جلسه بیست و هشتم ۲۱ آبان ۱۳۹۸

موضوع علم اصول

مرحوم آخوند فرمودند موضوع علم اصول همان جامع بین مسائل متششت آن است و تعیین موضوع علم اصول در ادلة اربعة بدون وجه است چه ذوات ادلة اربعة را موضوع بدانیم و چه ادلة اربعة با فرض اینکه دلیلند.

اینکه چرا موضوع علم اصول نمی‌تواند ادلة اربعة با فرض اینکه دلیلند باشد گذشت.

ایشان گفتند اگر منظور از دلیل، سنت به معنای قول و فعل و تقریر معصوم علیه السلام باشد بحث از حجیت خبر واحد و بسیاری از مباحث تعادل و تراجیح داخل در مسائل علم اصول نیستند و بحث از حجیت سنت هم بحث کلامی است.

و اگر منظور از سنت، اعم از قول واقعی معصوم و محکی با خبر واحد باشد، درست است که مسائل خبر واحد و تعادل و تراجیح از عوارض سنت به این معنا ست اما بسیاری از مسائل دیگر مثل دلالت امر و نهی و عموم و خصوص و اطلاق و تقیید و استلزامات عقلی باید از مسائل علم خارج باشند چون بحث در اینها بحث از عوارض سنت (حتی به معنای اعم) هم نیست بلکه این مباحث هم بر سنت و هم بر غیر سنت بلکه بر غیر شرعیات هم عارض می‌شوند. پس این مباحث به واسطه اعم بر سنت عارض می‌شوند و دیگر بحث از عوارض ذاتی نیست.

به نظر می‌رسد مرحوم آخوند نمی‌خواهند بگویند این اشکال مختص به جایی است که ما سنت را به معنای اعم بدانیم بلکه حتی در جایی که سنت به معنای اخص و خصوص قول و فعل و تقریر واقعی معصوم علیه السلام باشد این اشکال وارد است و اینکه باید این مباحث از علم اصول خارج باشند اما مراد ایشان این است که بر فرض که سنت را به معنای اعم بدانیم، اگر چه اشکال خروج مسائل خبر واحد و تعادل و تراجیح از مسائل علم اصول حل می‌شود اما اشکال خروج مباحث الفاظ و استلزامات عقلی از مسائل علم اصول باقی می‌ماند نه اینکه این اشکال مختص به این فرض است و در فرض قبل نیست.

به عبارت دیگر اشکال در فرض قبل این است که اگر مراد از سنت، سنت به معنای اخص باشد تمام مسائل مورد بحث در علم اصول از علم اصول خارج می‌شوند چه مباحث الفاظ و استلزامات عقلی و چه مباحث حجیت خبر و تعادل و تراجیح و دیگر مساله‌ای برای علم اصول باقی نمی‌ماند.

ولی اگر مراد از سنت، معنای اعم آن باشد اگر چه برخی مسائل داخل در علم اصول باقی می‌مانند اما هم چنان بسیاری از مباحث از علم اصول خارجند.

اما نکته‌ای که در کلام آخوند باقی می‌ماند این است که ایشان می‌فرمایند این مباحث از مسائل علم اصول خارجند چون عوارض ذاتی موضوع نیستند چرا که عوارض ذاتی محمولاتی هستند که بدون واسطه یا با واسطه اخص یا مساوی با موضوع بر موضوع حمل می‌شوند در مقابل عوارض غریب که به واسطه اعم یا متباین بر موضوع حمل می‌شوند و روشن است که این مباحث الفاظ و استلزامات عقلی اختصاصی به کتاب و سنت و فقه و حتی شرعیات ندارند بلکه در غیر آنها هم همین مباحث وجود دارد و لذا از این قواعد حتی در اقاریر و اوقاف و ... استفاده می‌شود همان طور که در غیر فقه مثل اخلاق و کلام و ... هم استفاده می‌شود بلکه در غیر شرعیات مثل تکالیف عقلایی و ... هم استفاده می‌شود پس ترتب آنها بر کتاب و سنت به واسطه اعم است (یعنی از عوارض غریب کتاب و سنت خواهند بود نه عوارض ذاتی). و به همین نکته مباحث منطق یا قواعد ادبی جزو مسائل اصول نیستند چون آن قواعد به ادله و منابع شرع اختصاصی ندارند و مسائل اصول آن دسته از مسائلی هستند که فقط در استنباط احکام شرعی کاربرد دارند نه غیر آن.

