شهادت فرزند علیه والد (ج۱۲۴-۵-۳-۱۴۰۳)
بحث در شهادت ولد علیه والد است. به مشهور قدماء نسبت داده شده است که شهادت فرزند علیه والد مسموع نیست و بر آن اجماع هم ادعاء شده است و خلاف در آن فقط به سید مرتضی و ابن جنید نسبت داده شده است (کنز العرفان، جلد ۲، صفحه ۳۸۶) که البته ما وجه نسبت خلاف به ابن جنید را متوجه نشدیم چون مرحوم علامه فرموده است که در کلمات ابن جنید در مورد این مساله چیزی پیدا نکرده است. (مختلف الشیعة، جلد ۸، صفحه ۵۱۰)
سید مرتضی هم در برخی از کتبش به عدم اعتبار شهادت فرزند علیه والد تصریح کرده است (رسائل الشریف المرتضی، جلد ۱، صفحه ۲۴۶) و لذا برخی نتیجه گرفتهاند که این مساله در بین قدماء اجماعی بوده است (چرا که مخالفت ابن جنید ثابت نیست و سید مرتضی هم به این نظر فتوی داده است). اما از مرحوم علامه به بعد تشکیک در این حکم شروع شده است و ایشان در بعضی از کتبشان قول به ردّ شهادت فرزند را اشهر دانستهاند (که نشان میدهد قول مقابل شاذ نبوده است. تحریر الاحکام، جلد ۵، صفحه ۲۵۴) و بعد از ایشان شهید اول به حجیت شهادت فرزند علیه والد فتوی داده است و بعد هم مشهور بین متأخرین پذیرش شهادت است.
ما در جلسه قبل گفتیم عبارت مرحوم سید مرتضی در انتصار مشعر به این است که قول به حجیت شهادت فرزند علیه والد قول مشهور است و قول به ردّ شاذ است.
«و مما انفردت الإمامية به في هذه الأعصار و إن روي لها وفاق قديم: القول بجواز شهادة ذوي الأرحام و القرابات بعضهم لبعض إذا كانوا عدولا من غير استثناء لأحد، إلا ما يذهب إليه بعض أصحابنا معتمدا على خبر يرويه من أنه لا يجوز شهادة الولد على الوالد و إن جازت شهادته له، و يجوز شهادة الوالد لولده و عليه.» (الانتصار، صفحه ۴۹۶)
اما مرحوم شیخ مفید کلامی دارد که از آن ادعای اجماع بر عدم حجیت شهادت فرزند بر علیه پدرش قابل استفاده است. ایشان کتابی دارد که آن را برای ذکر مسائلی نوشته است که اجماع امامیه بر خلاف اجماع عامه است. (الاعلام بما اتفقت علیه الامامیة من الاحکام، صفحه ۴۳)
برخی ادعای اجماع بر ردّ شهادت فرزند علیه والدش را به سید مرتضی هم نسبت دادهاند اما نسبت اشتباه است و آنچه ایشان در الموصلیات الثالثة دارد ادعای اجماع بر پذیرش شهادت پسر به نفع پدر است نه اجماع بر عدم حجیت شهادت او بر علیه پدرش.
در هر حال مشهور در کلمات قدماء که به دست ما رسیده است همین عدم حجیت است و آنچه اجماع را موهون کرده است عبارت سید مرتضی در انتصار است که قول به عدم حجیت را به بعضی از اصحاب نسبت داده است.
برای عدم حجیت شهادت فرزند علیه والدش به روایت مرسلهای که مرحوم صدوق نقل کرده است استدلال شده است.
وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ لَا تُقْبَلُ شَهَادَةُ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ (من لایحضره الفقیه، جلد ۳، صفحه ۴۲)
روایت از نظر سندی ضعیف است و کسانی که به آن فتوا دادهاند ضعف آن را بر اساس عمل مشهور جبران کردهاند.
هم چنین به آیه شریفه «وَ صَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفاً» (لقمان ۱۵) و آیه «فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ» (الاسراء ۲۳) استدلال شده است و اینکه شهادت بر علیه پدر با مصاحبت با معروف منافات دارد و بالاتر از افّ است و لذا موجب خلل در عدالت شاهد است.
برای حجیت شهادت فرزند بر علیه پدرش به امور زیر استدلال شده است:
اول: عمومات و اطلاقات حجیت شهادت.
دوم: آیه شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيّاً أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً» (النساء ۱۳۵) که ادعاء شده است امر به اقامه شهادت بر علیه والدین کرده است.
