تبدیل امتثال (ج۱۱۶-۱۱-۱-۱۴۰۰)
بحث در طایفه چهارم از روایات بود. روایت حفص بن البختری و هشام را ذکر کردیم. در این دو روایت تعبیر «يَجْعَلُهَا الْفَرِيضَةَ» ذکر شده بود و گفته شده است این تعبیر بر تبدیل امتثال و اختیار مکلف در تعیین امتثال در فرد متاخر دلالت دارد.
گفتیم در این دو روایت احتمالات متعددی وجود دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرند:
احتمال اول: از برخی کلمات شیخ طوسی استفاده میشود که منظور از این روایات، قطع نماز فرادی به خاطر برپایی جماعت در اثنای نماز فرادی است و مراد این است که کسی که در حال نماز خواندن است و در اثنای نماز او، جماعتی برپا میشود میتواند نمازش را بشکند و به جماعت بپیوندد و نماز جماعت را نماز فریضه قرار بدهد.
اگر مراد این طایفه، این احتمال باشد به مساله تبدیل امتثال ربطی نخواهند داشت و قطع نماز اول موجب میشود عمل اول باطل شود و اصلا مصداق فریضه نباشد.
استعمال صیغه مضارع «يُصَلِّي الصَّلَاة وَحْدَهُ» میتواند موید این احتمال باشد چرا که ظهور در زمان حال دارد و بین آن و تعبیر «صلی الصلاة وحدة» تفاوت روشنی وجود دارد.
مرحوم آقای صدر برای دفع این احتمال دو اشکال مطرح کردهاند:
الف) تعبیر «ثُمَّ يَجِدُ جَمَاعَةً» ظاهر در فراغ از نماز است و این ظهور باعث رفع ید از ظهور فعل مضارع قبل از آن است.
ب) لازمه این احتمال این است که امام علیه السلام وظیفه نمازگزار را به صورت مستقیم بیان نکرده باشند بلکه حکم را با ذکر ملازم آن تبیین کرده باشند چرا که «يُصَلِّي مَعَهُمْ» ملازم با جواز قطع نماز فرادی است. یعنی وقتی راوی از سوال کرده است از اینکه باید نمازش را ادامه بدهد یا میتواند بشکند یا باید آن را قطع کند امام علیه السلام به جای اینکه جواب سوال او را به صورت مستقیم بیان کنند به ملازم بیان کردهاند و این خلاف ظاهر است.
به نظر ما هیچ کدام از این دو اشکال وارد نیست.
تعبیر «ثُمَّ يَجِدُ جَمَاعَةً» با اینکه برپایی جماعت به لحاظ حال اشتغال به نماز باشد منافات ندارد. در حقیقت این تعبیر تابع و متفرع بر قبل است اگر مفروض در قبل فراغ از نماز بوده است این جمله هم ظاهر در این میشود که بعد از اینکه نماز تمام شد جماعتی برپا میشود، و اگر مفروض در قبل این بوده که در حال نماز است این جمله هم ظاهر در این میشود که در حالی که نماز فردای میخواند (در مقابل قبل از مشغول شدن به نماز)، جماعتی برپا شود یعنی مفاد روایت این میشود که «الرجل مشتغل بالصلاة ثم یجد جماعة». پس این تعبیر هیچ منافاتی با ظهور جمله «يُصَلِّي الصَّلَاة وَحْدَهُ» در حال ندارد.
علاوه که اصل دلالت «ثمّ» بر تأخر زمانی محل تردید است و قبلا هم به آن اشاره کردهایم و استعمالات متعددی از «ثمّ» وجود دارد که در معنای تأخر زمانی استعمال نشده است و هیچ موونه مجاز هم در آن حس نمیشود. بله در تأخر زمانی هم استعمال شده است اما نه به میزانی که باعث شود این کلمه ظهور در آن پیدا کند.
اشکال دوم ایشان هم وارد نیست چرا که در بیان جواب به ملازم هیچ محذور یا خلاف ظاهری وجود ندارد مخصوصا اگر ملازمه روشن و واضح باشد. چرا ایشان تصور کرده است جواب حتما باید به صورت مستقیم و مطابقی باشد و غیر آن خلاف ظاهر است؟
به نظر ما اشکال دیگری به این احتمال وارد است و بر اساس آن این احتمال مخل به استدلال به این روایات نخواهد بود و آن اینکه این روایت به فرض اشتغال به نماز اختصاص ندارد بلکه نهایتا نسبت به آن اطلاق دارد یعنی هم شامل صورتی است که مکلف در اثنای نماز باشد و هم صورتی که از نماز فارغ شده باشد و بر اساس شمول آن نسبت به فرض فراغ از نماز، میتواند صورت تبدیل امتثال را هم شامل باشد و با آن منافات ندارد. پس این احتمال نمیتواند مانع فهم جواز تبدیل امتثال از این روایت باشد. البته این اشکال بر الغای دلالت فعل مضارع بر زمان حال مبتنی است چرا که در این صورت میتوان گفت تعبیر روایت نسبت به فرض فراغ از نماز و اشتغال به نماز اطلاق دارد. اما از آنجا که الغای فعل مضارع از دلالت بر زمان حال خلاف ظاهر و حقیقت است لذا چنین اطلاقی بر اساس دلالت مجازی خواهد بود و بدون قرینه التزام به آن مشکل است. در نتیجه احتمال مرحوم شیخ هم چنان مطرح است و بر اساس این احتمال، روایت به مساله تبدیل امتثال مرتبط نخواهد بود.
برچسب ها: تبدیل امتثال, اعاده نماز فرادی به جماعت