اشکالی که به نظر می‌رسد این است که خود مرحوم آخوند گفتند منظور از عوارض ذاتی یعنی محمولات حقیقی در مقابل محمولات مجازی که نیازمند به واسطه در عروضند. و محمولاتی که با واسطه اعم بر موضوع عارض می‌شوند هم حمل حقیقی‌اند مثل محمولاتی که بدون واسطه یا با واسطه اخص یا مساوی بر موضوع عارض می‌شوند.

بنابراین باید گفت این اشکال مرحوم آخوند مبنایی است یعنی بر طبق مبنای قوم که عارض ذاتی در اینجا را در مقابل عارض غریب می‌دانند این اشکال وارد است که اکثر یا همه مسائل علم اصول از علم اصول خارج خواهند بود هر چند طبق مبنای خود ایشان وارد نیست.

نتیجه اینکه اگر چه طبق مبانی مرحوم آخوند در بحث حجیت و عارض ذاتی می‌توان موضوع علم اصول را ذوات ادله دانست اما نیازمند این تکلف نیستیم و موضوع علم اصول جامع بین موضوعات مسائل آن است هر چند اتفاقا ادلة اربعة هم جامع موضوعات آن باشد.

اما ممکن است گفته شود اگر قرار باشد منظور از عوارض ذاتی همان طور که آخوند معنا کردند محمولات حقیقی در مقابل محمولات مجازی باشند حتی اگر به واسطه اعم بر موضوع حمل شوند، باید مسائل علم منطق یا قواعد ادبی و نحوی هم جزو مسائل اصول فقه باشند چون این قواعد هم در طریق استنباط واقع می‌شوند و بر کتاب و سنت و عقل هم حمل می‌شوند و این حمل هم حقیقی است.

به نظر می‌رسد کسانی که موضوع علم را همان بدانند که در علم از عوارض ذاتی آن در مقابل عوارض غریب بحث می‌شود برای خروج علم منطق و ادبیات از علم اصول این مبنا را اتخاذ کرده‌اند نه اینکه در تک تک مسائل هم باید این طور باشد و لذا مرحوم آخوند گفتند اشکالی ندارد چند علم در برخی مسائل مشترک باشند چون اشکالی ندارد دو غرض متباین بر عده‌ای از مسائل مترتب باشند که برخی مسائل آنها مشترک باشد و موجبی هم ندارد که آنها را یک علم بدانیم بلکه می‌تواند این مساله از جهت واحد در دو علم وجود داشته باشد. در نتیجه تداخل علوم در برخی از مسائل اشکالی ندارد. پس اینکه گفته‌اند واسطه حمل نباید اعم از موضوع باشد به این معنا نیست که حتی برخی مسائل علم نباید غیر مختص به موضوع این علم باشند بلکه به این معنا ست مجموعه مسائل یک علم دیگر نباید در این علم داخل باشند. و لذا اگر ما باشیم و پافشاری بر روی ظاهر کلمات مشهور که عارض ذاتی را در مقابل عرض غریب قرار داده‌اند نقض مرحوم آخوند به آنها وارد است که باید مباحث الفاظ و استلزامات از مباحث علم اصول خارج باشند اما اگر به این نکته توجه کنیم که مقصود آنها خروج مسائل مشترک نبوده است بلکه خروج مجموعه مسائل یک علم مستقل باشد نقض مرحوم آخوند به آنها وارد نیست همان طور که اشکال دخول مباحث منطق و ادبیات در علم اصول به مرحوم آخوند وارد نخواهد بود.

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است