مقدمات مفوته (ج۳۰-۱۷-۸-۱۴۰۰)

مرحوم آخوند به مناسبت عدم وجوب مقدمات وجوب واجبات مشروط چه بر اساس مبنای مشهور و چه بر اساس مبنای مرحوم شیخ، به ثمره مبنای شیخ در وجوب مقدمات مفوته و هم چنین وجوب تحصیل علم و معرفت اشاره کرده‌اند.

مرحوم آخوند فرمودند بعد از تحقق شرط واجب مشروط و فعلی شدن وجوب ذی المقدمه، تحصیل مقدمات وجودی آن لازم است اما تحصیل مقدمات وجوب لازم نیست حتی بر اساس مبنای مرحوم شیخ.

عدم لزوم تحصیل مقدمات وجوب بر مبنای مشهور که وجوب و تکلیف را مقید و مشروط می‌دانند روشن و واضح است و شأن مقدمه وجوب از مقدمه وجود بالاتر نیست و تحصیل مقدمات وجود قبل از وجوب ذی المقدمه لازم نیست چه برسد به مقدمات وجوب!

اما بنابر مسلک مرحوم شیخ نیز اگر چه واجب مشروط است و وجوب و اراده و تکلیف قیدی ندارد اما تحصیل مقدمات وجوب (که در نظر شیخ مقدمات واجبند) لازم نیست چون این امور با این قید مقدمه‌اند که به غیر تسبیب از طرف شارع حاصل شوند و تحقق آنها بدون تسبیب شارع مفروض است. پس مقدمیت این امور مبتنی بر این است که امر شارع موجب حصول آنها نشده باشد و دعوت امر ذی المقدمه به تحصیل این مقدمات خلف است. مرحوم آخوند در اینجا تعبیر کرده‌اند اینجا تحصیل حاصل است به این بیان که مقدمه چیزی است که با قطع نظر از امر شارع حاصل شده باشد یعنی در امر به ذی المقدمه، این مقدمه مفروض التحقق است و اگر قرار باشد امر ذی المقدمه به تحصیل مقدمه‌ای که مفروض التحقق است دعوت کند تحصیل حاصل خواهد بود. شأن استطاعت در حج شأن عالم در «اکرم العالم» است. بر مبنای شیخ، واجب حجی است که با استطاعت حاصل شده به غیر تسبیب از طرف شارع و خود تحقق یافته انجام شود و لذا معنا ندارد امر به حج به تحصیل استطاعت دعوت کند.

مرحوم اصفهانی در اینجا فرموده‌اند باید گفت معقول نیست امر شارع به حج در فرض استطاعت، به تحصیل استطاعت دعوت کند چون فرض این است که امر شارع تعلق گرفته است به حجی که استطاعتش از امر شارع نشأت نگرفته باشد و دعوت امر به تحصیل استطاعت خلف طبع آن شرط است چون شرط، استطاعتی بود که بدون تسبیب شارع تحقق یافته باشد و دعوت امر به حج به تحصیل این استطاعت خلف است. نتیجه اینکه محال است امر شارع به حج علی تقدیر الاستطاعة به تحصیل استطاعت دعوت کند. دعوت امر به ماموربهِ مقیدِ به چیزی که عدم تحقق آن به تسبیب شارع شرط است، خلف فرض شرطیت عدم تحقق از قبل امر شارع است.

فانّ التسبیب الی ایجاد الشرط مع فرض کون الشرط حصوله بطبعه و بنفسه لا بتسبیب من الشارع، متنافیان.

این بیان مرحوم اصفهانی بیان درستی است. ایشان به دلیل مرحوم آخوند اشکال کرده‌اند و گفته‌اند در اینجا محذور تحصیل حاصل وجود ندارد. دعوت امر به حج علی تقدیر الاستطاعة، به تحصیل استطاعت، تحصیل حاصل نیست چون آن استطاعت محقق نیست بلکه مفروض است. یعنی این طور نیست که الان استطاعت در عالم خارج تحقق یافته باشد بلکه شارع تحقق آن را فرض گرفته است و امر شارع به تحقق و تحصیل چیزی که خودش مفروض گرفته است اشکالی ندارد و تحصیل حاصل نیست. اگر شارع به تحصیل چیزی که در خارج موجود است امر کند، تحصیل حاصل است اما امر به تحصیل چیزی که در کلام شارع مفروض است نه اینکه در خارج موجود باشد، تحصیل حاصل نیست. پس مشکل همان خلف است که بیان شد نه تحصیل حاصل!

