جلسه دوازدهم ۱۳ مهر ۱۳۸۹

باسمه تعالی

بحث در تلازم بین حرمت و فساد بود. گفتیم باید بین دو مورد تفصیل داد جایی که واجب بدلی باشد و جایی که بدلی نباشد.

جایی که عبادت بدلی باشد وجه اول برای تلازم بین حرمت و فساد را ذکر کردیم و یک جواب نقضی و یک جواب حلی ذکر کردیم.

تا اینجا در کلمات مرحوم اصفهانی هم ذکر شده است.

جواب سومی هم قابل ذکر است که این وجه فقط در عبادات بالمعنی الاخص جاری است و در واجبات توصلی نمی آید. و لذا مرحوم حاج شیخ نیز همین را فرموده اند.

وجه دوم برای اثبات تلازم بین حرمت و فساد

بین صحت و حرمت عقلا تنافی هست و این تنافی به لحاظ مبادی احکام یعنی مصالح و مفاسد است. در وجه اول تنافی در مقام امتثال بود ولی این وجه می گوید تکلیف در ناحیه جعل مولی مشکل دارد بین ملاک حرمت و صحت تضاد است.

مرحوم اصفهانی در جواب فرموده اند هیچ تنافی بین ملاک صحت و حرمت نیست و البته این در جایی است که حرام به عنوانه مطلوب نباشد بلکه مصداقی برای جامع مطلوب است.

مثلا مولی می گوید سکنجبین برای دفع صفرا مفید است و بعد می گوید خوردن سکنجبین در برخی امکنه یا ازمنه باعث تب می شود در اینجا هیچ تنافی بین مبادی این دو که وجود مصلحت و مفسده است وجود ندارد.

و به نظر ما این جواب مرحوم اصفهانی تمام است.

مرحوم نایینی بین حرمت و فساد به لحاظ مبادی تنافی قائل هستند و گفته اند اگر عمل بخواهد صحیح باشد باید ملاک داشته باشد در حالی که اینجا یا اصلا ملاک ندارد یا ملاکش مغلوب است. زیرا برای ملاک باید امر وجود داشته باشد و اینجا با وجود حرمت یقینا امر نخواهد بود پس ملاک هم کاشف نخواهد داشت. و کشف ملاک در جایی ممکن است که بر اساس تزاحم باشد اما اگر به خاطر تقیید باشد کاشفی از ملاک نداریم.

مواردی که نسبت بین حرام و واجب عموم و خصوص من وجه است نبود امر از باب تزاحم خواهد بود ولی مواردی که نسبت عموم و خصوص مطلق باشد از باب تقیید است.

عرض ما این است که در جایی که امر به خصوص شی تعلق بگیرد حرف شما درست است چون نمی تواند امر داشته باشد و کاشف از ملاک نداریم اما محل بحث ما جایی است که امر به جامع می کند نه به خصوص حصه و ملاک جامع در ضمن این حصه نیز موجود است.

 

و السلام علیکم

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است