جلسه شانزدهم ۱۰ مهر ۱۳۹۱

گفتیم ادعای تحریف قرآن ادعایی باطل و سخیف است. ادعای تحریف به زیاده را که کسی ادعا نکرده است اما ادعای به نقیصه رو برخی از اهل سنت و شیعه مطرح کرده اند و به آن قائل شده اند و مدرک آنها هم برخی روایاتی است که متضمن تحریف کتاب به نقیصه است.

گفتیم برخی از این روایات دال بر نقیصه در قرآن نیست بلکه دال بر این است که تفسیر و شان نزولی همراه قرآن بوده است که داخل قرآن نبوده است و آنها را همراه قرآن ذکر نکرده اند.

بخش عمده روایات دال بر تحریف این گونه اند.

اما روایاتی که صریحا دال بر تحریف قرآن هستند عمدتا در مورد مناقب اهل بیت علیهم السلام و مثالب دشمنان آنان است و گرنه ادعا در مورد آیات الاحکام چنین ادعایی نشده است چون داعی بر تحریف در این بخش نبوده است.

یعنی اگر بنا باشد که تحریفی باشد مربوط به احکام نیست.

این دسته از روایات هم قطعا باطل است.

مرحوم آقای بروجردی که هم به تحقیق و تفکر معروف است هم به اصولی بودن و هم به فقیه بودن و هم به اهل تتبع بودن و هم به روایات ماهر بوده است.

ایشان می فرمایند: روایاتی که در مورد تحریف قرآن آمده است روایات کثیری هستند اما این روایات کثیره قریب به دو سومش از یک نفر نقل شده است و او احمد بن محمد السیاری است که فردی است بسیار فاسد المذهب و دروغ گو.

و یک چهارم کل روایات هم مربوط به شخص دیگری است که فرات بن ابراهیم کوفی است و او نیز فردی فاسد العقیده بوده است.

بنابراین تا اینجا فقط یک دوازدهم روایات باقی می ماند. علاوه که اکثر این کتب یا مرسل هستند یا وسائط آنها مجهول و مهمل هستند.

مرحوم آقای بروجردی می فرمایند بخشی از این روایات قطعا کذب است چون مضمونی که بیان شده است یقینی الکذب است.

مثلا در مورد اینکه اسم امیر المومنین علیه السلام در قرآن در آیه تبلیغ بوده است در حالی که اگر این چنین بود یقینا خود ایشان در همان ابتدای امر بر امامت خودشان بر این آیه استدلال می کردند.

یا مثلا اینکه یا لیتنی کنت ترابا گفته اند کنت ترابیا بوده است. در حالی که اصلا اگر چنین هم بود اینکه فرد منتقل شود به اینکه ترابیا کنایه از کنایه امیر المومنین علیه السلام بوده باشد خیلی بعید است.

مقرر درس در حاشیه اضافه کرده است از جمله این روایات آن است که گفته اند اسم هفتاد نفر از منافقین به صراحت در سوره منافقین بوده است و آیا معقول است پیامبر هر هفته این سوره را قرائت می کردند و این عده که اسمشان صریحا بوده است هم پشت سر ایشان نماز می خواندند و بعد هم دور پیامبر بوده اند؟

بعد ایشان می فرمایند دو گروه به اسلام ضربه زدند یک گروه اهل سنت بودند که برای بیان مناقب ساختگی برای خلفا آمدند بحث جمع قرآن را به عمر نسبت دادند.

و گروه دوم هم شیعیانی هستند که گفتند قرآن فقط دست امیر المومنین علیه السلام بوده است و باقی کسی دسترسی به قرآن ندارند.

نتیجه اینکه قرآن موجود بین ما، حجت نیست و قرآن واقعی نیست.

و بعد در نهایت می فرمایند:

و بالجملة، فوقوع التحريف في القرآن مما لا يمكن ان يلتزم به من راجع إلى كتب التاريخ المضبوط فيها مقدار عناية المسلمين في صدر الإسلام بالقرآن و قد عرفت أيضا انه لو سلم فانما يكون بالنقيصة أو بالتقديم و التأخير في مقام الجمع و اما الزيادة فلا تحتمل أصلا كما يعرف ذلك بالدقة في نسقه و أسلوبه و لو زيد في ضمن كلام آدمي، كلام من غيره لاطلع عليه من كان له بصيرة بسنخ كلامه، فكيف بكلام من يكون سنخ كلامه مباينا لكلام غيره و يعجز غيره عن الإتيان بمثله، قال تعالى: «و لو كان من عند غير اللَّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» (نهایة الاصول ص ۴۸۴)

و بعد از این مرحوم آخوند می فرمایند فرض کنید آیاتی از قرآن حذف شده است اما آیا حذف این آیات از قرآن باعث می شود ظهور باقی مانده از قرآن مختل شود؟ ظهور که مختل نمی شود فوقش این است که حجیت ظهور را مختل می کند نه اصل ظهور را مختل کند.

و ثالثا بر فرض که بخشی از قرآن حذف شده است که حذف آن مستلزم اختلال ظهور در برخی موارد است اما از کجا می توان ادعا کرد که آن بخش مربوط به آیات الاحکام بوده است؟

اگر گفته شود که علم اجمالی داریم شاید آنچه حذف شده است از آیات الاحکام بوده است مرحوم آخوند می فرمایند یک طرف این علم اجمالی آیات غیر آیات الاحکام است و آن قسمت اثر عملی ندارد و لذا علم اجمالی منجز نیست. یعنی گفتیم ملاک در تنجیز علم اجمالی تعارض اصول در اطراف علم اجمالی است و اگر یک طرف اثر شرعی به معنای اثر فقهی نداشته باشد اصل در آن طرف جاری نیست هر چند اثری مانند لزوم اعتقاد و ... داشته باشد.

و یکی دیگر از ادله همین است که ائمه علیهم السلام ما را ارجاع به همین قرآن داده اند نه قرآنی که در دست امیرالمومنین علیه السلام بوده است یا در دست امام زمان است.

و لذا خود آنان هم به همین قرآن استدلال می کردند و لذا حتی اگر تحریفی هم بوده باشد که نبوده است آن تحریف در جایی بوده است ضربه ای به ظواهر قرآن و حجیت ظواهر قرآن نمی زند.

نکته ای که باید توجه کرد بزرگان در عین اینکه در کمال بزرگی هستند بعضی وقت ها اشتباهاتی کرده اند که بسیار بزرگ است و کسی که ادنی سوادی داشته باشد مرتکب این اشتباه نمی شود. و این برای نشان دادن این است که عصمت منحصر در همان عده ای است که عصمهم الله و باقی همه در معرض اشتباه هستند.

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است