الباب شي‏ء من شرائط باب الشهادة لبناء العقلاء على الرجوع إلى أهل الخبرة في أمورهم و عدم ثبوت ردع شرعي عن ذلك و السيرة المتشرعية و إن كانت على ذلك أيضا إلا ان الظاهر كونها من باب بناء العقلاء لا لأجل اختصاصهم بذلك لدليل شرعي»

این کلام دقیقا مخالف مطلبی است که از مرحوم شیخ نقل کردیم و ایشان گفتند شروط بینه در خبر حدسی هم معتبر است.

سپس اشاره کرده‌اند که اگر چه متشرعه هم به قول اهل خبره عمل می‌کنند اما این سیره متشرعه نیست بلکه بر اساس همان ارتکاز و سیره عقلایی است و لذا این طور نیست که در حجیت قول اهل خبره سیره متشرعه وجود داشته باشد.

بعد می‌فرمایند:

«فالعمدة في الباب هو ثبوت بناء العقلاء مع عدم ثبوت ردع شرعي نعم يظهر من بعض اعتبار شرائط الشهادة في الرجوع إلى أهل الخبرة في باب العيب و لعله من جهة كون ذلك الباب من موارد الترافع و التنازع المعتبر فيه البينة بلا إشكال لقوله صلى اللَّه عليه و آله إنما أقضي بينكم بالأيمان و البينات لا من جهة اعتبار شرائط الشهادة في الرجوع إلى أهل الخبرة مطلقا فتحصل‏ من جميع ذلك ان الاخبار عن المحسوسات يعتبر في حجيته ما يعتبر في باب الشهادة و الاخبار عن الحدسيات و ما يحتاج معرفتها و إدراكها إلى إعمال نظر و قريحة إن كان في مورد الترافع و التنازع فيعتبر في حجيته شرائط الشهادة أيضا و اما في غير ذلك فلا يعتبر فيه شرائطها»

عمده ثبوت بنای عقلاء و عدم ردع از آن است و بعد می‌فرمایند اما ظاهر کلمات برخی در باب خیار عیب اعتبار شرایط شهادت است و آن را به این بیان توجیه می‌کنند که مربوط به باب ترافع و تنازع بوده است.

سپس گفته‌اند خبر حدسی در جایی معتبر است که مفید وثوق و اطمینان باشد پس قول اهل خبره به عنوان اینکه قول اهل خبره است اعتبار ندارد بلکه آنچه معتبر است وثوق و اطمینان است و یکی از مصادر وثوق، می‌تواند قول اهل خبره باشد.

«نعم يعتبر فيه كون الخبر مفيدا لمرتبة من الوثوق و الاطمئنان يسكن معها النّفس و اما مع عدم افادتها فلا دليل على حجية الخبر تعبدا فإن بناء العقلاء من الأدلة اللبية و ليس لها عموم أو إطلاق يؤخذ بهما فلا بد من الأخذ بالمقدار المتيقن و هو مورد حصول الوثوق و الاطمئنان لا مطلقا بل و الظاهر عدم ثبوت بناء العقلاء على شي‏ء تعبدا بل لا بد من اعتبار الوثوق في تمام موارد بناءاتهم لأنه المتيقن من مواردها»

ایشان می‌فرمایند حجج عقلایی همیشه بر اساس وثوق و اطمینان معتبرند و اصلا عقلاء حجت تعبدی ندارند و این کلام از ایشان عجیب است. آیا حجیت ظهور و اصل حقیقت و ... به ملاکی غیر از تعبد است؟ حتما این امور از باب اطمینان و وثوق شخصی معتبر نیستند بلکه نهایتا گفته می‌شود که از باب وثوق نوعی معتبر است که البته به نظر ما همین هم اشتباه است اما ظاهر کلام مرحوم نایینی که می‌فرمایند «يسكن معها النّفس» یعنی وثوق و اطمینان شخصی معتبر است.

