جلسه صد و بیست و ششم ۵ خرداد ۱۳۹۴
احتیاط: اقل و اکثر/ تنبیهات: شک در مانعیت
بحث در شک در مانعیت و قاطعیت بود. مرحوم آخوند فرمودند شک در مانعیت و قاطعیت زیاده اما به نظر ما بحث اختصاصی به زیاده ندارد بلکه شک در مطلق مانعیت و قاطعیت است هر چند زیاده بر اصل عمل نباشد. مثل قهقهه در نماز
بحث اولی که مرحوم آخوند مطرح کردهاند انحاء مختلف مانعیت است. ایشان فرمودهاند مانعیت را به سه نوع میتوان تصور کرد:
۱. عدم شیء شرط باشد. که از آن تعبیر به مانع میکنند. و اگر به آن اخلال شود به لحاظ خود مانع عمل باطل است.
۲. اخذ عدم زیاده به عنوان جزء که در این صورت هم اگر به آن اخلال شود به لحاظ خود مانعیت زیاده است.
۳. عدم شیء در جزئی از عمل اعتبار شود. مثلا شارع بگوید سورهای جزء نماز است که مقرون به سوره دیگر نباشد. در این جا بطلان عمل به لحاظ مانعیت خود زیاده نیست بلکه به این لحاظ است که صحت جزء مشروط به عدم زیاده است.
مرحوم آخوند میفرمایند در دو قسم اول، مشکل از جهت خود مانع است اما در قسم سوم، اختلال در مرکب از ناحیه زیاده نیست بلکه از ناحیه نقص جزء است چون در مثال ما سورهای جزء نماز بود که مقرون به سوره دیگر نباشد پس اگر مقرون به سوره دیگری شد، جزء معتبر در نماز اتیان نشده است و برگشت قادحیت زیاده در اینجا، به قادحیت نبود جزء است.
و بلکه در این فرض زیاده، باعث میشود که سوره اول هم زیاده باشد چون مکلف به قصد جزء اتیان کرده است ولی فاقد شرط صحت است پس زیاده است.
در کلام آخوند بحث جداگانهای در مورد شک در قاطعیت مطرح نکردهاند چون از نظر ایشان تفاوتی بین مانعیت و قاطعیت نیست.
مرحوم خویی هم میفرمایند قاطعیت همان مانعیت است و تفاوتی ندارند.
بحث در اینجا با توجه به اختلال به عمل از ناحیه زیاده است با قطع نظر از اختلال به اجزای دیگر. و لذا اگر زیاده باعث اختلال قصد قربت شود و ... شکی نیست که زیاده موجب بطلان عمل است و آن خارج از محل بحث است هر چند مرحوم آخوند نیز در آخر به آن اشاره کردهاند.
مرحوم آخوند اعتبار عدم شیء به عنوان شرط یا به عنوان جزء را تصویر کردهاند. مرحوم اصفهانی اشکالی مطرح کردهاند که امکان ندارد امر عدمی جزء مرکب باشد و بعد سعی کردهاند توجیه کنند اما چون ثمره عملی ندارد ما اشاره نمیکنیم.
آنچه مهم است مخل بودن زیاده است حال این اختلال از حیث شرط عدم زیاده باشد یا از حیث جزء بودن عدمش باشد تفاوتی ندارد.
همان مطالبی که مرحوم آخوند در شک در شرطیت بیان کردهاند در اینجا نیز جاری است.
علاوه بر آن، استصحاب عدم مانعیت و عدم قاطعیت نیز جاری است. البته مرحوم شیخ بین استصحاب عدم مانعیت و قاطعیت تفاوت گذاشتهاند و استصحاب عدم مانعیت را جاری نمیدانند.
قاطع در کلام شیخ چیزی است که باعث قطع هیئت اتصالیه معتبر در مرکب میشود. یعنی عدم خود آن شیء، مانع عمل نیست بلکه چون مخل به هیئت اتصالیه است باعث بطلان عمل میشود. بر خلاف مانع که عدم شیء در عمل معتبر است حتی اگر هیئت اتصالیه هم در عمل معتبر نباشد.
مرحوم آقای خویی فرمودهاند قاطعیت چیزی غیر از مانعیت نیست.
اما به نظر ما تفاوت ماهوی بین مانعیت و قاطعیت است. در مانعیت، صرف وقوع زیاده در عمل باعث بطلان عمل نیست یعنی اگر زیاده اتفاق افتاد عمل باطل نیست و لذا اگر نجاست در اثنای نماز به لباس اصابت کرد، نماز باطل نیست بلکه اگر لباس دربیاورد یا تطهیر کند عمل صحیح است.
اما قاطع چیزی است که به مجرد اینکه اتفاق افتاد، عمل باطل است و اجزاء قبل آن قابلیت اتصال و ضمیمه شدن به سایر اجزاء را نخواهد داشت. قاطع به مجرد وجودش باعث میشود که اجزاء قابلیت ضمیمه شدن به سایر اجزاء را از دست میدهد و عمل باطل میشود.