جلسه صد و نهم ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
لزوم اجاره
بحث در این بود که اگر با تخیل مورد اجاره بودن عین و فروش آن، منفعت به مشتری منتقل شود آیا برای بایع خیار فسخ وجود دارد؟
سید فرمودند اقوی این است که بایع خیار دارد خصوصا اگر غبن باشد. چرا که بایع عین را به وصف مسلوب المنفعت بودن فروخته است و منفعت به خاطر تبعیت از عین به مشتری منتقل شده است. اصل و ارتکاز عقلایی این است که بایع نسبت به آنچه به آنها توجه دارد متعهد است و در اینجا به عین توجه دارد و متعهد است اما نسبت به منفعت توجه ندارد و لذا التزامی هم به آن ندارد. معنای اینکه التزامی ندارد این است که خیار دارد.
که وجه اینکه فرد در صورت عدم غبن خیار داشته باشد این است که یک شرط و ارتکاز عقلایی وجود داشته باشد که در صورت تخلف از آن خیار برای بایع ثابت باشد.
و البته این فقط در صورتی است که ما معتقد شویم منفعت به مشتری منتقل شده است اما طبق مبنای مرحوم آقای خویی که معتقد بودند منفعت در ملک بایع باقی میماند جایی برای خیار بایع باقی نمیماند.
البته در عبارت مرحوم سید مسامحه وجود دارد چون سید فرمودند دو قول وجود دارد و اقوی این است که خیار دارد خصوصا اگر غبن باشد.
اگر غبن باشد تردیدی در بین نیست و هیچ فقیهی با این نظر مخالف نیست و لذا این صورت معنا ندارد مورد تردید باشد. ثبوت خیار در فرض غبن مفروغ عنه است و اگر هم تردیدی باشد ثبوت و عدم ثبوت خیار در فرض عدم غبن است.
در هر حال مشهور محشین بر عروه خیار را فقط در فرض غبن ثابت میدانند و خیار تخلف وصف فقط در جایی معنا دارد که وجود وصفی شرط شده باشد که در صورت نبودش خیار ثابت باشد که در اینجا چنین نیست.
بعد از این مرحوم سید وارد بحث دیگری میشوند و آن جایی است که مالک، عین را به خود مستاجر بفروشد. آیا بعد از فروش اجاره منفسخ است؟ وقتی عین به مستاجر واگذار میشود، عین با منافعش به او منتقل میشود و این یعنی اجاره قبل نباشد و از این لحظه به بعد عین با منافعش واگذار میشود.
سید میفرمایند اقوی این است که اجاره منفسخ نمیشود همان طور که اگر عین را به غیر مستاجر بفروشد اجاره منفسخ نمیشود اگر به خود مستاجر هم بفروشد اجاره منفسخ نمیشود چون عین بدون منفعت مورد بیع بوده است.
و قول دیگر این است که اجاره منفسخ میشود و شاید وجه آن این باشد که برگشت آن به تقایل است.
و مرحوم سید چهار ثمره بر این اختلاف نظر مترتب میکنند:
اول) اجتماع اجرت و ثمن بر عهده مشتری. اگر اجاره منفسخ شود مشتری لازم نیست برای باقی مدت اجرتی به فروشنده بدهد اما اگر اجاره منفسخ نشود هم باید ثمن عین را بپردازد و هم اجاره را بدهد.
دوم) اگر بیع به دلیلی فسخ شود. اگر بگوییم اجاره فسخ نمیشود منفعت تا پایان مدت اجاره در ملک مستاجر باقی است ولی اگر گفتیم اجاره منفسخ میشود منفعت به ملک فروشنده برمیگردد.
سوم) در بحث ارث زوجه از عقار است. اگر مستاجر بعد از خرید عینی که از عقار است مثلا زمین، بمیرد اگر بگوییم اجاره منفسخ میشود زن از زمین ارث نمیبرد اما اگر بگوییم اجاره منفسخ نمیشود زن از منفعت زمین ارث میبرد چون زن از منفعت زمین ارث میبرد.
چهارم) اگر بعد از فروش عین و بعد از قبض عین تلف شود. در این صورت اگر اجاره را به بیع منفسخ بدانیم تلف بر مشتری مستقر است اما اگر اجاره را به بیع منفسخ ندانیم، تلف در مدت اجاره بر بایع است و با تلف اجاره منفسخ میشود و لذا فروشنده نسبت به اجرت مقدار باقیمانده از منافع آینده ضامن است نه خریدار و مستاجر.