جلسه صد و دوم ۲۱ فروردین ۱۳۹۸
اخبار تخییر
سه روایت را تا کنون ذکر کردیم و به جهت ضعف سند یا دلالت یا هر دو، هیچ کدام را برای اثبات تخییر کافی ندانستیم.
روایت چهارم که مرحوم آخوند ذکر کردهاند مکاتبه حمیری است که از احتجاج به صورت مرسل نقل شده اما به صورت مسند در کتاب الغیبة شیخ طوسی هم مذکور است.
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ الْقُمِّيِ قَالَ وَجَدْتُ بِخَطِّ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ النَّوْبَخْتِيِّ وَ إِمْلَاءِ أَبِي الْقَاسِمِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَلَى ظَهْرِ كِتَابٍ فِيهِ جَوَابَاتٌ وَ مَسَائِلُ أُنْفِذَتْ مِنْ قُمَّ يَسْأَلُ عَنْهَا هَلْ هِيَ جَوَابَاتُ الْفَقِيهِ ع أَوْ جَوَابَاتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الشَّلْمَغَانِيِّ لِأَنَّهُ حُكِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ هَذِهِ الْمَسَائِلُ أَنَا أَجَبْتُ عَنْهَا فَكَتَبَ إِلَيْهِمْ عَلَى ظَهْرِ كِتَابِهِمْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قَدْ وَقَفْنَا عَلَى هَذِهِ الرُّقْعَةِ وَ مَا تَضَمَّنَتْهُ فَجَمِيعُهُ جَوَابُنَا [عَنِ الْمَسَائِلِ] وَ لَا مَدْخَلَ لِلْمَخْذُولِ الضَّالِّ الْمُضِلِّ الْمَعْرُوفِ بِالْعَزَاقِرِيِّ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي حَرْفٍ مِنْهُ وَ قَدْ كَانَتْ أَشْيَاءُ خَرَجَتْ إِلَيْكُمْ عَلَى يَدَيْ أَحْمَدَ بْنِ بِلَالٍ وَ غَيْرِهِ مِنْ نُظَرَائِهِ وَ كَانَ مِنِ ارْتِدَادِهِمْ عَنِ الْإِسْلَامِ مِثْلُ مَا كَانَ مِنْ هَذَا عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ غَضَبُهُ، فَاسْتَثْبَتُ قَدِيماً فِي ذَلِكَ فَخَرَجَ الْجَوَابُ أَلَا مَنِ اسْتَثْبَتَّ فَإِنَّهُ لَا ضَرَرَ فِي خُرُوجِ مَا خَرَجَ عَلَى أَيْدِيهِمْ وَ إِنَّ ذَلِكَ صَحِيحٌ ...
مِنْ كِتَابٍ آخَرَ فَرَأْيُكَ أَدَامَ اللَّهُ عِزَّكَ فِي تَأَمُّلِ رُقْعِتي وَ التَّفَضُّلِ بِمَا يُسَهِّلُ لِأُضِيفَهُ إِلَى سَائِرِ أَيَادِيكَ عَلَيَّ وَ احْتَجْتُ أَدَامَ اللَّهُ عِزَّكَ أَنْ تَسْأَلَ لِي بَعْضَ الْفُقَهَاءِ عَنِ الْمُصَلِّي إِذَا قَامَ مِنَ التَّشَهُّدِ الْأَوَّلِ لِلرَّكْعَةِ الثَّالِثَةِ هَلْ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يُكَبِّرَ فَإِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا قَالَ لَا يَجِبُ عَلَيْهِ التَّكْبِيرُ وَ يُجْزِيهِ أَنْ يَقُولَ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ الْجَوَابُ: قَالَ إِنَّ فِيهِ حَدِيثَيْنِ أَمَّا أَحَدُهُمَا فَإِنَّهُ إِذَا انْتَقَلَ مِنْ حَالَةٍ إِلَى حَالَةٍ أُخْرَى فَعَلَيْهِ تَكْبِيرٌ وَ أَمَّا الْآخَرُ فَإِنَّهُ رُوِيَ أَنَّهُ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السَّجْدَةِ الثَّانِيَةِ فَكَبَّرَ ثُمَّ جَلَسَ ثُمَّ قَامَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ لِلْقِيَامِ بَعْدَ الْقُعُودِ تَكْبِيرٌ وَ كَذَلِكَ التَّشَهُّدُ الْأَوَّلُ يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى وَ بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ جِهَةِ التَّسْلِيمِ كَانَ صَوَاباً (کتاب الغیبة، صفحه ۳۷۸)
