واجب معلق و منجز (ج۴۵-۹-۹-۱۴۰۰)

نوشته شده توسط مقرر. ارسال شده در اصول سال ۰۱-۱۴۰۰

بحث در بررسی اشکال مرحوم نهاوندی بود. گفتیم این تصور که تکلیف متوقف بر امکان امتثال در همان ظرف فعلیت است ادعای بدون دلیلی است. اما مرحوم اصفهانی با ایشان موافق است از نظر ایشان هم زمان فعلیت تکلیف از زمان امکان امتثال قابل تفکیک نیستند.

دو اشکال در کلام ایشان مورد بررسی قرار گرفته است که این دو اشکال در حقیقت دو برهان بر امکان واجب معلق است. مرحوم آخوند برای اثبات واجب معلق به وجدان تمسک کردند و بعد به برهانی هم اشاره کردند که مفادش این بود که امکان امتثال هر تکلیفی بر تصور آن متوقف است و تصور زمانی هر چند قلیل را به خود اختصاص خواهد داد بنابراین تمام تکالیف از قبیل واجبات معلقند و اگر تفکیک بین زمان تکلیف و زمان امکان امتثال معقول نباشد بین زمان کم و زیاد تفاوتی نیست و بر این اساس باید همه تکالیف محال و غیر معقول باشند.

علاوه بر این دو استدلال که در کلام آخوند ذکر شده است، دو اشکال مطرح در کلام مرحوم اصفهانی هم دو استدلال و بلکه دو برهان دیگر بر اثبات واجب معلقند.

یک مورد این بود که واجبات فعلی بر مقدماتی متوقفند به نحوی که امتثال آنها قبل از تحقق آن مقدمات ممکن نیست، در حالی که به ضرورت، وجوب قبل از آن مقدمات فعلی شده است و بلکه اصلا لزوم انجام آن مقدمه ناشی از فعلیت آن تکلیف است. اگر انفکاک بین زمان فعلیت و زمان امکان امتثال ممکن نباشد در همه این موارد باید تکلیف محال باشد یا وجوب فعلی نباشد که خلاف ضرورت فقه است.

برای این برهان به نماز مثال زدیم و گفتیم امتثال نماز بعد از دخول وقت نماز، برای کسی که طهارت ندارد، ممکن نیست در حالی که به ضرورت فقه به مجرد دخول وقت، تکلیف به نماز فعلی است و بر همین اساس هم مکلف به تحصیل طهارت ملزم است. اگر معقول است که مکلف به مجرد دخول وقت به نماز مکلف باشد در حالی امتثال نماز در همان ابتدای وقت ممکن نیست، معقول خواهد بود مکلف قبل از دخول وقت هم به نماز مکلف باشد چون مشکل عدم تعقل انفکاک بین زمان فعلیت و زمان امکان امتثال است.

اشکال: امثال مرحوم اصفهانی واجب موسع را چطور تصور می‌کنند؟ همین اشکال در همه واجبات موسع وجود دارد چون فرد در ابتدای زمان فعلیت تکلیف، بر انجام افراد متأخر قدرت ندارد.

جواب: از نظر امثال مرحوم اصفهانی فعلیت تکلیف بر امکان انبعاث متوقف است و در واجبات موسع، به مجرد فعلیت تکلیف، امکان انبعاث هست چون مکلف به جامع است و فرض این است که همان ابتدای زمان، بر جامع قدرت دارد چون او به فرد آخر وقت مکلف نیست بلکه به جامع مکلف است.

مرحوم اصفهانی از این برهان این طور پاسخ دادند که در این موارد که امتثال واجب بر مقدمات مقدور متوقف است، امتثال واجب و ذی المقدمه هر چند فعلا ممتنع است اما امکان وقوعی بالغیر دارد یعنی امتثال واجب ممکن است به امکان انجام مقدماتش اما در واجب معلق که امتثال بر امر غیر مقدور متوقف است، امتثال واجب به مجرد فعلیت تکلیف ممکن نیست چون متوقف بر امر غیر مقدور است. پس شرط تکلیف، امکان وقوعی واجب در ظرف تکلیف است نه امکان فعلی آن چرا که روشن است هیچ چیزی امکان فعلی ندارد چرا که هر چیزی فعلا یا واجب است (اگر علتش موجود باشد) و یا ممتنع است (اگر علتش نباشد) پس مراد امکان فعلی نیست بلکه مراد امکان وقوعی است و روشن است که شیء متوقف بر سبب مقدور، مقدور و ممکن است.

