شهادت کافر بر وصیت (ج۴۸-۱۴-۹-۱۴۰۲)
حاصل آنچه ما در شرط سوم بیان کردیم و پذیرفتهایم این است که شرط حجیت شهادت کافر بر وصیت، عدم دسترسی به حجت دیگر بر وصیت است. یعنی اگر شهادت کافر ذمی حجت نباشد، هیچ حجت دیگری برای اثبات وصیت وجود نداشته باشد. لذا اگر جایی دو شاهد مرد مسلمان عادل هم وجود داشته باشند اما مثلا ناشنوا هستند یا متهم هستند و ... شهادت ذمی حجت است ولی اگر جایی دو شاهد مرد مسلمان وجود ندارد اما حجت دیگر وجود دارد، شهادت ذمی حجت نیست. و بر همین اساس هم اگر در حال تحمل دو شاهد مرد مسلمان عادل وجود دارد اما در هنگام ادا وجود نداشته باشد شهادت ذمی حجت است.
تذکر این نکته هم لازم است که آنچه در آیه شریفه آمده است ناظر به اقامه شهادت شهود در بعد است نه اینکه صرفا بیان مساله اشهاد باشد. درست است که صدر آیه در مورد تحمل شهادت است اما در ذیل بیان کرده است که تا بعدا شهادت بدهند. اگر مذکور در آیه صرفا لزوم اشهاد دو نفر بود ممکن بود کسی شبهه کند که مهم نبود دو شاهد مرد عادل مسلمان در هنگام تحمل است اما با فرض اینکه آیه در مقام ادای شهادت و اثبات وصیت با آن است صرف وجود دو شاهد مرد عادل مسلمانی در هنگام تحمل مانع از حجیت شهادت کافر نخواهد بود و بر همین اساس هم در کلمات عدهای از علماء ذکر شده است که وجود دو شاهد مسلمانی که در محل حاضر نیستند و احضار آنها ممکن نیست مانع حجیت شهادت ذمی نیست.
خلاصه اینکه شرط از نظر ما، عدم وجود حجت با قطع نظر از شهادت ذمی است و دلیل آن هم علاوه بر متفاهم از آیه و روایات، تعلیل مذکور در برخی روایات بود.
شرط چهارمی که برای قبول شهادت کافر بر وصیت بیان شده است، سفر است. یعنی شهادت کافر تنها در صورتی حجت است که موصی در سفر باشد ولی اگر موصی در سفر نباشد شهادت کافر حجت نیست حتی اگر به مسلمان هم دسترسی وجود نداشته باشد. پس اگر شخص در بلاد کفر زندگی میکند و به مسلمان دیگری دسترسی ندارد، نمیتواند برای وصیت دو کافر ذمی را شاهد بگیرد و قول این دو ذمی حجت نیست.
این شرط محل اختلاف است و بر هر دو طرف اختلاف، اجماع ادعا شده است!
تذکر این نکته لازم است که اگر سفر شرط باشد منظور سفر شرعی موجب تقصیر نماز، نیست چون حتما سفر در کمتر از این هم صدق میکند و هشت فرسخ شرط وجوب تقصیر در سفر است نه اینکه محقق سفر باشد. و در آیه شریفه و روایات آنچه آمده است سفر است.
در هر حال برای اشتراط سفر به مفهوم شرط مذکور در آیه شریفه «إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ» و روایات متعددی که در آنها این مضمون آمده و هم چنین حصر موجود در برخی روایات مثل روایت احمد و حمزه استدلال شده است.
دلیل عدم اشتراط سفر هم اطلاق برخی روایات مثل روایت ضریس و سماعه است و از روایات شامل قید این طور پاسخ دادهاند که قید مذکور در آن روایات قید غالبی است و لذا مفهوم ندارد تا مقید اطلاقات باشند. قید غالبی مفهوم ندارد تفاوتی ندارد قید با شرط ذکر شده باشد یا وصف و ... حصر موجود در برخی روایات هم ناظر به سایر شروط و قیود است.
البته ما بارها توضیح دادهایم که قید غالبی مفهوم ندارد یعنی مقید اطلاقات دیگر نیست نه اینکه دلیل مشتمل بر قید غالبی اطلاق دارد!
برچسب ها: شهادت کافر, شهادت بر وصیت