تبدیل امتثال (ج۱۱۷-۱۴-۱-۱۴۰۰)

بحث در طایفه چهارم از روایات اعاده نمازی که فرادی خوانده شده است به جماعت بود. مرحوم شیخ طوسی فرمودند این روایات مربوط به جواز افساد عمل و نماز فرادی در فرض برپایی نماز جماعت در اثنای آن است و روشن است که روایت بر اساس این احتمال، به مساله تبدیل امتثال یا هدم امتثال و ... ربطی ندارد.

گفتیم اشکالات مرحوم آقای صدر به این احتمال وارد نیست اما این روایت نسبت به فرض برپایی نماز جماعت در اثنای نماز فرادی و فرض فراغ از نماز فرادی، اطلاق دارد و بر این اساس می‌تواند حتی بر اساس این احتمال هم به بحث تبدیل امتثال مرتبط باشد.

بعد اشکال کردیم که فعل مضارع، مشترک بین معنای حال و استقبال است و استعمال آن در زمان ماضی حقیقی نیست (در حالی که اطلاق روایت نسبت به فرض فراغ از نماز فرادی مبتنی بر شمول فعل مضارع نسبت به زمان ماضی است) و از آنجا که معنای استقبال در تعبیر «يُصَلِّي الصَّلَاة وَحْدَهُ» محتمل نیست، پس فعل متعین در معنای حال است و معنای روایت این است که اگر بعد از حال اشتغال به نماز فرادی، جماعتی برپا شود فرد می‌تواند نمازش را بشکند و در نتیجه بر اساس احتمال مطرح در کلام شیخ طوسی، این مطلب ربطی به تبدیل امتثال نخواهد داشت.

اما به نظر می‌رسد اطلاق روایت نسبت به فرض اشتغال و فرض فراغ از نماز فرادی را می‌توان تصحیح کرد به این بیان که منظور از فعل مضارع در مقابل زمان خروج وقت نماز باشد یعنی گاهی اوقات وقت نماز تمام شده است مثلا نماز دیروز و گاهی اوقات وقت نماز تمام نشده است هر چند فرد از نماز فارغ شده باشد. می‌توان گفت تعبیر «يُصَلِّي الصَّلَاة وَحْدَهُ» در مقابل اتمام وقت نماز است اما نسبت به نمازی که وقتش باقی است اطلاق دارد چه مکلف در حال انجام آن باشد و چه از آن فارغ شده باشد. درست است که فعل مضارع در زمان حال استعمال شده است اما این حال در مقابل ماضی و گذشته است و این معنا همان طور که نسبت به حال اشتغال به نماز صادق است نسبت به کسی که در زمان حال نماز خوانده است و از آن فارغ شده است هم صدق می‌کند در مقابل کسی که در زمان گذشته نماز خوانده است.

به عبارت دیگر فراغ از عمل (نماز در محل بحث ما) ملازم با ماضی و گذشته نیست تا دلالت فعل مضارع بر زمان حال، در مقابل آن باشد و شامل آن نشود. اگر بین زمان فعلی و فراغ از عمل فاصله‌ای وجود داشته باشد عمل در زمان ماضی رخ داده است اما اگر زمان فراغ از عمل متصل به زمان فعلی باشد و بین آنها فاصله‌ای نباشد در این جا فراغ عمل با زمان گذشته و ماضی تلازم ندارد بلکه زمان حال بر آن صادق است. با این بیان روایت نسبت به فرض اشتغال به نماز و فراغ از نماز اطلاق دارد و در این صورت با تبدیل امتثال منافات ندارد در نتیجه حتی اگر معنای روایت همان احتمالی باشد که مرحوم شیخ طوسی مطرح کرده است، باز هم با ممکن است بر جواز تبدیل امتثال دلالت کند.

احتمال دوم: منظور از «يَجْعَلُهَا الْفَرِيضَةَ» این باشد که مکلف نماز جماعت را به عنوان نماز یومیه (مثلا نماز صبح یا ظهر و ...) قرار بدهد. یعنی «فریضه» مشیر به آن عنوان است نه اینکه آن را مصداق عملی که به آن ملزم است قرار بدهد. در این صورت روایت بر استحباب تکرار عمل دلالت دارد و به بحث تبدیل امتثال مرتبط نیست. معنای روایت این است که دوباره نماز ظهر خواندن مثلا، مطلوب است و این به بحث تبدیل امتثال ربطی ندارد.

به این احتمال اشکال شده است که ظاهر تعبیر این است که این نماز را به عنوان نماز واجب قرار بدهد و اینکه این عنوان مشیر به عنوان نماز یومیه‌ای باشد که فرادی خوانده است خلاف ظاهر است.

علاوه «ال» عهد که در ابتدای کلمه است ظاهر در این است که این نماز را به عنوان همان نماز معهودی که باید انجامش بدهد و بر عهده او است قرار بدهد.

احتمال سوم: منظور از «يَجْعَلُهَا الْفَرِيضَةَ» همین باشد که نمازی که به جماعت خوانده شده است را مصداق امتثال امر و تکلیف واجب قرار بدهد که در این صورت روایت بر جواز تبدیل امتثال دلالت دارد. در این صورت مراد از «فریضه» در مقابل این است که نماز را به عنوان ذکر و تسبیح قرار دهد که در برخی روایات دیگر مذکور بود.

به این احتمال اشکال شده است که تعبیر «يَجْعَلُهَا الْفَرِيضَةَ» همان طور که با تبدیل امتثال سازگار است با هدم امتثال هم سازگار است به اینکه عمل سابق مشروط به این است که فرد افضل بعد از آن انجام نشود وگرنه عمل سابق اصلا شرط صحت را ندارد و مصداق امتثال نیست و امتثال متعین در عمل دوم است در حالی که مساله تبدیل امتثال با فرض صحت امتثال سابق است.

ما قبلا گفتیم تبدیل امتثال در مقابل ضمیمه کردن امتثال به امتثال است و شامل موارد هدم امتثال هم هست و لذا با این اشکال باز هم روایت به بحث تبدیل امتثال مرتبط است.

برچسب ها: تبدیل امتثال, هدم امتثال, اعاده نماز فرادی به جماعت

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است