این بیان ایشان با آنچه مرحوم نهاوندی گفته‌اند متفاوت است چون از نظر مرحوم نهاوندی شرط تکلیف، امکان فعلی امتثال است نه امکان بالغیر به انجام مقدمات.

بعد ایشان به اشکال دیگری اشاره کرده‌اند که در این فرض واجب و ذی المقدمه حتی امکان وقوعی هم ندارد چون در ابتدای زمان که صرف تحصیل مقدمات می‌شود تحقق واجب غیر ممکن است و امکان وقوعی هم ندارد چون امکان به امکان علت اقتضاء می‌کند که معلول به با تحقق علتش ممکن است نه قبل از آن!

ایشان برای حل این اشکال گفته‌اند درست است که در این موارد که واجب بر مقدمات مقدور متوقف است قبل از حصول آن مقدمات، امکان وقوعی هم نیست اما امکان استعدادی هست به این معنا که قوه و نیروی انجام واجب هست یعنی فرد در همان ابتدای وقت می‌تواند اعمال نماز را انجام بدهد، اما در واجب معلق که حصول واجب بر امر غیر مقدور متوقف است، قبل از حصول آن امر غیر مقدور، حتی امکان استعدادی هم وجود ندارد. پس شرط تکلیف، امکان استعدادی امتثال واجب است.

مرحوم آقای صدر به ایشان اشکال کرده‌اند که امکان استعدادی به این معنا که ایشان گفت شرط تکلیف نیست و لذا تکلیف کسی که در ابتدای وقت فلج است اما می‌تواند با ماساژ و ... قدرت پیدا کند، اشکالی ندارد.

علاوه که امکان استعدادی به همین معنا قبل از رسیدن وقت هم وجود دارد.

بنابراین از نظر ما این استدلال تمام است و در کنار برهان مرحوم آخوند، دومین استدلال تمام بر امکان واجب معلق است.

مرحوم اصفهانی در ادامه به اشکال دیگری اشاره کرده‌اند که در حقیقت برهان دیگری بر امکان واجب معلق است.

ایشان فرموده‌اند در جایی که واجب، مرکبی است که اجزای آن در امتداد زمان محقق می‌شوند، روشن است که در همان ابتدای وقت، امکان انجام تمام مرکب وجود ندارد چون امکان حصول همه اجزاء در آن واحد وجود ندارد بلکه انجام اجزای متأخر بر انجام اجزای متقدم متوقف است. اگر از همان ابتدای وقت، تکلیف نسبت به اجزاء متأخر وجود دارد پس تکلیف نسبت به واجب متأخر ممکن است و واجب معلق هم ممکن خواهد بود و اگر تکلیف وجود ندارد که خلاف ضرورت است. بین اجزای متأخر و جزء اول چه تفاوتی هست که فعلیت تکلیف نسبت به اجزای متأخر قبل از تحقق اجزاء قبل ممکن است اما فعلیت تکلیف نسبت به جزء اول قبل از تحقق وقت ممکن نیست؟

مرحوم اصفهانی در جواب این اشکال فرموده‌اند در جایی که واجب، عمل مرکب است، اقتضاء  انجام تکلیف و حصول واجب در همان ابتداء وجود دارد اما این اقتضاء وقتی به فعلیت می‌رسد که اجزای سابق محقق شده باشند. پس مکلف در همان ابتدای نماز مثلا، نسبت به سلام نماز اقتضاء دارد و زمان سلام، زمان فعلیت آن است. پس اقتضاء نسبت به همه اجزاء در همان لحظه اول و به مجرد فعلیت تکلیف وجود دارد و زمان، فقط زمان فعلیت آن اقتضاء است.

جواب مرحوم اصفهانی در اینجا هم هیچ معنای محصلی ندارد و لذا به نظر ما اشکال وارد است و در حقیقت برهان و استدلال سوم بر امکان واجب معلق است.

برچسب ها: واجب معلق, واجب منجز

چاپ