جلسه سی و پنجم ۹ آذر ۱۳۹۸
هزینه دادرسی
بحث در امور مالی قانونی مرتبط با قضا و سنجش حکم فقهی آنها بود. گفتیم اناطه پذیرش ادعا به بذل مال به نحوی که ماهیت قضایی ادعا منوط به بذل مال باشد و بدون آن اصلا ادعا مسموع نباشد همان طور که ادعای مختومه یا ادعای نابالغ مسموع نیست، جایز نیست و تفصیل آن گذشت.
بحث دوم اناطه مقدمات قضا یا خود آن یا امور مترتب بر آن را بذل مال است. معروف در حقوق این است که قضا و دادرسی از حقوق رایگان انسانها ست و حکومتها حق اخذ مال در مقابل آن را ندارند و در مقابل برخی معتقدند که این حق جزو خدمات رایگان دولتها نیست بلکه حتی برخی معتقدند حتما باید معوض ارائه شود و ارائه مجانی آن درست نیست و لذا بین حقوقدانها هم در مورد خصوصیسازی قضا اختلاف است.
آنچه باید توجه شود این است که این بحث با آنچه در فقه آمده است متفاوت است. آنچه برخی فقهاء معتقدند این است که پرداخت عوض در مقابل قضا حرام است و آنچه برخی حقوقدانان معتقدند این است که انسان مستحق این حق است و میتواند دولت را به ارائه مجانی خدمات قضایی ملزم کند و میتواند هم ملزم نکند و لذا نتیجه آن این نیست که اگر مردم برای قضا هزینهای پرداخت کردند کار حرامی کردهاند و دولت هم مالک آن نمیشود. پس حقوقدانان معتقدند مردم ملزم به پرداخت هزینه نیستند و نمیتوان از آنها برای این حق هزینه مطالبه کرد اما اگر مردم خودشان برای آن هزینهای پرداخت کردند اخذ آن برای حکومت اشکالی ندارد، و آنچه فقهاء میگویند این است که مردم حق پرداخت هزینه ندارند حتی بدون هیچ الزامی و اگر هم پرداخت کردند حکومت حق اخذ آن را ندارد.
نتیجه اینکه منع از اخذ مال در مقابل قضا در فقه و حقوق با یکدیگر متفاوت است. فقیه معتقد است همان طور که قاضی حق ندارد قضا را منوط به بذل مال بکند دیگران هم حق ندارند برای قضا مالی را به قاضی پرداخت کنند و اگر هم پرداخت کنند قاضی مالک آن نمیشود اما حقوقدان معتقد است حکومت حق ندارد قضا را منوط به بذل مال بکند اما اینکه دیگران هم حق ندارند مالی را بابت آن بپردازند و اگر هم پرداخت کردند حکومت مالک آن نمیشود از نظر حقوق محل بحث نیست.
در هر حال عدهای در حقوق معتقدند مردم مستحق دریافت دادرسی به صورت رایگان هستند و دولت و حکومت حق اخذ مال در مقابل حق دادرسی را ندارد و در مقابل هم عدهای معتقدند دولت میتواند دادرسی را غیر مجانی ارائه کند و هر دو طرف هم برای خودشان ادلهای اقامه کردهاند که به ارتکاز فقهی ما بسیاری از آنها چیزی بیش از ادعا نیست.
کسانی که معتقدند دادرسی باید رایگان باشد به سه وجه عمده تمسک کردهاند:
اول: غرض از حکومت گسترش و اجرای عدالت و نظم است و یکی از نمودهای اصلی گسترش و اجرای عدالت، دسترسی همه افراد به دادرسی است و اینکه هر کسی بتواند ادعایش را مطرح کند و بتواند بر اساس قوت اجرایی حکومت، حق خودش را بگیرد و رایگان نبودن حق دادرسی به نقض غرض از حکومت منجر میشود چون باعث میشود برخی از افرادی که مورد ظلم واقع شدهاند به عدالت و حق نرسند یا خودشان برای گرفتن حق اقدام کنند که مخل به غرض است.
بلکه برخی حتی اموری مثل آموزش و درمان را هم جزو حقوق اساسی که وظیفه دولت ارائه رایگان آنها ست شمردهاند و اگر بنا باشد که این خدمات رایگان نباشد، چه نیازی به حکومت است؟ مردم خودشان با بذل اجرت میتوانند هم امنیت شان را تامین کنند و هم آزادی و هم آموزش و درمان و دادرسی و ... پس اصلا غرض از تشکیل حکومت تامین این نیازها ست و اخذ اجرت در مقابل این حقوق، منافی با غرض حکومت است.
به نظر میرسد این دلیل چیزی بیش از ادعا نیست علاوه که اخص از مدعا ست. چرا باید دولت خدمات را به صورت مجانی ارائه کند؟ حکومت باید عدالت و نظم را اجرا کند و آن را گسترش دهد اما چرا باید آنها را رایگان ارائه کند؟ این استدلال به دور مبتلا ست یعنی اول تصور کردهاند این حقوق باید مجانی باشند و بعد گفتهاند اگر دولت آن را مجانی ارائه نکند نقض غرض است.
و ثانیا این دلیل نهایتا اقتضاء میکند دولت باید این خدمات را برای افراد غیر متمکن رایگان ارائه کند اما اینکه باید آن را به همه رایگان ارائه کند حتی به افرادی که متمکن از پرداخت هزینه هستند با این دلیل اثبات نمیشود.
اینکه حکومت بگوید کسی حق ندارد خودش احقاق حق کند و دولت هم برای احقاق حق مال طلب کند منجر به نقض غرض و ممانعت از اجرای عدالت یا بی نظمی میشود هم با نظارت بر احقاق حقوق خارج از دستگاه قضا قابل حل است.
خلاصه اینکه وظیفه حکومت در اجرا و بسط عدالت و نظم، اقتضایی نسبت به لزوم ارائه مجانی آن ندارد علاوه که اخص از مدعا ست.