جزم در دعوی (ج۵۶-۲۴-۹-۱۳۹۹)
بحث به اشتراط جزم در دعوی منتهی شد. مرحوم محقق کنی نه صورت در مساله فرض کردند که دیروز بیان کردیم.
محقق کنی به صورت اجمالی به حکم این صور اشاره کردهاند و بعد وارد ادله شدهاند.
صورت اول: مدعی در قلب جازم است و صیغه هم صریح در جزم است ادعای او مسموع است و قدر متیقن از سماع دعوی همین مورد است و بر اساس تمام اقوال و نظرات چنین دعوایی مسموع است.
صورت دوم: میدانیم مدعی در قلب جازم است یا نه ولی صیغه صریح در جزم باشد، در این صورت هم ادعای او مسموع است و این مورد تسالم است.
صورت سوم: مدعی در قلب جازم است اما صیغه را به صورت مطلق بیان کرده است. در این صورت هم ادعا مسموع است.
صورت چهارم: نمیدانیم مدعی در قلب جازم است یا نه و صیغه را به صورت مطلق بیان کرده است. در این صورت هم دعوی مسموع است.
علت سماع دعوی در دو صورت اخیر هم این است که اطلاق کلام بر جزم حمل میشود.
صورت پنجم: مدعی در قلب جازم نیست (چه اینکه مردد باشد یا جازم به عدم باشد) ولی صیغه صریح در جزم باشد.
صورت ششم: مدعی در قلب جازم نیست و صیغه مطلق باشد.
صورت هفتم: مدعی در قلب جازم نیست و صیغه هم غیر صریح در جزم باشد.
چنانچه جزم را مطلقا شرط ندانیم در این سه صورت اخیر ادعا مسموع است مگر اینکه حاکم به کذب مدعی و جزم او به عدم استحقاق علم داشته باشد که در این صورت مسموع نیست.
اما اگر جزم در قلب را شرط بدانیم در این سه صورت ادعا مسموع نیست چون فرض عدم جزم در قلب است.
و اگر جزم در قلب را شرط ندانیم اما در صیغه شرط بدانیم، در صورت پنجم و ششم دعوی مسموع است اما در صورت هفتم که صیغه صریح در عدم جزم است مسموع نیست.
صورت هشتم: مدعی در قلب جازم است اما صیغه صریح در عدم جزم باشد.
اگر جزم در صیغه را شرط بدانیم، ادعا در این صورت مسموع نیست و گرنه مسموع است.
صورت نهم: نمیدانیم مدعی در قلب جازم است یا نه و صیغه صریح در عدم جزم است.
چنانچه جزم را مطلقا شرط ندانیم ادعا مسموع است.
همان طور که اگر جزم در صیغه را شرط بدانیم ادعا حتما مسموع نیست.
و اگر جزم در قلب را شرط بدانیم اما در صیغه شرط ندانیم چون دلیلی بر جزم در قلب نداریم و جزم در قلب احراز نشده است باز هم ادعای او مسموع نیست.
با روشن شدن اجمالی حکم صور مختلف باید ادله اشتراط و عدم اشتراط جزم را بررسی کنیم و گفتیم در حقیقت دو شرط است یکی اینکه جزم در قلب شرط است یا نه و دیگری اینکه آیا جزم در صیغه شرط است یا نه؟
پس در دو مقام باید بحث کرد:
مقام اول: اشتراط جزم در صیغه
مقام دوم: اشتراط جزم در قلب
و اگر چه گفتیم اشتراط جزم در قلب در حقیقت از شروط مدعی است اما چون در کلمات علماء در همین جا و به صورت مندمج در این بحث مطرح شده است ما نیز به هر دو شرط اشاره میکنیم.
مقام اول: اشتراط جزم در صیغه
تذکر این نکته لازم است که منظور از جزم در صیغه اعم از تصریح به جزم یا اطلاق آن است در مقابل جایی که صیغه صریح در عدم جزم باشد. در حقیقت منظور از اشتراط جزم در صیغه، جزم به حمل شایع است و گفتیم اطلاق صیغه بر جزم حمل میشود.
برای اشتراط جزم در صیغه به ادله و وجوهی تمسک شده است:
دلیل اول: اجماع
حتی در برخی کلمات به صورت مسلم فرض شده است. اما به نظر این ادعا ناتمام است و اصلا این مساله در کلمات سابقین مطرح نشده است چه برسد به اینکه جزم در صیغه شرط شده باشد.
اشتراط جزم در صیغه مسالهای است که در کلمات متاخرین ذکر شده است. درست است که محقق گفته است:
«و لا بد من إيراد الدعوى بصيغة الجزم فلو قال أظن أو أتوهم لم تسمع و كان بعض من عاصرناه يسمعها في التهمة و يحلف المنكر و هو بعيد عن شبه الدعوى.» (شرائع الاسلام، جلد ۴، صفحه ۷۳)
اما منظور محقق مساله اشتراط جزم در صیغه نیست بلکه ایشان جازم بودن مدعی را شرط میدانند و اینکه گفتهاند اگر بگوید «اظن» یا «اتوهم» ادعا مسموع نیست چون بر جزم مدعی دلیلی نداریم. همان طور که مرحوم آقای خویی هم اصلا جزم در صیغه را ذکر نکردهاند و آنچه در مورد جزم گفتهاند اشتراط جزم مدعی است و لذا استدلال کرد به اینکه اگر فرد جازم نباشد، اصل یا اماره نافی ادعای او حجت بر او است و حق ندارد ادعا کند.
و لذا معلوم نیست آنچه در کلمات علماء سابق به عنوان اشتراط جزم در صیغه ذکر شده است مراد همان چیزی باشد که در کلمات متاخرین آمده است بلکه منظور این است که مدعی باید جازم باشد و در صورتی که جازم نباشد حق اقامه دعوی ندارد حتی اگر صیغه را صریح در جزم بیان کند.
برچسب ها: جزم در دعوی, شرایط دعوی, دعوی, ادعا