جلسه دوازدهم ۴ مهر ۱۳۹۱


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

از جمله کسانی که قائل به حجیت ظواهر به خصوص مقصودین به افهام است مرحوم ایروانی است. بعد از آنکه گذشت که اصل این نسبت به میرزا صحیح نیست. اما عده ای از جمله مرحوم روحانی و مرحوم ایروانی معتقد به همان نسبتی هستند که مرحوم شیخ به میرزا داده اند.

آیا ظواهر کلام مختص به مقصودین به افهام است؟ ما گفتیم ثمره ای که خواسته اند بر این مطلب مترتب بدانند ناتمام است.

کلام مرحوم ایروانی

مرحوم ایروانی اساس این احتمال را این گونه بیان کرده است:

حجیت ظواهر منوط به دو کلمه است:

۱. اغفال از ناحیه متکلم به ترک نصب قرینه امر سزاواری نیست یعنی متکلم عمدا کلام را طوری تنظیم نمی کند که منظورش منتقل نشود. یعنی اگر کلام ظهور در مطلبی دارد و مقصود متکلم چیز دیگری است ترک قرینه امر مطلوبی نیست چون غرض متکلم تفهیم است و نباید کلام را طوری بیان کند که مخاطب اشتباه برداشت کند. این خلاف حکمت تکلم و تفهیم است.

۲. متکلم علاوه بر اینکه تعمد بر اخلال به غرض ندارد غافل از نصب قرینه هم نیست و نه شنونده غافل از قرینه ای است که او نصب کرده است. یا اینکه شنونده غافل از نصب قرینه ای باشد که متکلم بر کلام نصب کرده است. اینجا اصل عدم غفلت جاری است.

با مجموع این دو ظهور کلام در هر امری شکل می گیرد و حجت است.

نسبت به غیر مقصودین به افهام درست است که اصل عدم غفلت داریم. یعنی اصل عدم غفلت هم نسبت به مقصودین به افهام هست و هم نسبت به غیر آنها و در هر دو مورد بنای عقلا بر عدم غفلت است.

اما در غیر آنها، مورد اول نیست. یعنی ممکن است عمدا قرینه را نسبت به غیر آنها قرار نداده باشد. یعنی احتمال می دهیم عمدا برای غیر مقصودین به افهام نصب قرینه نکرده است. برای مقصودین به افهام نمی تواند قرینه قرار ندهد چون مخاطب به اشتباه می رود و مقصودش را نمی فهمد اما برای غیر مقصودین به افهام ممکن است عمدا قرینه را برای آنان قرار نداده باشد و اخلال عمدی به نصب قرینه نسبت به غیر مقصودین به افهام هیچ قبح عقلی و نقض غرضی پیش نمی آید.

نقد کلام مرحوم ایروانی

اما به نظر ما حق این است که ظهور کلام مبتنی بر دو چیز است علی سبیل منع خلو.

گاهی از باب نکته اخلال به غرض حجت است و گاهی از باب بنای عقلاء است. یعنی علاوه بر نکته اخلال به غرض، بنای عقلا بر این است که متکلم هیچ گاه بر اساس نکات خاص و بر اساس قرائن خارج از عرف عام تکلم نمی کند.

بله قبح عقلی ندارد اما اصل عقلایی این است که هر کجا کلامی گفته شد و معلوم نباشد که متکلم از شرایط و قرائن عمومی تخلف کرده است و اعتماد بر قرائن خاصه بین خود و مخاطبش کرده است یا نه بنای عقلا بر این است که ظهور را اخذ می کنند و شاهدش همان کلامی است که مرحوم آخوند فرمود.

بیان قول حق در مساله

در موارد اغراض شخصیه عقلا اصلا به ظهور عمل نمی کنند و فقط به اطمینان عمل می کنند. در این موارد اصلا به ظهور اعتماد نمی شود و ملاک فقط اعتماد بر اساس اطمینان است.

ما بحث ما در موارد ظهورات عمومی است که در اینجا عقلا به ظهور تمسک می کنند حتی در غیر مقصودین به افهام.

نقد عدم جریان اصل عدم نقل با گذشت زمان

اما نسبت به تفصیلی که ما از کلام میرزا برداشت کردیم. که ایشان می گفت اصل عدم نقل در جایی که احتمال تغییر در قرائن عامه باشد و زمان طولانی گذشته باشد جاری نیست و لذا نمی توان به ظهور کلام عمل کرد. مگر از باب انسداد.

اصل عدم نقل در کلمات هر چند مورد تسالم است و عموما به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته اند اما هیچ جا بحث تفصیلی در مورد آن بیان نشده است تنها کسی که مختصر بحثی کرده است مرحوم آقای صدر است که به مناسبت بحث هرمنوتیک بیان کرده است.

آیا اصل عدم نقل در عصر ما که فاصله زیادی بین زمان متکلم و زمان ما وجود دارد جاری است؟

در این جا باید بر اساس منبهات کلام حق را فهمید.

آنچه معروف است این است که اصل عدم نقل فی الجمله حجت است و لذا خود مرحوم میرزا هم معتقد است در تالیف مولفین و تصنیف مصنفین ظهور حجت است و اصل عدم نقل جاری است.

بحث در جایی است که لغت مفهوم دارد اما نمی دانیم این مفهوم جدید است یا از قدیم همین مفهوم بوده است. نه در جایی که معنای یک لغت مهجور شود و ما اصلا معنایی از آن برداشت نکنیم.

این قول حق است و ما در این موارد همان چه می فهمیم را مطابق با اصل عدم نقل به متکلم و نویسنده نسبت می دهیم. و اصل عدم نقل حجت است یا از باب اینکه عقلا احتمال نقل را می دهند ولی به آن اعتنا نمی کنند و یا از این باب اینکه اصلا احتمال نقل نمی دهند و اگر این اصل عدم نقل از طرف شارع پذیرفته شده نبود باید تنبیه می داد و بیان می کرد.

و لذا می بینیم ائمه علیهم السلام در مقابل اهل کتاب به تورات و انجیل استدلال می کردند و می گفتند همان چه ما اکنون می فهمیم همان است که در زمان خود حضرت موسی و عیسی فهمیده می شده است.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است