جلسه بیست و سوم ۴ آبان ۱۳۹۵
تلف در اثناء مدت، انفساخ یا بطلان؟
مرحوم عراقی در این مساله تعلیقهای دارند و آن اینکه هیچ موردی برای انفساخ کلی اجاره نداریم بلکه همیشه قسمتی از اجاره منفسخ میشود چون اجاره نسبت به بعد از تلف منفسخ میشود و تلف حتی اگر یک آن بعد از عقد باشد باز هم همه اجاره منفسخ نمیشود بلکه بعض آن منفسخ است.
به نظر میرسد این تعلیقه اشتباه است چرا که فرض کنیم تلف حتی آن بعد از عقد اتفاق بیافتد و انفساخ همه اجاره نباشد، اما میتوان تصویر کرد تلف مقارن با زمان اجاره اتفاق بیافتد. مثل فرد در شهریور ماه، خانهاش را برای آخر مهر ماه اجاره میدهد و بعد در اوایل مهر و قبل از رسیدن زمان اجاره، خانه تلف میشود در اینجا همه اجاره منفسخ است.
در ادامه مرحوم سید میفرمایند تلف در اثناء مدت، کاشف از بطلان عقد نسبت به زمان باقیمانده از اول عقد است و نباید این مساله را با مساله تلف مبیع مقایسه کرد. در بیع، ثمن در مقابل عین است اما در اجاره، ثمن در مقابل دوام قابلیت منفعت مورد اجاره است و بعد از تلف، حتی در علم خداوند هم برای مورد اجاره قابلیت منفعتی وجود ندارد تا عقد نسبت به آن منعقد شود اما در بیع همین که مبیع لحظهای بعد از عقد وجود داشته باشد برای انعقاد عقد کفایت میکند.
عرض ما در این مساله این بود که فرمایش سید فی الجمله درست است و در موارد تلف در اثناء مدت باید تفصیل داد و در مواردی که تلف غیر مضمون باشد حق با سید است اما در مواردی که تلف مضمون باشد محذوری در صحت و انعقاد اجاره نسبت به منفعت بعد از تلف نیست و مضمون بودن مالی که تلف شده است بر تالف، موید این است عرفا چنین قابلیت وجود دارد.