شهادت نابینا (ج۵۵-۱۷-۹-۱۴۰۳)
محقق گفتند تحمل شهادت در برخی امور بر مشاهده و سماع متوقف است و برای آن به شهادت بر عقود مثال زدند که البته منظور ایشان عقود لفظی است و گرنه عقد معاطاتی این طور نیست.
به همین مناسبت به شهادت نابینا پرداختند و گفتند نابینا میتواند به استناد به معرف شهادت بدهد یعنی در فرضی که قصد دارد برای شخص متعین خارجی به چیزی که تحمل کرده است شهادت بدهد، بر اساس تعریف دیگری شهادت بدهد. محقق تعبیر کردهاند این شهادت مثل شهادت فرد بینا بر اساس تعریف است.
صاحب جواهر فرمودند شهادت نابینا بر اساس تعریف استثنای از لزوم شهادت بر اساس علم است چون او نمیداند این شخص متعین خارجی همان کسی است که عقدش را شاهد بوده است سپس به کلامی از علامه اشاره کردهاند که قبلا آن را بیان کردهایم و بعد از آنچه گفتند که این مساله استثنای از لزوم شهادت بر اساس علم است، استدراک کردهاند به این بیان که صاحب ریاض فرموده که اصحاب معتقدند در موارد شهادت بر اساس تعریف، شاهد حق ندارد مطلق شهادت بدهد بلکه باید به تعریف تصریح کند یعنی مثلا بگوید من شهادت میدهم که این شخص زوج است بر اساس تعریف فلانی و فلانی و گرنه تدلیس خواهد بود. اگر این طور باشد شهادت بر اساس تعریف، استثنای از لزوم شهادت بر اساس علم نیست چون این شهادت هم بر اساس علم است بلکه استثنای از لزوم تعدد شاهد فرع است چون نابینا یک نفر است و بر اساس شهادت دو نفر به تعیین شخص، شهادت میدهد پس شهادت فرع است اما در آن تعدد معتبر نیست یا استثنای از لزوم عدم حضور شاهد اصل در اعتبار شهادت فرع است چون در عین حضور شاهد اصل (که همان معرف است) شهادت فرع پذیرفته شده است مگر اینکه ادعاء شود که معرف اصلا شاهد اصل نیست تا شهادت اعمی، شهادت فرع محسوب شود بلکه معرف صرفا تبیین کننده موضوع شهادت اعمی است.
سپس به کلام علامه در قواعد اشاره کردهاند که ایشان در اعتبار شهادت نابینا بر اساس تعریف دیگران در یک مورد، تردید کرده است و صاحب جواهر به عدم اعتبار شهادت حکم کرده است و آن فرضی است که شاهد بعد از تحمل شهادت مردد شود و معرف تعیین کننده باشد. مثل اینکه شاهد ازدواج کسی باشد و بعد مردد شود که زوج زید بود یا عمرو و معرف بگوید آن زوج زید بوده است. ایشان فرموده در الحاق این شهادت به شهادت بر اساس تعریف محل اشکال است و صاحب جواهر فرموده است اقوی عدم پذیرش این شهادت است همان طور که کاشف اللثام نیز به این مطلب معتقد شده است و البته ما گفتیم الغای خصوصیت از شهادت نسبت به زن بر اساس تعریف، به طوری که شامل این مورد هم بشود بعید نیست.
محقق در ادامه فرمودهاند در فرضی که نابینا به شخص متعین خارجی علم پیدا کند (مثل اینکه بر اساس صدا او را تشخیص داده است) آیا میتواند بدون اعتماد بر تعریف، شهادت بدهد؟ از شیخ طوسی منقول است که ایشان اعتبار این شهادت را انکار کرده است از این جهت که ممکن است در تشخیص صدا اشتباه کرده باشد اما خود محقق معتقد است که با وجود یقین او، شهادتش معتبر است و با وجود یقین احتمال اشتباه ندارد.
صاحب جواهر فرموده و اگر اشکال ناشی از انکار صغری باشد و اینکه شخص نمیتواند از روی صدا فرد را تشخیص بدهد انکار وجدان است و لذا کسی معتقد نیست که اعمی برای وطی زوجهاش به تعریف نیاز دارد؟ سپس از شهید ثانی از عامه نقل میکند که معتقدند اعمی میتواند بدون تعریف کسی، با زوجهاش جماع کند اما اگر در همان حال زنش به بدهکاری اقرار کند نمیتواند به اقرار او شهادت بدهد!
مورد دیگری که شهادت نابینا بدون معرف مسموع است جایی است که نابینا همان شخصی را که نسبت به او شهادت میدهد گرفته باشد و به نفع یا ضرر او شهادت بدهد.
مورد سوم فرضی است که اعمی مترجم شهادت باشد، که در این صورت شهادتش در مقام ترجمه مسموع است و به ضمیمه معرف دیگر نیاز ندارد.
صاحب جواهر مورد سوم را شاهد بر مورد دوم قرار داده است یعنی فرموده از آنجا که شهادت اعمی در مورد کسی که او را گرفته است حجت است و به معرف نیاز ندارد شهادتش به عنوان مترجم هم به معرف نیاز ندارد.