بحث در تقریر کلام مرحوم ایروانی در تفصیل در اصل مثبت بود. ایشان در حجیت اصل مثبت بین آثار و لوازم و بین ملزومات و ملازمات تفصیل داده‌اند. اصل را در اثبات لوازم و معلولات و آثار مترتب را معتبر می‌دانستند ولی آثار ملازمات و آثار ملزومات را نپذیرفتند بر خلاف مرحوم آخوند که اصل را در اثبات هیچ کدام از این موارد معتبر نمی‌دانستند.

مبنای تفصیل ایشان هم همان وجه مذکور در کلام مرحوم آخوند است که اثر اثر، اثر است. البته کلام مرحوم ایروانی چند قسمت دارد. مدعای ایشان وجود مقتضی برای حجیت اصل مثبت در موارد لوازم و معلولات و آثار است و گرنه حجیت بالفعل را قبول ندارند. بر خلاف مرحوم سید یزدی که اصل را در این موارد بالفعل حجت می‌دانند.

مرحوم ایروانی می‌فرمایند حق این است که مقتضی در ناحیه آثار و لوازم وجود دارد و دلیل حجیت اصل عملی ترتب آثار لوازم را نیز اقتضاء می‌کند. چون مقتضای دلیل حجیت مثل «لاتنقض الیقین بالشک» این است که آنچه آثار متیقن است مترتب بدانید نه آثاری که در ظرف وجود آن بوده است. عناوین ماخوذ در دلیل در حکم دخالت دارد و لذا اگر گفتند «الخمر حرام» یعنی خمریت در حکم دخالت دارد همان طور که اگر گفت «المسکر حرام» یعنی مسکریت در حکم دخالت دارد.

در دلیل استصحاب هم گفته است «لاتنقض الیقین بالشک» یعنی جایی که به واسطه یقین امری ثابت است، در ظرف شک همان آثار را مترتب کنید پس آثاری را باید مترتب کرد که به واسطه یقین و به خاطر یقین وجود دارند اما آثاری که در ظرف وجود یقین هستند اما به واسطه یقین نیستند مدلول این دلیل نیست.

آثار معلولات و لوازم به علت منتسبند و علت در آنها نقش دارد و لذا تعبد به ترتب آثار علت به معنای ترتب آثار معلولات و لوازم هم هست بر خلاف آثار ملزومات و ملازمات که اگر چه در ظرف وجود شیء هستند اما شیء نقشی در وجود آنها ندارد و آنها به شیء منتسب نیستند.

به عبارت دیگر ظاهر دلیل تعبد به ترتب آثاری است که ثبوت یقین در وجود آنها نقش دارد و به همین دلیل چون یقین در آثار معلولات و لوازم نقش دارد و آن آثار به یقین منتسب و مستند هستند و اثر اثر، اثر است، دلیل حجیت اصل، مکلف را به ترتب آنها نیز متعبد می‌کند و اطلاق دلیل اصل شامل آنها هم می‌شود چون اطلاق دلیل حجیت می‌گوید آثار را مترتب کنید و نگفته است آثار بدون واسطه و آثار اثر هم حقیقتا اثر است و لذا مشمول دلیل حجیت اصل است، اما چون یقین در آثار ملزومات و ملازمات نقشی ندارد و صرفا هم‌زمانی در ظرف وجود دارند و آن آثار به یقین منتسب و مستند نیستند و اثر شیء محسوب نمی‌شوند، دلیل حجیت اصل، مکلف را به آنها متعبد نمی‌کند.

البته مرحوم ایروانی در اینجا قیدی را مطرح کرده‌اند و آن اینکه اطلاق دلیل حجیت اگر چه آثار با واسطه را هم شامل است اما تا جایی که تعداد وسائط زیاد نباشد اما اگر تعداد وسائط زیاد باشد به صورتی که اثر اثر، عرفا اثر نباشد طوری که اگر آن آثار را مترتب ندانیم، نقض یقین صدق نکند مشمول دلیل حجیت نخواهد بود.

البته ایشان در ادامه مطالبشان می‌فرمایند آثار معلولات مستند به علت هستند حتی اگر هزار واسطه بین آنها باشد اما اینجا در موارد کثرت واسطه، انتساب را منکر شده‌اند.

بعد ایشان اشکالی مطرح کرده‌اند که ممکن است گفته شود در مواردی که یقین تکوینا وجود داشته باشد، چون به آثار و معلولات آن هم یقین حقیقی وجود دارد، آثار آنها مترتب است همان طور که در مورد علت و ملازمات هم همین است یعنی وقتی یقین وجود داشته باشد به وجود علت شیء هم یقین هست و آثار آن مترتب است. پس معلول شیء و علت شیء از این جهت تفاوتی با هم ندارند در حالی که مرحوم ایروانی بین آنها تفصیل داده است و آثار معلول را مترتب دانسته است اما آثار علت را مترتب ندانسته است.

ایشان در جواب فرموده‌اند در آثار مترتب بر لوازم، همین که شیء جزء علت آنها ست برای شمول دلیل حجیت اصل کافی است و لازم نیست شیء علت تامه آنها باشد و گرنه حتی آثار بدون واسطه نیز مترتب نخواهد بود چون وجود شیء برای ترتب اثر کافی نیست بلکه وصول هم باید باشد تا آثار مترتب باشد.

پس همین که شیء جزء علت باشد برای شمول دلیل حجیت اصل کافی است و این به خلاف آثار ملازمات و ملزومات است که شیء هیچ نقشی در آنها ندارد و تمام موضوع برای آنها چیزی دیگر است.

برچسب ها: استصحاب

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است