جلسه بیست و دوم ۲۸ مهر ۱۳۸۹
باسمه تعالی
کلامی از مرحوم آیت الله بروجردی نقل کردیم ایشان حمله شدیدی به اصولیین متاخر کرده است و آنها را متهم به عدم فهم کلام اصولیین متقدم کرده است.
ایشان می فرمایند سنخ مفهوم به حسب ماهیت از سنخ دلالت لفظ نیست و ملاک دلالت کلام بر مفهوم ملاک دلالت لفظ که ظهور و وضع و لغت می باشد نیست.
باید ابتدا مشخص شود منظور از مفهوم چیست. شکی نیست که دلالت لفظی بر مفهوم از قبیل دلالت مطابقی یا تضمنی نیست و در کلمات متاخرین گفته شده از قبیل دلالت التزامی است و بعد بحث کرده اند که آیا بین بالمعنی الاخص است یا بالمعنی الاعم یا اصلا لازم غیر بین است.
بعضی مثل مرحوم نایینی گفته اند که بین بالمعنی الاخص است.
از طرف دیگر اگر مفهوم از سنخ دلالت لفظ باشد منفک از حجیت نخواهد بود پس چرا در کلمات مطرح می شود که آیا مفهوم حجت است یا حجت نیست؟
متاخرین وقتی از حجیت بحث کرده اند گفته اند منظور این است که آیا اصلا مفهوم وجود دارد یا ندارد که اگر وجود داشته باشد حتما حجت است.
مرحوم آیت الله بروجردی فرموده اند همه این بحث ها مبتنی بر این است که منظور قدما را متوجه نشده اند چون فکر کرده اند ملاک اعتبار مفهوم به دلالت و ظهور و وضع و لغت است.
و استدلال قدما را نیز متوجه نشده اند و به آن اشکال کرده اند. مثلا مرحوم سید مرتضی منکر مفهوم است و دلیل را این می داند که در آیه و استشهدوا شهیدین من رجالکم اگر مفهوم داشت باید شهادت یک نفر با قسم یا شهادت یک مرد و دو زن پذیرفته نمی شد در حالی که یقینا این شهادات هم پذیرفته است پس آیه مفهوم ندارد.
متاخرین چون متوجه نشده اند گفته اند این منافات با مفهوم داشتن ندارد چون مفهوم از سنخ ظهور است و اینجا از ظهور رفع ید می کنیم.
و برخی دیگر گفته اند اصلا این آیه جمله شرطیه نیست تا مفهوم داشته باشد بلکه لقب است و مفهوم ندارد.
مرحوم آقای بروجردی فرموده اند این حرف ها به دلیل نرسیدن به مقصود قدما ست. و بعد خود ایشان وارد حقیقت مفهوم عند القدما شده اند و به تعبیر روشن مفهوم عند المتاخرین را منطوق می دانند نه اینکه مفهوم باشد. (البته ایشان چنین تعبیری ندارند ولی از ظاهر کلمات ایشان چنین چیزی بر می آید.)
ایشان فرموده اند منظور قدما از مفهوم از سنخ دلالت لفظ نیست بلکه منظورشان این است که این مطلب فهمیده می شود اما بدون اینکه کلام به ملاک ظهور بر آن دلالت کند.
دلالت کلام بر مفهوم به حکم عقل است یعنی عقل حکم می کند کلام اگر حاوی یک قید است و آن قید دخالت در حکم ندارد اخذ آن قید لغو خواهد بود و کار لغو و بیهوده از حکیم صادر نمی شود و این نشان دهنده دخالت آن قید در حکم است.
اگر مفهوم از سنخ دلالت لفظ باشد از هر جایی شنیده می شد و لو از غیر ذی شعور باید مفهوم به ذهن می آمد در حالی که اینگونه نیست و اگر مقام حکمت نباشد کلام دلالتی بر مفهوم نخواهد داشت.
عقلا مفهوم را به ملاک افهام و ظهور حجت نمی دانند و شاهد آن این است که مفهوم دائر مدار قصد تفهیم نیست.
کلام سید مرتضی نیز طبق این حرف درست است ایشان می گوید وقتی می توان به جای دو شاهد مرد چیز دیگری اقامه کرد کلام شارع دلالت می کند که حکم موضوع دارد و این موضوع چند صورت دارد و لذا منافات ندارد که قضیه مفهوم نداشته باشد و این یعنی سید مرتضی مفهوم را به ملاک عقل دانسته است.
و بر این اساس فرقی بین انواع مفهوم نیست.
به هر حال کلام ایشان اگر بیان تحقیق نزد خود ایشان باشد وجهی دارد و این همان بیانی است که مرحوم آقای خویی نیز در مفهوم وصف به آن تصریح کرده است.
اما مرحوم آقای بروجردی می فرمایند منظور قدما نیز همین است و برخی کلمات اصولیین نیز ممکن است با این مطلب مطابق باشد. اما آیا منظور همه همین بوده است؟ ایشان اهل تتبع است و گزاف ادعایی نمی کند.
ولی این جهت بحث مهم نیست. باید دید مقتضای تحقیق چیست.
مرحوم آخوند می گوید دلالت کلام بر مفهوم از باب ظهور است و این ظهور دو منشا می تواند داشته باشد یا از وضع و لغت باشد و یا از مقدمات حکمت و اطلاق نشات گرفته باشد.
و در حقیقت کلام مرحوم آقای بروجردی ملاک سومی برای اعتبار مفهوم می شود.
نکته مهمی که در کلمات متاخرین هست و باید بررسی شود الانتفاء عند الانتفاء است.
مفهوم شرط
مرحوم آخوند فرموده اند شکی نیست که قضیه شرطیه در مواردی استعمال شده است و مفهوم از آن اراده شده است.
و لکن تردید در این است که دلالت قضایا بر مفهوم به وضع است یا به اطلاق به نحوی که اگر قضیه بود باید حمل بر مفهوم شود.
و لذا ایشان دنبال این جهت شده اند که اگر بخواهیم قائل به مفهوم شویم باید ملتزم به این باشیم که ملاک ظهور قضیه در مفهوم علت منحصره بودن شرط است.
و السلام علیکم