واجب معلق و منجز (ج۴۱-۳-۹-۱۴۰۰)

اشکال دوم مرحوم آخوند به کلام صاحب فصول این بود که واجب معلق به جایی که حصول واجب بر امر غیر مقدور متوقف باشد اختصاص ندارد بلکه توقف حصول واجب بر امر مقدور متأخر نیز همین ملاک را دارد. بنابراین مهم توقف حصول واجب بر زمان متأخری باشد که تغییر آن در اختیار مکلف نیست، تفاوتی ندارد خود واجب بر آن زمان متوقف باشد یا قید آن.

بعد هم فرمودند همان ثمره‌ای که مرحوم صاحب فصول از واجب معلق انتظار دارند در واجب مشروط به شرط متأخر وجود دارد و تنها تفاوت آنها این است که در واجب مشروط، ملاک مشروط به شرط متأخر است و بدون آن ملاک وجود ندارد اما در واجب معلق، ملاک مشروط نیست بلکه ملاک فعلی است و شرط، قید استیفای مصحلت است.

اشکال: پس واجب مشروط به شرط متأخر با واجب معلق در عمل تفاوتی ندارند و در هر دو صورت تحصیل مقدمات مفوته عمل لازم است.

جواب: بین این دو تفاوت است. اگر واجب مشروط به شرط متأخر باشد و مکلف به تحقق شرط در آینده علم داشته باشد، وجوب، فعلی است (هر چند هم چنان مشروط است) و تحصیل مقدمه مفوته لازم است اما اگر تحقق شرط در آینده مشکوک باشد، تحقق تکلیف فعلی مشکوک است و به تبع تحصیل مقدمات لازم نیست چون فعلیت تکلیف در زمان حاضر متوقف بر تحقق شرط در زمان متأخر است و چون تحقق شرط در زمان متأخر مشکوک است، فعلیت تکلیف در زمان حاضر هم مشکوک است.

اما در واجب معلق این طور نیست چون امر متأخر شرط استیفای ملاک است و طلب و ملاک فعلی و مطلق (غیر مشروط) است. پس اگر نماز واجب معلق باشد، در جایی که مکلف تا زمان نماز زنده نباشد، ملاک فعلی و مطلق است و عدم حیات مکلف تا زمان عمل موجب فوت ملاک است هر چند در این فوت ملاک معذور است. البته اگر فرد زنده نباشد طلب و تکلیف فعلی از او هم معنا ندارد چون قدرت نداشته است.

حال اگر مکلف احتمال می‌دهد تا زمان نماز زنده نباشد، از موارد شک در قدرت است که مجرای احتیاط است نه برائت. درست است که تکلیف متفرع بر قدرت است اما ملاک متفرع بر قدرت نیست. شک در تکلیف در جایی که ناشی از شک در قدرت باشد مجرای برائت نیست چون اطلاق خطاب اقتضاء می‌کند که ملاک حتی در صورت عدم قدرت هم هست و اگر فرد قادر نباشد تکلیف ندارد (نه ملاک). بله مکلف در فوت ملاک در فرض عدم قدرت معذور است اما وقتی نمی‌داند قدرت دارد یا نه یا عدم قدرت ناشی از ترک مقدمات توسط خود مکلف باشد، معذور نیست.

برای درک این تفاوت لازم است به این مساله توجه داشت که قدرت گاهی شرط ملاک است و گاهی در ملاک نقشی ندارد بلکه شرط استیفای ملاک است و فعلیت وجوب (مثل واجب معلق) نشانه عدم دخالت قدرت در ملاک است و قدرت شرط استیفای ملاک خواهد بود.

