جلسه شصت و هشتم ۲ بهمن ۱۳۹۶

بحث در جایی بود که تاریخ یکی از دو حادث مجهول و تاریخ دیگری معلوم است. مرحوم آخوند در مجهول التاریخ استصحاب را جاری دانستند و ما هم گفتیم حق جریان استصحاب است.

مرحوم آخوند گفتند آن حادثی که تاریخش معلوم است مجرای استصحاب نیست و دلیل آن را هم عدم احراز اتصال زمان یقین به شک دانستند.

در تقدم و تاخر آن حادث نسبت به عمود زمان که شکی نداریم و نسبت به زمان حادث دیگر مجرای استصحاب نیست. اگر فرض کنیم زمان حدوث کریت را می‌دانیم. مثلا می‌دانیم هنگام ظهر آب کر شده است و احتمال می‌دهیم ملاقات قبل از آن بوده است یا بعد از آن رخ داده است. اگر بخواهیم عدم کریت تا زمان ملاقات را استصحاب کنیم، یعنی باید ملاقات قبل از ظهر بوده باشد. استصحاب عدم کریت تا زمان ملاقات از این جهت است که احتمال می‌دهیم ملاقات قبل از ظهر اتفاق افتاده باشد. اما احتمال هم دارد ملاقات بعد از کریت باشد. حاصل اینکه شک در زمان کریت نسبت به حادث دیگر، به خاطر تردید در زمان حادث دیگر است که آیا قبل از ظهر بوده است یا بعد از آن.

عرض ما این است که تمام وجوهی که برای منع از جریان استصحاب در مجهولین التاریخ گذشت در اینجا هم قابل تقریر است و جواب هم همان است که در آنجا گفتیم.

اول) استصحاب عدم کریت تا زمان اجمالی ملاقات (که مردد است بین قبل از ظهر و بعد از ظهر) جاری نیست چون اگر ملاقات قبل از ظهر بوده باشد در این صورت عدم کریت متیقن متصل به زمان ملاقات است چون زمان اول (زمان یقین به عدم کریت) به زمان دوم (زمان ملاقات) متصل است اما اگر ملاقات بعد از ظهر بوده باشد در این صورت عدم کریت متیقن متصل به زمان ملاقات نیست چون زمان اول (زمان یقین به عدم کریت) به زمان چهارم (زمان ملاقات) متصل نیست و چون در مساله هر دو احتمال وجود دارد یعنی احتمال دارد ملاقات قبل از ظهر بوده باشد و احتمال دارد بعد از ظهر بوده باشد پس اتصال زمان یقین و شک محرز نیست و لذا استصحاب جاری نیست.

این بیان همان است که در کلام نایینی برای تقریر مختار آخوند مذکور بود و جواب هم همان است که در کلام نایینی ذکر شده بود که اتصال معتبر در استصحاب به معنای عدم تخلل یقین به انتقاض است و در محل بحث ما یقین به انتقاض متخلل نشده است. ما احتمال می‌دهیم ملاقات قبل از ظهر بوده باشد و احتمال می‌دهیم ملاقات بعد از ظهر بوده باشد، پس به انتقاض عدم کریت علم نداریم هر چند احتمال وجود واقعی ناقض را می‌دهیم اما وجود واقعی ناقض مانع استصحاب نیست و اصلا استصحاب برای حکم به استمرار در موارد احتمال وجود واقعی ناقض جعل و تشریع شده است. آنچه مانع جریان استصحاب است یقین به انتقاض است که در محل بحث ما یقین به انتقاض حالت سابقه وجود ندارد. همین تردد زمان ملاقات، باعث شده است که یقین به انتقاض حالت سابق وجود نداشته باشد.

دوم) کلام عده‌ای از محققین بود که اینجا شبهه مصداقیه نقض یقین به یقین است. استصحاب عدم کریت تا زمان ملاقات جاری نیست چون زمان شک، زمان یقین به حدوث کریت و ملاقات است. زمان شک زمان چهارم است (چون زمان ملاقات مردد بین زمان دوم و چهارم است) و ما در زمان چهارم به تحقق کریت علم داریم، لذا نمی‌توان عدم کریت متیقن در زمان اول را در زمان چهارم استصحاب کرد.

و چون احتمال دارد زمان ملاقات همین زمان چهارم باشد که زمان علم به انتقاض است و احتمال هم دارد زمان ملاقات زمان دوم باشد که زمان علم به انتقاض نیست، پس شبهه مصداقیه نقض یقین به یقین است.

و جواب هم این است که استصحاب را به لحاظ زمان اجمالی جاری می‌کنیم. به لحاظ بعد از ظهر عدم کریت را استصحاب نمی‌کنیم تا گفته شود عدم کریت در هنگام ظهر منتقض شده است بلکه عدم کریت تا زمان ملاقات را استصحاب می‌کنیم و شاید ملاقات قبل از ظهر بوده باشد و لذا در انتقاض عدم کریت تا زمان ملاقات شک داریم نه اینکه به انتقاض علم داشته باشیم.

سوم) کلام مرحوم عراقی بود که اینجا شبهه مصداقیه نقض یقین به یقین است. چون ما علم اجمالی داریم کریت یا قبل از ملاقات بوده است یا بعد از ملاقات، و اگر در واقع، کریت قبل از ملاقات بوده باشد، عدم کریت در زمان اول به کریت منتقض شده است و اگر در واقع کریت بعد از ملاقات بوده باشد عدم کریت زمان اول به کریت منتقض نشده است پس اینجا شبهه مصداقیه نقض یقین به یقین است.

و مرحوم عراقی هم جواب دادند که علم اجمالی به واقع تعلق نمی‌گیرد و اگر هم تعلق بگیرد منافاتی با شک در فرد ندارد.

چهارم) حادث مقید به حادث دیگر حالت سابقه ندارد.

پنجم) علم اجمالی به خارج تعلق می‌گیرد و لذا اگر آنچه واقعا طرف علم اجمالی است قبل از حادث دیگر بوده باشد یقین سابق به یقین به خلاف نقض شده است.

و جواب از این دو وجه هم همان است که قبلا گفتیم و لذا مجددا تکرار نمی‌کنیم.

 

برچسب ها: استصحاب

چاپ

 نقل مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است