سوم: برخی نصوص خاص مثل:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْخُزَاعِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَمِّهِ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع وَ هُوَ فِي الْحَبْسِ كِتَاباً أَسْأَلُهُ عَنْ حَالِهِ وَ عَنْ مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ فَاحْتَبَسَ الْجَوَابُ عَلَيَّ أَشْهُراً ثُمَّ أَجَابَنِي بِجَوَابٍ هَذِهِ نُسْخَتُهُ ... وَ سَأَلْتَ عَنِ الشَّهَادَاتِ لَهُمْ فَأَقِمِ الشَّهَادَةَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِكَ وَ الْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَإِنْ خِفْتَ عَلَى أَخِيكَ ضَيْماً فَلَا ... (الکافی، جلد ۸، صفحه ۱۲۴)
در این روایت امام علیه السلام فرمودهاند که حتی بر علیه والدین شهادت بده اما اگر میترسی که با شهادت به حق تو، به برادر مؤمنت ظلم شود شهادت نده. دقت کنید که امام علیه السلام نفرمودند شهادت ناحق و دروغ نده (که عدم جواز آن روشن است) بلکه از ادای شهادت حق نهی کردهاند در جایی که شهادت به حق موجب ظلم به مؤمن شود.
برخی از اسناد این روایت ضعیف است ولی برخی دیگر قابل اعتماد است.
برخی گفتهاند اقامه شهادت علیه والدین واجب است اما حجت نیست ولی این وجه جمع همان طور که صاحب جواهر هم فرموده است ضعیف است و ظاهر از امر به اقامه شهادت این است که شهادت حجت است.
روایت دیگر:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حَكِيمٍ الْأَوْدِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ النُّمَيْرِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ أَقِيمُوا الشَّهَادَةَ عَلَى الْوَالِدَيْنِ وَ الْوَلَدِ وَ لَا تُقِيمُوهَا عَلَى الْأَخِ فِي الدِّينِ الضَّيْرَ قُلْتُ وَ مَا الضَّيْرُ قَالَ إِذَا تَعَدَّى فِيهِ صَاحِبُ الْحَقِّ الَّذِي يَدَّعِيهِ قِبَلَهُ خِلَافَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ رَسُولُهُ وَ مِثْلُ ذَلِكَ أَنْ يَكُونَ لآِخَرَ عَلَى آخَرَ دَيْنٌ وَ هُوَ مُعْسِرٌ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ بِانْتِظَارِهِ حَتَّى يَيْسَرَ قَالَ فَنَظِرَةٌ إِلىٰ مَيْسَرَةٍ وَ يَسْأَلُكَ أَنْ تُقِيمَ الشَّهَادَةَ وَ أَنْتَ تَعْرِفُهُ بِالْعُسْرِ فَلَا يَحِلُّ لَكَ أَنْ تُقِيمَ الشَّهَادَةَ فِي حَالِ الْعُسْرِ. (تهذیب الاحکام، جلد ۶، صفحه ۲۵۷)
این روایت را مرحوم صدوق هم به سندش از داود بن الحصین نقل کرده است. (من لایحضره الفقیه، جلد ۳، صفحه ۴۹) که سند او هم به داود بن الحصین این است: «و ما كان فيه عن داود بن الحصين فقد رويته عن أبي؛ و محمّد بن الحسن- رضي اللّه عنهما- عن سعد بن عبد اللّه، عن محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب، عن الحكم ابن مسكين، عن داود بن الحصين الأسديّ و هو مولى»
قائلین به حجیت شهادت فرزند بر علیه والد ادله قائلین به عدم حجیت را ردّ کردهاند به این بیان که تحقق اجماع معلوم نیست، روایت مرحوم صدوق هم مرسله است و اقامه شهادت بر علیه پدر هم با معاشرت به معروف و رعایت حقوق آنها هیچ منافاتی ندارد بلکه حتی احسان به پدر است چرا که باعث دفع عقوبت اخروی از او است. مستلزم عقوق هم نیست چون عصیان پدر و مادر تا جایی لازم است که موجب عصیان خداوند متعال نباشد «و لاطاعة لمخلوق فی معصیة الخالق» و اقامه شهادت واجب است.
مرحوم صاحب جواهر علاوه بر آن نقض کرده است که لازمه این استدلال عدم حجیت شهادت فرزند بر علیه مادر هم هست چون این دو آیه شامل مادر هم هستند.
ما هم قبلا گفتیم که مادر مشمول تعبیر والد است و لذا اطلاق مرسله صدوق شامل مادر هم هست در حالی که علماء فقط به عدم حجیت شهادت فرزند بر علیه پدر فتوا دادهاند بلکه حتی برخی ولد را هم فقط پسر معنا کردهاند.
برچسب ها: شهادت, شرایط شاهد, شهادت فرزند, شهادت ولد