جلسه صد و هشتم ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲

گفتیم مرحوم شیخ قائل به عدم انحلال است.

ایشان می گوید علاوه بر علم اجمالی دوم ما که صدور صد روایت از معصوم بود یک علم اجمالی دیگری وجود دارد. و برهان وجود این علم اجمالی این است که اگر علم اجمالی دوم ما منتفی شود دقت کنید نه اینکه منحل شود بلکه منتفی شود یعنی ما صد روایت را کنار بگذاریم اینجا علم اجمالی ما در باقی مانده روایات منتفی است.

اما در باقی امارات مثلا شهرت دو جور می توان علم اجمالی را تصور کرد:

یکی اینکه بگوییم علم اجمالی داریم در شهرت ها هم صد عدد از آنها موافق با واقع است که در این صورت با این حساب علم اجمالی کبیر ما منحل نمی شود.

و یکی دیگر اینکه بگوییم حتی اگر علم اجمالی به موافقت عده ای از شهرت ها نداشته باشیم اما وقتی این شهرت ها ضمیمه به باقی روایات می شوند که هر کدام از آنها به تنهایی علم آور نیستند اما مجموع آنها علم آور است و باعث تقویت احتمال در آن می شود و لذا علم اجمالی به وجود پیدا می کنیم.

مرحوم آقای صدر هم همین کلام شیخ را ادامه داده است.

مرحوم آقا ضیاء با اینکه قائل به انحلال است با این حال در مقابل مرحوم شیخ وقتی نتوانسته است جواب بدهد گفته است نتیجه حرف مرحوم شیخ این است که علم اجمالی را به هر طرف از این دو طرف می توانیم منحل کنیم.

ولی اشکال این است که این معنا ندارد. ترجیح بلا مرحج است و اصلا به قصد نیست تا هر طرف را قصد کردیم به آن طرف منحل شود و اصلا این معنایش عدم انحلال است.

ما دیگر به صورت جدا متعرض کلام مرحوم آقای صدر و مرحوم عراقی نمی شویم.

اما یک نکته ای که در کلمات این دو بزرگوار هست این است که اگر گفته شود در موارد دوران امر بین اقل و اکثر باید احتیاط کرد بنابراین که مرحوم آخوند گفت ما علم به صدور برخی از روایات داریم اما احتمال بیشتر هم هست. و این از موارد دوران بین اقل و اکثر است و باید احتیاط کرد.

در جواب گفته اند اقل و اکثر دو صورت برای تصور دارد یکی اینکه دوران بین متباینین باشد و دیگری اینکه دوران بین غیر متباینین باشد.

جایی که باید احتیاط کرد موردی است که دوران بین متباینین باشد.

مثلا اگر ما می دانیم یا یک لیوان از دو لیوان سمت راست نجس است یا دو لیوان از سه لیوان سمت چپ نجس است در اینجا هم در حقیقت نمی دانیم در پنج ظرف یک لیوان نجس است یا یک لیوان نجس است. اینجا در حقیقت متباینین است. به عدد اقل و اکثر هستند اما در حقیقت متباینین هستند.

اما اگر جایی این طور باشد که ما نمی دانیم یک لیوان در سمت چپ نجس است یا دو لیوان در سمت راست به ضمیمه سمت چپ نجس است اینجا دوران بین اقل و اکثر است و احتیاط لازم نیست و محل بحث ما مثل همین است.

مرحوم آقای صدر می فرمایند ما نحن فیه از قبیل اول است. یعنی ما می دانیم یا یک لیوان سمت چپ نجس است یا دو لیوان سمت راست نجس است.

محل بحث ما جایی بود که مثلا هزار روایت داریم و هزار شهرت داریم که هر کدام صد عدد ماده افتراق دارند و هزار وهشتصد مورد هم ماده مشترک آنهاست. و ما می دانیم که صد روایت مطابق با واقع است و صد شهرت هم مطابق با واقع است.

ایشان می گوید اینجا ما علم اجمالی داریم یا صد تا از ماده اشتراک حکم واقعی هستند (اگر معلوم بالاجمال ما در ماده اشتراک باشند) و یا اینکه اگر این نباشد هیچ کدام از ماده اشتراک حکم واقعی نیستند پس دویست حکم ماده افتراق مطابق با واقع هستند. و بین این دو هم می شود واسطه های زیادی تصور کرد.

اگر صد تا از ماده مشترک مطابق با واقع باشد علم اجمالی منحل است و لازم نیست در هیچ کدام از مواد افتراق حکم واقعی وجود داشته باشد اما اگر قرار باشد از ماده مشترک هیچ چیزی مطابق با واقع نیست باید هر دو تا صد تا ماده افتراق مطابق با واقع باشد.

پس امر ما اینجا این طور است که یا صد مورد از مواد مشترک مطابق با واقع است و یا دویست مورد از مواد افتراق مطابق با واقع است و اینجا اگر چه از نظر عدد اقل و اکثر است اما در حقیقت تباین است. یعنی شما دو طرف علم اجمالی را این طور تصور کنیم که ما علم داریم به تکلیف به وجود صد تکلیف در ماده مشترک یا علم اجمالی داریم به وجود دویست تکلیف در ماده افتراق که در این صورت این دو متباینین هستند چون هیچ ماده مشترکی در بین این دو طرف نیست.

با این بیان علم اجمالی منحل نیست و لازمه آن احتیاط تام در همه امارات لازم است.

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است