جماعة ابتدای سند مشایخ مرحوم شیخ هستند که عدهای از آنها مثل مرحوم شیخ مفید حتما ثقهاند و بلکه اصلا این تعبیر حتی اگر در وسط سند هم به کار برود در جایی است که عدهای روایت را نقل کردهاند که در بین آنها حتما افراد ثقهای وجود داشته است اما برخی گفتهاند سند روایت ضعیف است چون احمد بن ابراهیم نوبختی توثیق ندارد و آنچه در این مکاتبه نقل شده مطلبی است که در کتاب او آمده است و او شهادت داده است که این مطلب املای حسین بن روح است. البته محتمل است محمد بن احمد بن داود خودش به املای حسین بن روح شهادت میدهد و اینکه کتاب به خط احمد بن ابراهیم نوبختی است و لذا جهالت او خللی به سند وارد نمیکند. مرحوم آقای صدر فرمودهاند چون هر دو احتمال وجود دارد سند روایت قابل اعتماد نیست. اما به نظر ما بعید نیست در هر دو صورت روایت معتبر باشد چون ظاهرا احمد بن ابراهیم نوبختی کاتب حسین بن روح بوده است. حال یا حسین بن روح آنچه را او مینوشته است بررسی نمیکرده است که نشان دهنده وثاقت او است و یا آنچه را مینوشته است بررسی میکرده است که در این صورت وثاقت یا عدم وثاقت او نقشی در اعتبار روایت ندارد. خلاصه اینکه احمد بن ابراهیم نوبختی ثقه است و یا اگر ثقه نیست جهالتش به اعتبار روایت ضرر نمیزند.
روایت در مورد تکبیر در هنگام قیام است. آنچه الان در بین ما مرسوم است این است که ما بعد از تشهد برای قیام رکعت سوم تکبیر نمیگوییم و ذکر حوقله را ذکر میکنیم اما در بین عامه آنچه مرسوم است ذکر تکبیر است. در روایت حمیری از امام علیه السلام سوال شده است که در اصحاب نسبت به قیام رکعت سوم بعد از تشهد اختلاف است که باید تکبیر گفت یا حوقله؟ امام علیه السلام فرمودهاند در این مساله دو روایت وجود دارد. یکی اینکه هر وقت از حالتی به حالت دیگری منتقل شدید تکبیر بگویید و دیگری اینکه بعد از بلند شدن از سجده دوم و ذکر تکبیر و نشستن، برای بلند شدن لازم نیست تکبیر بگوید و تشهد اول هم از تطبیقات این روایت است. در حقیقت مفاد این روایت دوم این است که اگر کسی بعد از سجده دوم بنشیند لازم نیست برای بلند شدن تکبیر بگوید (چه این نشستن جلسه استراحت باشد در رکعت اول و سوم و چه نشستن برای تشهد باشد در رکعت دوم و چهارم) و در صورت ننشستن تکبیر بگوید و امام علیه السلام فرمودهاند به هر کدام از این دو روایت تمسک کنید اشکالی ندارد.
مرحوم آخوند به همین ذیل روایت تمسک کردهاند که با فرض دو روایت متعارض به تخییر حکم کردهاند. بنابراین ایشان دو روایت مذکور را متعارض دانستهاند که امام علیه السلام به تخییر بین آنها حکم کردهاند.