معانی ماده امر (ج۳-۱۸-۶-۱۳۹۹)

گفتیم یکی از معانی ماده امر طلب است و دیگری شیء یا شأن یا مانند اینها ست و چون بحث از تعیین معانی ماده امر، ثمره اصولی و بلکه غیر اصولی هم ندارد (چرا که مفاد ماده امر در موارد استعمالاتش مشخص است اما اینکه نکته اطلاق آن به اعتبار شیئیت است یا غیر آن تفاوتی ایجاد نمی‌کند) ما از آن بحث نمی‌کنیم.

در برخی کلمات مذکور است که امر به معنای جامدش نه معنای حدثی‌اش بر ذوات صدق نمی‌کند و لذا سعی کرده‌اند امر به معنای جامدش را به معنای فعل و صفت و ... بدانند و این موارد را هم به نوعی صفت یا فعل برگردانند، اما به نظر ما این مساله هم روشن نیست ولی چون مساله فاقد ثمره است ما از آن بحث نمی‌کنیم.

آنچه مهم است این است که آیا طلب معنای امر هست؟ یا اینکه اصلا طلب از معانی امر نیست. و بعد بر اساس اینکه طلب از معانی امر است از دو جهت دیگر بحث کرده‌اند یکی اعتبار علو یا استعلاء در امر و دیگری دلالت امر بر وجوب یا استحباب و ...

تقریبا مورد تسالم است که طلب از معانی امر است (یا اینکه موضوع له آن است یا اینکه مفهوم طلب از امر اراده می‌شود از این جهت که مصداق معنای امر است) اما به نظر ما طلب مفهوم امر نیست بلکه مفهوم امر چیزی جز «الزام» نیست حتی اگر این الزام از دانی و غیر عالی صادر شده باشد و این مطلب به ماده امر هم اختصاصی ندارد بلکه در صیغه امر هم همین است یعنی اگر آن صیغه‌ها به داعی الزام صادر شود امر بر آنها صادق است و گرنه امر نیست و اینکه در اصطلاح ادبی به صیغه به وزن مخصوص امر اطلاق می‌کنند (چه به داعی الزام باشد یا نه و چه از عالی صادر شده باشد یا نه و ...) بحثی اصطلاحی است که نباید با معنای عرفی امر خلط شود. معنای امر «دستور» و «فرمان» و «الزام غیر» است و این الزام ممکن است از کسی صادر شود که صلاحیت الزام دیگری را نداشته باشد و لذا توبیخ می‌شود. تعابیری مثل امر غیر الزامی تعابیر مجازی و کنایی است و لذا در آن روایت هم مذکور است قال النبي صلّى اللّه عليه و آله حين قال لبريرة: تصالحي زوجك و ارجعي إليه. فقالت له: أ تأمرني يا رسول اللّه. فقال: لا و انما أنا شافع.

نتیجه اینکه اوامر استحبابی اصلا امر نیستند و بر همین اساس هم حمل امر بر استحباب خلاف اصل است.

دقت کنید اینکه امر به معنای الزام است یک بحث است و لزوم امتثال امر یا جواز امر از طرف آمر یک بحث دیگری است بنابراین اینکه امر به معنای الزام است به این معنا نیست که حتما لازم الاتباع است و خلط بین وجوب متابعت و امتثال و لزوم در عهده، باعث خلط در مفهوم امر شده است.

پس در مفهوم امر، انشاء الزام مفروض است و اگر طالب، انشاء الزام بکند امر است تفاوتی ندارد از عالی باشد یا دانی (منظور از دانی یعنی کسی که ولایت بر امر ندارد) و لذا سائل وقتی خواهش می‌کند اگر چه صیغه اصطلاحی امر را استعمال می‌کند (مثلا می‌گوید کمک کن) امر نمی‌کند یعنی مفهوم امر در اینجا صادق نیست اما اگر قصد انشاء الزام داشته باشد مفهوم امر صادق است و لذا توبیخ هم می‌شود که چرا امر کردی؟ امر یعنی انشاء الزام در اعتبار آمر اما اینکه با انشای او، مامور هم ملزم به اطاعت است؟ مساله دیگری است و بر همین اساس به نظر ما بحث از جهت دوم (تقوم امر به علو یا استعلاء) اصلا موضوع ندارد.

البته ذکر این نکته لازم است که آنچه ما گفتیم بحث ثبوتی است یعنی امر ثبوتا به معنای انشاء الزام است اما اینکه از نظر اثباتی آیا صیغه امر در انشاء الزام ظهور دارد یا نه بحث دیگری است یعنی ممکن است بحث کنیم که از نظر اثباتی صیغه امر، بر مفهوم امر که همان انشاء الزام است دلالت دارد یا نه؟

پس اگر در جایی امر موضوع حکم شارع قرار گرفته باشد (مثلا گفته باشد اطاعت امر والدین لازم است) اطاعت در جایی لازم است که والدین فرزند را به چیزی الزام کنند و طلب الزامی داشته باشند اما اگر او را به چیزی الزام نکنند حتی اگر صیغه امر را استعمال کنند اطاعت واجب نیست و اگر والدین امر کردند باید اطاعت شود حتی اگر آنها از مخالفت هم مطلع نشوند در مقابل مثل مرحوم آقای خویی که معتقدند اطاعت از پدر و مادر لازم نیست بلکه عقوق والدین ممنوع است و روشن است که بین عقوق و اطاعت امر عموم و خصوص من وجه است و مطابق مبنای آقای خویی اگر فرزند با اوامر آنها مخالفت کند اما آنها مطلع نشوند و عقوق محقق نشود اشکال ندارد اما طبق مبنای مشهور که اطاعت از امر والدین لازم است در صورتی که امر کنند اطاعت از آن لازم است حتی اگر از مخالفت آن مطلع نشوند یا از ترک آن ناراحت نشوند. همان طور که اگر والدین طلب الزامی نداشته باشند اطاعت لازم نیست حتی اگر ناراحت و اذیت شوند اما اگر ملاک عقوق باشد حتی اگر والدین طلب الزامی هم نداشته باشند ولی ترک خواسته آنها موجب اذیت آنها باشد باید خواسته آنها را رعایت کرد.

نتیجه تفکیک بین مفهوم امر که الزام است و لزوم اطاعت مصحح تقسیم حقیقی امر به امر مولوی و ارشادی است و امر ارشادی یعنی انشاء الزام اما امری است که لزوم اطاعت و عقوبت ندارد پس در اینکه امر به معنای الزام است بین امر مولوی و ارشادی تفاوتی نیست همان طور که بین امر تکلیفی و وضعی هم تفاوتی نیست و لذا امر به وضو برای نماز به معنای الزام به وضو است برای نماز خواندن است حتی اگر خود نماز مستحب باشد و الزام نداشته باشد.

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است