جلسه پنجم ۳۰ تیر ۱۳۹۷
طایفه دوم روایات مفهوم عامی داشتند که به بابی خاص اختصاص نداشت. روایت بکیر بن اعین را ذکر کردیم و گفتیم مفاد تعلیل مذکور در آن همان اصل عدم غفلت است. یعنی اگر شخص بعد از انجام کار غفلت از رعایت شرایط یا خصوصیاتی را احتمال بدهد اصل عدم غفلت است.
مفهوم قاعده فراغ این است که مکلف عمل را صحیح انجام داده است و نباید به احتمال غفلت ترتیب اثر بدهد اما اگر مکلف احتمال بدهد در حین عمل از اصل عمل منصرف شده است و نه از روی غفلت بلکه از روی عمد به عمل اخلال وارد کرده است مجرای قاعده فراغ نیست. بله اصل برائت جاری است.
روایت دیگری که به آن میتوان استدلال کرد صحیحه محمد بن مسلم است.
وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ إِنْ شَكَّ الرَّجُلُ بَعْدَ مَا صَلَّى فَلَمْ يَدْرِ أَ ثَلَاثاً صَلَّى أَمْ أَرْبَعاً وَ كَانَ يَقِينُهُ حِينَ انْصَرَفَ أَنَّهُ كَانَ قَدْ أَتَمَّ لَمْ يُعِدِ الصَّلَاةَ وَ كَانَ حِينَ انْصَرَفَ أَقْرَبَ إِلَى الْحَقِّ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِكَ
طریق مرحوم صدوق به محمد بن مسلم این است:
و ما كان فيه عن محمّد بن مسلم الثقفيّ فقد رويته عن عليّ بن أحمد بن عبد اللّه ابن أحمد بن أبي عبد اللّه، عن أبيه، عن جدّه أحمد بن أبي عبد اللّه البرقيّ، عن أبيه محمّد بن خالد، عن العلاء بن رزين، عن محمّد بن مسلم.
پسر احمد برقی و نوه او توثیق ندارند اما یا مرحوم صدوق این را از کتاب نوه برقی نقل کرده است که در این صورت با همان عبارت مرحوم صدوق در ابتدای کتاب قابل توثیق است چون فرد مشهوری بوده است و قدحی هم در مورد او نرسیده است و یا از کتاب او نقل نکرده است که وثاقت و ضعف او نقشی در روایت ندارد. و یا این روایت را از کتاب پسر احمد نقل کرده است که همین قاعده در مورد او جاری است و یا از کتاب خود احمد برقی نقل کرده است که وثاقت دارد و ...
به طور کلی ما معتقدیم اگر در روایت مرحوم صدوق احتمال قدح در روایت فقط در شیخ بلاواسطه صدوق باشد با تعبیر مرحوم صدوق در مقدمه قابل تصحیح است چون مرحوم صدوق گفتند من از کتبی نقل میکنم که علیه المعول و الیه المرجع و کسی که صاحب چنین کتابی باشد حتما ثقه است و مرحوم صدوق او را توثیق میکند و اگر هم او صاحب کتاب نبوده است وثاقت و ضعفش نقشی در صحت آن روایت منقول از کتب معول و مرجع ندارد.
مرحوم مجلسی اول هم در لوامع صاحبقرانی از این روایت به کالصحیح تعبیر کرده است. البته روایت در مستطرفات سرائر هم از کتاب محمد بن علی بن محبوب نقل کرده است که میتواند موید باشد.
آنچه در این روایت میتواند قاعده فراغ را به صورت عام اثبات کند جمله آخر مذکور در روایت است که امام علیه السلام فرمودند آن یقینی که با آن عمل را تمام کرده است به حق و واقع نزدیکتر است. آنچه در روایت بکیر بن اعین بود این بود که او در زمانی که وضو میگیرد اذکر به نسبت بعد عمل است اما آنچه در این روایت آمده است قاعده یقین است و آن اینکه بعد از انصراف از عمل به صحت یقین داشته است و الان که شک میکند باید بر همان یقینش بنا بگذارد و آن یقین اقرب به حق و واقع است. بلکه حتی یقینی که در روایت بعد از عمل فرض شده است یقین تعبدی است. یعنی میگوید او بعد از عمل به صحت عمل یقین داشته است و باید بر مطابقت یقین با واقع بنا بگذارد.