بعد در ادامه به این اشاره کرده‌اند که خبر از موارد استعمالات که خبر حسی است و در آن تعدد معتبر است و خبر از معنای حقیقی و مجازی اگر چه حدسی است اما لغوی در آن خبرویت ندارد.

سپس ایشان به این مساله پرداخته‌اند که آیا می‌توان قول لغوی را مثل جرح و تعدیل اهل رجال بر اساس انسداد پذیرفت؟ و گفته‌اند قول رجالی بر اساس انسداد معتبر است اما قول لغوی بر این اساس حجت نیست چون آنچه می‌تواند حجیت ظن را اثبات کند انسداد باب علم و علمی در معظم احکام شریعت است و روشن است که عدم اعتبار قول لغوی به انسداد باب علم و علمی در معظم احکام منجر نمی‌شود و احتیاط در مواردی که باب علم و علمی در آنها منسد است منشأ عسر و حرج نمی‌شود.

و در نهایت فرموده‌اند:

«فالتحقيق انه لم يقم لنا دليل على حجية قول اللغوي لتعيين المعاني الحقيقية عن غيرها نعم إذا حصل الوثوق بمعنى اللفظ من قوله فلا يبعد كونه بذلك ظاهرا بحيث ينسبق من اللفظ عند سماعه فيشمله أدلة حجية الظهور فقول اللغوي و ان لم يكن بنفسه حجة في مقام تعيين الظهور إلا انه ربما يوجب دخول المعنى في موضوع ثبت حجيته من الخارج كما ان قول الرجالي ربما يوجب دخول الرواية في الموثقات فيشملها أدلة حجية الخبر الموثق‏»

درست است که قول لغوی نه از باب قول اهل خبره و نه از باب انسداد معتبر نیست اما اگر قول لغوی منشأ شکل گیری ظهور بشود، قول لغوی از باب ظن خاص و حجیت ظواهر معتبر است.

هم چنین درست است که قول اهل خبره به ملاک حصول اطمینان و وثوق معتبر است اما ممکن است در فرضی که قول اهل خبره منشأ شکل گیری خبر موثق یا سایر حجج خاص بشود معتبر است.

توضیح مطلب:

ممکن است چیزی خودش حجت نباشد اما منشأ شکل گیری حجتی باشد مثل اینکه ظن غیر معتبر که خودش حجیتی ندارد اما می‌تواند منشأ شکل گیری موضوع قسامه بشود و در چنین فرضی قسامه معتبر است هر چند آن ظن هیچ اعتباری ندارد و اگر آن ظن هم نبود قسامه معتبر نبود چون موضوعش شکل نگرفته بود.

ممکن است قول رجالی حجت نباشد اما باعث شود که خبر موثق شکل بگیرد و بر حجیت خبر موثق دلیل خاص داریم. به عبارت دیگر حجیت خبر واحد به ملاک وثوق نوعی است و قول رجالی در توثیق اگر چه منشأ وثوق و اطمینان شخصی نیست و با قطع نظر از وثوق هم حجیتی ندارد اما باعث شکل گیری خبر واحدی می‌شود که نوعا موثق است و بر این اساس مشمول ادله حجیت خبر واحد قرار می‌گیرد که مفاد آنها حجیت خبر موثق (یعنی خبری که نوعا مفید وثوق است) است. یا مثل اینکه عمل مشهور به خبر ضعیف می‌تواند موجب تحقق خبر موثق باشد که بر حجیتش دلیل خاص وجود دارد هر چند شهرت خودش فاقد حجیت است.

این نکته در محل بحث ما هم قابل تطبیق است و قول خبره ممکن است مفید وثوق و اطمینان نباشد اما باعث شکل گیری برخی حجج خاص مثل خبر موثق بشود.

بر همین اساس هم نمی‌توان نفی اعتبار قول خبره در صورت عدم حصول وثوق و اطمینان را به مرحوم نایینی نسبت داد و مرحوم نایینی به بیانی که گذشت قول خبره را بر اساس ظن خاص حجت می‌داند.

برچسب ها: حجیت قول خبره

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است