یکی دیگر از لوازم کلام صاحب فصول این است که اگر کسی صبح می‌داند تا ظهر زنده نمی‌ماند، بر او لازم است کاری کند که بتواند نماز ظهر را بخواند به اینکه برود به جایی که ظهرش زودتر می‌رسد و نماز ظهرش را در آنجا بخواند. البته کسی که اطمینان عرفی دارد به اینکه وقت نماز را در همان جای خودش درک می‌کند لازم نیست به جای دیگری برود و اگر قبل از رسیدن زمان از دنیا برود در ترک آن معذور است اما قضا واجب است.

نمی‌توان همان چیزی که در کلام مرحوم شیخ گفته شد که حصول اتفاقی شرط است را در اینجا هم گفت چون در این صورت واجب مشروط خواهد بود و بین واجب مشروط و واجب معلق تفاوت است. در واجب مشروط در نظر شیخ ملاک مشروط به قید است و بدون آن ملاک نیست اما چون طلب قابل تقیید نیست چرا که امرش دائر مدار بین وجود و عدم است، طلب قید ندارد اما این طلب بدون ملاک است. شبیه به آن چیزی که در کلام نایینی از آن به اطلاق ذاتی تعبیر شده است یعنی مولی نمی‌تواند طلبش را مقید کند.

تفاوت دیگر بین وجوب مشروط به شرط متأخر و واجب معلق این است که چون در واجب معلق، وجوب قبل از رسیدن زمان، فعلی است بین آن و واجبات دیگر تزاحم هم واقع می‌شود پس اگر قبل از رسیدن ظهر، امر دائر شود بین صرف آب در وضو یا حفظ حیات حیوان، بین آنها تزاحم خواهد بود اما اگر واجب مشروط باشد تزاحم رخ نمی‌دهد.

یکی دیگر از تفاوت‌ها این است که اگر واجب مشروط باشد، مکلف جایز است کاری کند که شرط وجوب محقق نشود اما اگر واجب معلق باشد مکلف چنین حقی ندارد.

خلاصه اینکه بین واجب مشروط به شرط متأخر و واجب معلق ثمرات و تفاوت‌های اساسی وجود دارد.

همان طور که بین واجب مشروط در نظر شیخ انصاری و واجب معلق هم تفاوت است. در واجب مشروط حتی به نظر شیخ انصاری، ملاک مقید به شرط است اما در واجب معلق ملاک مقید به چیزی نیست بلکه فعلی است و ثمره این دو نظر در موارد شک در قدرت مشخص می‌شود هر چند در وجوب مقدمات مفوته تفاوتی ندارند.

و تفاوت واجب مشروط در نظر شیخ انصاری و واجب مشروط در نظر مشهور هم روشن است.

بله واجب مشروط در نظر شیخ انصاری با واجب مشروط به شرط متأخر از نظر مشهور تفاوتی در ثمره وجود ندارد.

مرحوم صاحب فصول برای تبیین عدم اشکال بین فصل زمان وجوب و واجب گفته‌اند حتی اگر وقت را شرط وجوب هم بدانیم باز هم واجب معلق خواهد بود چون همه قبول دارند به مجرد دخول در وقت، نماز واجب است در حالی که ادای نماز در ابتدای وقت ممکن نیست چرا که باید مکلف وضو بگیرد که زمانی را به خودش اختصاص خواهد داد، پس در اینجا هم با اینکه به مجرد دخول وقت، نماز واجب است اما حصول واجب معلق بر وضویی است که زمانی را اشغال خواهد کرد. پس حصول نماز معلق بر سپری شدن زمان مورد نیاز برای وضو است. حرف صاحب فصول این است که همه باید در این فرض به واجب معلق ملتزم باشند، تنها تفاوت این است که صاحب فصول خواسته است واجب معلق را به قبل از زمان نماز هم بکشاند و بر اساس آن وجوب مقدمات مفوته را تصحیح کند.

اگر مرحوم آخوند این نکته را در کلام صاحب فصول مورد دقت قرار داده بود این اشکال دوم را به صاحب فصول مطرح نمی‌کرد.

برچسب ها: مقدمات مفوته, واجب معلق, واجب منجز

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است