ما معنای صحیح و محصلی برای این کلام مرحوم اصفهانی نفهمیدیم. مقدمیت و شرطیت چیزی که در کلام شارع مفروض است، فرض مطابق با واقع است یا حتی اگر مخالف با واقع باشد؟ شکی نیست که فرض مطابق با واقع است که مقدمه و شرط است و آن شرط هر چند الان هم موجود نباشد اما وقتی واجب بر مکلف انجام حج با استطاعت تحقق یافته من غیر تسبیب شارع است وقتی مکلف می‌خواهد آن حج را انجام بدهد، امر به تحصیل استطاعت امر به تحصیل حاصل است. به عبارت دیگر حج مأموربه، به حمل شایع وقتی اتفاق می‌افتد که استطاعت حاصل باشد و امر به تحصیل استطاعت در آن ظرف، امر به تحصیل حاصل است. به عبارت دیگر حجی بر مکلف واجب است که با استطاعتی باشد بدون تسبیب شارع محقق شده است و دعوت به تحصیل استطاعت در این فرض امر به تحصیل حاصل است.

در هر حال مرحوم آخوند فرموده‌اند ثمره مبنای مرحوم شیخ این است که تحصیل مقدمات مفوته بر اساس اقتضای قاعده لازم است چون از نظر ایشان تکلیف و وجوب مقید نیست بلکه مطلق است و آنچه که مقید است مطلوب و مأموربه است. پس وقت در مثل نماز شرط وجوب نیست بلکه شرط نماز است پس حتی قبل از دخول وقت هم تکلیف به نماز در وقت وجود دارد و همین تکلیف فعلی، مکلفی را که می‌داند بعد از دخول وقت امکان تحصیل طهارت ندارد به تحصیل طهارت دعوت می‌کند.

همان طور که بنابر مسلک مشهور بعد از دخول وقت نماز، بر مکلف تحصیل طهارت لازم است و اگر فقط در یک زمان خاص از تحصیل طهارت تمکن دارد باید در همان زمان تحصیل طهارت کند، بنابر مسلک مرحوم شیخ، از آنجا که قبل از دخول وقت نماز هم وجوب فعلی نماز وجود دارد، تحصیل طهارت بر او لازم است و اگر فقط در یک زمان خاص (حتی قبل از دخول وقت) طهارت برای او ممکن است باید در همان زمان تحصیل طهارت کند.

 

کلام مرحوم اصفهانی:

بل الإلزام بتحصيله مناف‏ لشرطية حصوله بطبعه.

قولنا: (بل الإلزام بتحصيله مناف ... إلخ).

فإنّ التسبيب إلى إيجاده مع فرض حصوله بطبعه لا بتسبيب منه متنافيان، لا أن الايجاد في فرض الوجود مرجعه إلى إيجاد الموجود؛ لأن إيجاده تحقيقا ينافي وجوده تحقيقا لا وجوده فرضا.

و أما طلب الحاصل فغير لازم، لا في مقام التعلق، و لا في مقام الاتصاف، و لا في مقام الامتثال:

أما في مقام التعلق فواضح؛ إذ المفروض عدم توقف البعث و الطلب على ذلك القيد لفرض أخذه قيدا للمادة، فلا يلزم من تعلّق البعث به طلبه بعد وجوده.

و أما في مقام الاتصاف فإنّ مقام الاتصاف- بأن الفعل واجب- و هو مرحلة تعلّق الطلب به، لكنه مع تأخّر رتبة الاتصاف عن رتبة التعلّق، و إذا لم يتوقف تعلّق الطلب على القيد لا يتوقف اتصاف الفعل بالعنوان الانتزاعي من الفعل على قيده.

و أما في مقام الامتثال و مقام التطبيق، فالفعل و إن لم يكن مطابقا للواجب، إلا عند تحقق قيده، لكنه لا يترقّب من هذه المرحلة طلب شي‏ء حتى يكون طلب الحاصل، بل الغرض تعلق الطلب بالقيد عند تعلّقه بذات المقيد، فإن القيد الذي يكون مطلوبا أيضا لا يتعلق الطلب به بعد حصوله. [منه قدس سره‏].

نهایة الدرایة، جلد ۲، صفحه ۶۸

برچسب ها: واجب مطلق, واجب مشروط, وجوب مطلق, وجوب مشروط, مقدمات مفوته

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است