جلسه چهل و نهم ۲۳ دی ۱۳۹۴


این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

قاعده لاضرر

مرحوم آخوند فرمودند خروج احکام ضرری از دلیل لاضرر، تخصصی است نه اینکه به تخصیص باشد تا مشکل تخصیص اکثر پیش بیاید.

مفاد دلیل ضرر تثبیت مانعیت ضرر است و در مواردی که ضرر خود مقتضی حکم است، معنا ندارد لاضرر، ضرر را مانع حکم و مقتضی بداند.

بعد از این وارد نسبت بین دلیل لاضرر و اطلاقات ادله اولیه شده‌اند و فرموده‌اند اگر مفاد دلیل لاضرر، تثبیت مانعیت ضرر برای حکم است پس ضرر عنوان ثانوی خواهد بود و در مواردی که مقتضی حکم ثابت باشد ضرر مانع آن خواهد بود.

در مواردی که ادله احکام اولیه اطلاق داشته باشد و فرض ضرر و غیر ضرر را شامل باشد، دلیل لاضرر، ضرر را به عنوان مانع اثبات می‌کند.

ایشان می‌فرمایند مدلول ادله احکام اولیه فعلیت احکام اولیه است (یعنی هم مقتضی هست و هم مانعی نیست) اما به علت جمع عرفی بین دلیل لاضرر و ادله احکام اولیه، احکام اولیه را بر اقتضائیت حمل می‌کنیم.

اینکه ظهور ادله احکام اولیه فعلیت است روشن است و لذا در مواردی که دلیلی بر وجود مانع نداریم، خود دلیل حکم اولی اثبات کننده وجود حکم و به فعلیت رسیدن حکم است در حالی که اگر صرفا مقتضی را اثبات می‌کرد دلیل حکم اولی برای اثبات حکم کافی نبود. فعلیت حکم را از خود دلیل حکم اولی می‌فهمیم و لذا در مواردی که شارع امر می‌کند همه از آن فعلیت را می‌فهمند یعنی هم مقتضی هست و هم مانعی نیست و لذا اگر بعد از امر، بگوید لازم نیست انجام دهید عرفا بین آنها تعارض برقرار است.

بنابراین دلیل حکم اولی، متضمن فعلیت حکم است و فعلیت حکم علاوه بر وجود مقتضی نیازمند عدم مانع است (دقت شود این بیان با کلام ما که گفتیم احکام حیثی هستند منافاتی ندارد).

دلیل لاضرر، اگر نافی احکام ضرری باشد و ظهور آن در تثبیت مانعیت ضرر باشد باید از ظهور ادله اولیه در فعلیت (نبود مانع برای مقتضی) دست برداریم.

اطلاق ادله اولیه اثبات می‌کرد که علاوه بر وجود مقتضی، مانعی نیز وجود ندارد پس دلالت آن بر عدم وجود مانع دلالت اطلاقی است و دلیل لاضرر نص در مانعیت است (یا به خصوصیت دال بر مانعیت است) و عرفا باید اطلاق ادله اولیه را بر نص مانعیت ضرر حمل کنیم و در نتیجه از ظهور ادله اولیه دست برداریم و آنها را بر اقتضائیت حمل کنیم.

بعد مرحوم آخوند می‌فرمایند و همین راه حل جمع بین اطلاقات احکام عناوین اولیه و احکام عناوین ثانویه است مثل جمع بین اطلاق حرمت اکل میته و حرمت اضطرار و نسبت بین این دو اگر چه عموم و خصوص من وجه است اما جمع عرفی بین آنها به این است که اطلاق حرمت اکل میته حمل بر اقتضائیت شود و اضطرار مانع باشد.

یا مثلا خوردن گندم حلال است و غصب حرام است و بین حلیت خوردن گندم و بین حرمت غصب اگر چه عموم و خصوص من وجه است اما عرفا هیچ تعارضی بین آنها احساس نمی‌شود و علت آن این است که حلیت خوردن گندم حکم اولی است و عنوان غصب عنوان ثانوی است و از عناوین اصیل نیست.

عناوین اولی هیچ گاه از متعلق خودش منفک نخواهد شد خوردن گندم همیشه خوردن گندم است اما ممکن است غصب باشد و ممکن است غصب نباشد.

و البته اولی و ثانوی بودن عنوان اعتباری است و لذا ممکن است یک عنوان با مقایسه با عنوان دیگری اولی باشد و با مقایسه با عنوان دیگری ثانوی باشد و لذا غصب اگر چه نسبت به گندم عنوان ثانوی است اما غصب نسبت به مال کافر حربی عنوان اولی است و مال کافر حربی نسبت به غصب عنوان ثانوی است.

بنابراین تقدم دلیل لاضرر بر احکام اولیه به نکته عنوان ثانوی است و لذا حتی اگر حکومت را هم نپذیریم باز هم دلیل لاضرر مقدم است.

در موارد حکومت، یا لسان یک دلیل باید ناظر به دلیل دیگر باشد مثل لا ربا بین الوالد و الولد که خود لسان دلیل نشان می‌دهد که ناظر به حکمی در مورد ربا ست و یا طوری است که اگر دلیل حاکم را مقدم نکنیم لغو خواهد بود.

مرحوم آخوند می‌فرمایند در دلیل لاضرر نظارتی بر ادله احکام اولیه نیست و اما ملاک لغویت نیز وجود ندارد چون ایشان مفاد دلیل لاضرر را شامل نفی احکام موهومه نیز می‌دانند و لذا حتی اگر ادله احکام اولیه را بر آن مقدم کنیم دلیل لاضرر لغو نخواهد بود و در نتیجه حکومت دلیل لاضرر را منکرند.



 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است