اثبات وجوب نفسی، تعیینی و عینی با اطلاق امر (ج۱۰۰-۹-۱۲-۱۳۹۹)

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در اصول سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹

اشکال محقق اصفهانی به کلام آخوند را دفع کردیم و گفتیم کلام آخوند صحیح است.

مرحوم اصفهانی معتقد بودند وجوب نفسی مقید به قید عدمی است و وجوب غیری مقید به قید وجودی است و در بنای عرف، عدم اثبات قید وجودی برای حمل کلام بر قید عدمی کافی است. عرض کردیم کلام ایشان ادعایی است که دلیلی برای اثبات آن وجود ندارد.

سومین بیان برای اثبات وجوب نفسی در کلام مرحوم نایینی و به تبع مرحوم آقای خویی مذکور است. ایشان برای اثبات وجوب نفسی به اطلاق ماده امر متعلق به غیر تمسک کرده‌اند. یعنی وقتی شارع به نماز امر کرده است و آن را به غسل مس میت مقید نکرده است، از اطلاق ماده امر به نماز استفاده می‌شود که اگر غسل مس میت واجب باشد، وجوب نفسی دارد نه وجوب غیری چرا که اگر وجوب غیری داشته باشد یعنی صحت نماز به غسل مس میت مقید است و این احتمال با اطلاق نفی می‌شود. پس بر اساس دلالت التزامی دلیل وجوب آنچه احتمال دارد ذی المقدمة باشد، وجوب غیری نفی می‌شود.

البته ایشان در ابتداء بر اساس مجموع دو دلیل (دلیل وجوب خود فعلی که وجوبش مردد بین وجوب غیری و نفسی است و دلیل وجوب فعلی که محتمل است ذی المقدمة باشد) وجوب نفسی را اثبات کرده‌اند و بعد با همان بیانی که نقل کردیم فقط بر اساس مدلول التزامی دلیل وجوب فعلی که محتمل است ذی المقدمة باشد وجوب نفسی را اثبات کرده‌اند.

بیان ایشان نیز از نظر ما تمام است و با این بیان هم می‌توان وجوب نفسی را اثبات کرد اما برای تعیین وجوب تعیینی و عینی قابل بیان نیست. البته اشکالی که مرحوم آقای صدر به بیان مرحوم آخوند داشتند در این جا هم قابل تصور است و البته می‌توان از آن جواب داد که اطلاق دلیل وجوب فعلی که احتمال دارد ذی المقدمة باشد همین احتمال را هم نفی می‌کند.

بیان چهارم در کلام مرحوم آقای صدر مذکور است. ایشان معتقد است متناسب با وجوب غیری ذکر وجوب به صورت مقید است و عدم ذکر تقیید در مقام اثبات، مناسب است که وجوب فعل در مقام ثبوت نفسی است. سکوت از مطلوبیت فعل در فرض مطلوبیت فعل دیگر در مقام اثبات، حاکی از وجوب نفسی است. این بیان بر اساس اطلاق اصطلاحی (بر اساس مقدمات حکمت که مفاد آن سریان و شمول است) نیست بلکه بر این اساس است که تعابیر مقام اثبات متناسب با واقعیات مقام ثبوت است و اینکه متناسب با تقیید در مقام ثبوت، تعبیر مقید در مقام اثبات است. این بیان هم به نظر ما تمام است و البته بر مبانی محقق عراقی مبتنی است که بین تعبیر در مقام اثبات و مقام ثبوت تلازم می‌بیند که البته ثمرات بسیاری دارد از جمله اثبات اینکه موضوع در مقام ثبوت همان عنوان ماخوذ در مقام اثبات است نه عنوان ملازم با آن و ...

البته تطبیق آن بیان در اینجا هم متوقف بر این است که وجوب نفسی وجوب غیر مقید باشد.

بیان پنجم (که از نظر ما برای اثبات وجوب نفسی قابل بیان است) مبتنی است بر اینکه صحت واجب غیری، از رعایت وضعیت شرطیت نسبت به ذی المقدمة قابل انفکاک نیست. یعنی واجب غیری در صورتی صحیح است که شرطیت آن نسبت به ذی المقدمة رعایت شود (چرا که مقدمه آن است) و اطلاق امر چنین شرطیتی را نفی می‌کند.

مثلا شارع به غسل استحاضه بعد از روزه امر کرده است و شک داریم واجب نفسی است یا غیری. اطلاق امر به غسل استحاضه اثبات می‌کند زن حتی اگر روزه هم نگیرد باید غسل کند در حالی که اگر وجوب آن غیری باشد وجوبش منوط به این است که زن قبلش روزه گرفته باشد. یا در غسل مس میت اگر وجوب غیری باشد یعنی مشروط به این است که قبل از نماز انجام شود و اطلاق امر به غسل مس میت اقتضاء می‌کند انجام آن حتی بعد از نماز هم صحیح است و مشروط به تقدم بر نماز نیست.

پس اطلاق امر به فعلی که احتمال دارد واجب غیری باشد اقتضاء می‌کند وجوبش نفسی است از این جهت که اطلاق اقتضاء می‌کند صحت آن فعل مشروط نیست به رعایت وضعیت شرطیت نسبت به آن چه احتمال دارد ذی المقدمة باشد.

بیان ششم از کلام مرحوم امام قابل استفاده است که ایشان مدعی‌اند هر چه اصل وجوبش ثابت باشد اما در وجوب غیری آن شک وجود داشته باشد، بنای عقلاء بر این است که باید آثار وجوب نفسی بر آن مترتب شود و با عدم وجوبِ غیر، باز هم مکلف باید فعل را انجام بدهد و مکلف در ترک آن معذور نیست.

ایشان شاهد این بنای عقلاء را این دانسته‌اند که حتی در مواردی که وجوب فعل از دلیل غیر لفظی هم استفاده شود باز هم عقلاء با آن معامله وجوب نفسی می‌کنند و این نشان می‌دهد اثبات وجوب نفسی بر اساس اطلاق نیست.

تمامیت کلام ایشان مبتنی بر عدم تمامیت اطلاق لفظی است چون اگر اطلاق لفظی تمام باشد بنای عقلاء کاشف ندارد و شاید عمل عقلاء بر اساس همان اطلاق لفظی است. آنچه هم ایشان به عنوان شاهد بیان کرده‌اند تمام نیست چون اطلاق محصور به موارد دلالت لفظ نیست و اطلاق در هر دالّ قابل تصور است و لذا اشاره اخرس هم اطلاق دارد. بله اطلاق در ادله لبی مثل اجماع و سیره عقلاء و ... وجود ندارد و علت آن این است که آنها دلیل لبی هستند نه چون دال غیر لفظی هستند و گرنه اطلاق در هر جا دالّ وجود داشته باشد قابل تصور است هر چند آن دالّ لفظی نباشد و اگر مراد ایشان وجود بنای عقلایی بر وجوب نفسی حتی در مواردی است که دلیل واجب لبی است، ادعایی نیازمند اثبات است.

برچسب ها: صیغه امر, اوامر, وجوب نفسی, وجوب غیری, واجب تعیینی, واجب تخییری, واجب عینی, واجب کفایی

چاپ